اما شاید جالب باشد که بدانیم چاقی و اضافهوزن، علاوه بر این عوارض، از فشارخون بالا و بیماریهای قلبی گرفته تا دیابت و بیماری مفاصل، میتواند با شیوع بالای بیماریها و اختلالات روانی هم همراه باشد.
این، حاصل مطالعه جدیدی است که در دانشگاه کانکتیکات انجام شده و در شماره آوریل نشریه طب روانتنی منتشر شده است.
رویترز گزارش داده در این مطالعه مشخص شده میزان برخی انواع اختلالات، مانند اضطراب، افسردگی و بیماریهای شخصیتی و خلقی، در افرادی که حتی درجات متوسطی از اضافهوزن دارند، بیشتر از سایرین است.
محققان مجری این مطالعه میگویند بررسیهایشان نشان داده افسردگی خفیف و شدید، اختلالات اضطرابی مانند حملات اضطرابی (موسوم به حمله پانیک) و فوبیا، همچنین اختلالات خلقی مانند مانیا و نیز اختلالات شخصیتی مانند شخصیت وسواسی ـ اجباری و پارانوئید، در این افراد شایعتر است.
در این مطالعه همچنین نشان داده شده که انواع رفتارهای پرخطر مانند مصرف الکل و سیگار نیز در افراد با اضافهوزن بیشتر از بقیه است.هنوز معلوم نیست که آیا این همزمانی بیماریهای روانی و اضافهوزن، یک دلیل مشترک دارد یا اینکه چاقی افراد و اختلالات سوختوساز همراه با آن، عوارض روانی بهدنبال داشته است.
یک پیشنهاد اولیه برای این همزمانی، این بود که مصرف داروهای روانپزشکی، عارضه چاقی را برای این بیماران به همراه داشته است؛ اما این دلیل نمیتواند این تفاوت معنی دار را در شیوع بیماریهای روانی در چاقها توجیه کند.
توجیه دیگر محققان این است که یک اختلال رفتاری مشترک، باعث ابتلای این افراد به این ۲ عارضه، یعنی چاقی و بیماری روانی شده است. بهعنوان مثال، نداشتن خودتنظیمی کافی در رفتار، باعث شده که این افراد مهارت کافی برای مقابله با استرس نداشته باشند و د رمواجهه با کوچکترین استرس و تنشی، به جای مقابله منطقی با آن، به پرخوری و بدخوری یا مصرف الکل و سیگار بپردازند و این، موجب بروز مشکلات جسمی هم برای آنها میشود.
برخی مطالعات نیز پیش از این از رابطه بین بیماریهای روانی و چاقی، البته در نوجوانان، حکایت داشتند. در یکی از این مطالعات که سال گذشته در همین نشریه منتشر شده، مشخص شده بود نوجوانانی که اضافهوزن دارند، ممکن است بیش از دیگران در بزرگسالی افسرده شوند.
محققان علت این اختلالات را، آن هم بعد از گذشت ۲۰ سال، این طور توجیه کردهاند که بچههای چاق، معمولا از طرف همسنوسالهایشان طرد میشوند و به بازی گرفته نمیشوند.
برخی از آنها هم انگها و برچسبها و اسمهای تمسخرآمیز از طرف دوستانشان دریافت میکنند. اینها همه در بچههایی که زمینه مستعد دارند، میتواند موجب بروز اختلالات افسردگی و اضطراب شود.
علت این رابطه دوجانبه، هرچه که باشد، تاکید دوبارهای است بر نقش تغذیه سالم و ورزش در سلامت جسم و روان افراد در هر سن و سالی همچنین نشان میدهد که نمیتوان جسم و روان و کارکرد مناسب هر یک از آنها را از دیگری جداگانه بررسی کرد.
نمیتوان سلامت روانی کاملی داشت، وقتی که جسم در شرایط سالمی قرار ندارد. به همین علت اگر هم از عوارض جسمی بیماریهای گوناگون بتوان صرفنظر کرد یا جلوی آنها را گرفت، باید نگران این گونه عوارض آشکار و پنهان این بیماریها بود.