همشهری آنلاین_ حسن حسنزاده: در محلههای امروزی شمیران مساجد کوچکی وجود دارد که یادگاریهایی بهجامانده از روزگار گذشته آبادیهای شمیران هستند. روزگاری که به جای خیابانهای عریض و طویل و برجهای سر به فلک کشیده، آبادیهای شمیران پر بود از زمینهای کشاورزی و کوچه باغهای بیانتها. شمیرانیها علاوه بر مسجد اصلیآبادی در گوشه و کنار محله، اتاقکهای کاهگلی داشتند که بهعنوان نمازخانه اهالی و کشاورزان استفاده میشد. با «علیرضا زمانی» تهرانشناس درباره تعدادی از مساجد کوچک شمیران که هنوز هم چراغ آنها به همت اهالی قدیمی محله روشن است گفتوگو کردهایم.
- مساجد کوچک از بازار تا شمیران
قصه ساخت مساجد کوچکی که هنوز هم در برخی از محلههای شمیران پذیرای نمازگزاران و مجالس مذهبی اهالی هستند را باید در دوره توسعه شهرسازی و گسترش محلهها در تهران قدیم جستوجو کرد. روزگاری که در کنار مساجد بزرگ بازار، مساجد کوچکی در حکم نمازخانه ساخته شده و به محل اجتماع چند نفره کاسبان بازار تبدیل میشد. زمانی میگوید: «در دوره فتحعلیشاه که شهرسازی و به تدریج گسترش محلهها رونق گرفت، مساجد هم بهعنوان یکی از هستههای اصلی توسعه محله، در مرکز محله ساخته شدند. این میان اما علاوه بر ساخت مساجد بزرگ، بهویژه در محدوده بازار تهران مساجد کوچکی ساخته میشد که کارکرد نمازخانه داشتند. مساجدی مانند مسجد چهارسوق در بازار مسگرها، مسجد سهراه غریبان یا مسجد پیرزن در عودلاجان که مساجدی کوچک در بازار بودند.»
رد پای این مساجد کوچک درآبادیهای شمیران هم دیده میشود. روزگاری که محلههای امروزی شمال شهر،آبادیهایی خوش آب و هوا با زمینهای وسیع کشاورزی بودند و علاوه بر مسجدجامعآبادی، نمازخانه کوچکی هم در گوشه و کنار محله ساخته میشد. زمانی ادامه میدهد: «مسجدجامع هرآبادی در کنار آبانبار، قنات، حمام و... یکی از ارکان و هستههای اصلی شکلگیریآبادی بود. مثل مساجد جامع جوزستان، سوهانک، اوین، درکه، اراج و... که بهعنوان مسجد اصلی اینآبادیها و یا همان محلههای امروزی شمال شهر ساخته شدند. در کنار این مساجد اصلی، مساجد کوچکی هم در حاشیه برخی ازآبادیهای شمیران ساخته میشدند. این مساجد که معمولاً بنای کاهگلی و کوچک داشتند بهعنوان نمازخانه کشاورزان استفاده میشدند. نمازخانههایی که با توسعهآبادیهای شمیران از دهه30، به تدریج در محله قرار گرفت و برای برخی از آنها صیغه مسجد جاری شد.»
- یاد درگذشتگان مسجد زنده است هنوز
در ضلع شمال میدان امامزاده قاسم(ع) و در ابتدای کوچه قادری، بنای کاهگلی یک مسجد قدیمی با گذشت بیش از 8 دهه از عمرش هنوز هم برای اهالی قدیمی امامزاده قاسم(ع) یادآور خاطرات دور و نزدیک محله است. اتاقک کوچکی که اگرچه هیچ نماد و نشانهای از معماری رایج مساجد ندارد اما برای موسفیدان محله انبوهی از خاطرات را در دل خود جا داده است. روی در فلزی اتاقک و در تابلویی کوچک، نام مسجد حربن ریاحی نوشته شده که از کاربری این بنای کاهگلی خبر میدهد. زمانی میگوید: «این نمازخانه قدیمی، روزگاری در مسیر باغهایآبادی امامزاده قاسم(ع) قرار داشت. اهالی قدیمی و کشاورزان در این اتاقک کوچک که برای اقامه نماز فرادا بنا کرده بودند، نماز میخواندند و گاهی هم مجلس روخوانی قرآن داشتند.» در فلزی کوچک مسجدحربن ریاحی، ما را به فضای داخلی این اتاقک کاهگلی پاگشا میکند.
زیر سقف این مسجد 15مترمربعی خبری از هیاهوی اطراف میدان امامزاده قاسم(ع) نیست. قرآنها و رحلها، خوشههای رنگارنگ تسبیح و جانمازهای سنتی در 4 گوشه نمازخانه ردیف شدهاند. «ابوالفضل ربیعی» دبیر شورایاری محله امامزاده قاسم(ع) میگوید: «این نمازخانه هنوز هم پاتوق جمعی از موسفیدان محله است. مثل گذشتهها، چراغ نمازخانه را روشن میکنند و گاهی برای اقامه نماز فرادا و گاهی هم برای روخوانی قرآن دور هم جمع میشوند.» روی دیوار غربی نمازخانه اما ردیف قابهای نقاشی که چهره موسفیدان محله را در خود ثبت کرده بیش از هر چیز دیگری جلب توجه میکند. یکی از اهالی هنرمند محله، چهره درگذشتگان محله امامزاده قاسم(ع)، کسانی که یک روز در همین مسجد کوچک به نماز ایستادهاند را به تصویر کشیده تا برای همیشه یاد آنها در این بنای خاطرهانگیز زنده بماند.
- به نام نخستین متولی مسجد
اگرچه از مساجد و نمازخانههای کوچک شمیران شمار زیادی باقی نمانده است اما در محله دزاشیب هم میشود سراغ یکی از همین مساجد منحصربه فرد رفت. «مسجد عمو رمضان» که اهالی محله به آن مسجد عمورمضون میگویند روزگاری در شرقآبادی دزاشیب بنا شد. زمانی میگوید: «مسجد عمو رمضان یک بنای کاهگلی بود که در شرق روستای دزاشیب و در کنار زمینهای کشاورزی اینآبادی توسط کشاورزان ساخته شد. به دلیل فاصله زیاد زمینهای کشاورزی تا مسجد اصلی محله، کشاورزان برای خودشان یک چهاردیواری کاهگلی برای اقامه نماز ساختند. اما به تدریج با توسعه محله دزاشیب و از میان رفتن زمینهای کشاورزی، آن نمازخانه کوچک داخل محله قرار گرفت و در دورهای به محل اجتماعات کوچک مذهبی تبدیل شد.»
مسجد عمو رمضان اما نام خود را از نخستین متولی خود گرفته است. زمانی ادامه میدهد: «از میان کشاورزان، شخصی به نام عمو رمضان مسئولیت نگهداری از نمازخانه را برعهده گرفت و بهعنوان نخستین متولی مسجد شناخته شد. کمی بعد با توسعهآبادیهای شمیران از دهه 40 و پس از جاری شدن صیغه مسجد، اهالی نام او را برای این مسجد انتخاب کردند.» فضای کوچک مسجد عمو رمضان در کوچه شهید کریمی هنوز هم پذیرای اهالی محله است. اگرچه در این مسجد کوچک هم نمازجماعت برگزار نمیشود اما اهالی قدیمی محله با برگزاری دورهمیها و مجالس کوچک مذهبی، چراغ این مسجد خاطرهانگیز را روشن نگه داشتند. مسجدی که البته بنای قدیمیاش بزرگتر از مساحت امروز آن بود. زمانی میگوید: «در گذشته بنای اولیه مسجد عموم رمضان به 120مترمربع هم میرسید اما با توسعه محله و خیابانکشیها، اکنون مساحت این مسجد حدود 20مترمربع است. با وجود این، مسجد عمو رمضان هنوز هم از مجالس کوچک مذهبی اهالی میزبانی میکند.»
- مسجدی به نام یک روحانی مخترع
مسجد عمو رمضان تنها مسجد کوچک محله دزاشیب نیست. مسجد «آقا شیخ علی» در خیابان شهید رحیمی یکی دیگر از مساجد کوچک شمیران است که شکلگیری آن روایت جالبی دارد. سنگ بنای برخی از این مساجد، نمازخانهها و اتاقکهای کوچکی بودند که در املاک باغداران قرار داشتند. زمانی از ماجرای ساخت مسجد آقا شیخ علی میگوید: «حاج علی شریعتمدار، فرزند حاج ملا جعفراسترآبادی از علمای برجسته دوران ناصرالدین شاه درآبادی دزاشیب باغ بزرگی داشت که تابستانها برای اقامت در این باغ به شمیران میآمد. حاج علی در گوشهای از باغ وسیعش، برای باغبانها و خدمه یک چهاردیواری خشت و گلی برای اقامه نماز ساخت که حتی در دهههای 20 و 30 کم و بیش مورد استفاده اهالی هم قرار میگرفت.»
حتی پس از دهه 30 با توسعه محله دزاشیب و آغاز ساختوسازها در اینآبادی قدیمی هم این بنای خشت و گلی در میان خانههای اطراف وجود داشت تا اینکه در دهه 70 پس از بازسازی به مسجدی کوچک تبدیل شد. زمانی میگوید: «در دهه 70 به همت اهالی، آن بنای خشت و گلی، بازسازی و به یک مسجد 60مترمربعی تبدیل شد. اهالی به احترام حاج علی شریعتمداری، نام آقا شیخ علی را برای مسجدی که اکنون محل برگزاری برخی از هیئتهای مذهبی محله است انتخاب کردند.» درباره شخصیت حاج علی که اکنون نامش بر سردر مسجد کوچک خیابان شهید رحیمی دیده میشود روایتهای جالبی وجود دارد. او ابتکارات جالبی داشت که در آن دوران زبانزد اهالی دزاشیب بود. زمانی میگوید: «علاوه بر ساخت یک تفنگ سرپر ابداعی، حاج علی ساعت خاصی ساخته و در حصار باغ نصب کرده بود که بهعنوان دزدگیر عمل میکرد. ساعت به گونهای طراحی شده بود که با ورود دزد به صدا درمی آمد و اهل خانه را باخبر میکرد.»