همشهری آنلاین_ نصیبه سجادی: ۱۱ کارگری هم که آتشنشانان ایستگاه ۲۸ با هزار رنج و سختی از دل شعلههای آتش بیرون کشیدند، در یکی از کارگاههای محله ابوذر یا محلههای دیگر مشغول کسب و کار شدهاند. کارگاه مبلمانی هم که سال گذشته در محله یافتآباد دچار حریق شد، دوباره رونق گرفته و چرخش میچرخد، اما نه این کارگاههای حادثهدیده و نه کارگاههای صنعتی و تجاری دیگری که در املاک مسکونی منطقه فعالیت میکنند، هیچ یک از استانداردهای ایمنی را ندارند و شاید بارها و بارها چنین حوادث ناگواری تکرار شود. صاحبان این کارگاهها برای بیاحتیاطیهای خود هزار دلیل و برهان میتراشند و مسئولان ایمنی و آتشنشانی هم صدها دلیل میشمارند که باید برای این مشکل تدبیری اندیشید. در گزارش زیر به شرایط این کارگاهها پرداختهایم و در گفتوگو با اهالی دلایل فعالیت غیرقانونی این واحدهای تجاری را بررسی کردهایم.
حدود یک دهه پیش مبلمان و سرویسهای چوب زیبا و خوش نقش و نگار بازارمبل یافتآباد در کارگاههای کوچک و بزرگی که در همین بازار قرار داشت تولید میشد، اما با ساماندهی بازار و انتقال مراکز تولیدی به خارج از منطقه، کارگاههای خیابان یافتآباد شرقی به نمایشگاه و یا انبار وسایل چوبی تبدیل شد. با گذشت زمان، بسیاری از تولیدکنندگانی که میخواستند با هزینهای پایینتر در این بازار پر سود سهمی داشته باشند، در خانههای قدیمی و فرسوده مجاور بازارکارگاه تولید محصولاتشان را دایر کردند و در سالهای اخیر تعداد این کارگاهها در کوچهپسکوچههای اطراف بازار مبل افزایش چشمگیری پیدا کرده است. املاک کوچههای ۸ متری محله یافتآباد که برای تردد وسایل نقلیه مناسبتر هستند، اغلب مورد توجه کاسبان صنف مبلمان قرار میگیرند. کوچه ۸ متری شهید مختاری یکی از این کوچههاست. در این کوچه ردیفی از خانههای قدیمی و فرسوده وجود دارد که در بسیاری از آنها حیاط و ساختمان مسکونی بهعنوان انبار یا کارگاه تولید و تعمیر سرویس چوب و راهرو خروجی و طبقه پایین خانه بهعنوان فروشگاه استفاده میشود. «محمد قاسمی» ساکن خیابان شاندیز است و میگوید: «بسیاری از کسانی که توان ساختوساز خانههای فرسوده خود را نداشتند املاکشان را به تولیدکنندگان بازار مبل اجاره دادند و از این محل نقل مکان کردند. »خانههای مسکونی بدون مناسبسازی و رعایت نکات ایمنی به مکانهای تجاری تغییر کاربری دادهاند. قاسمی میگوید: «بسیاری از تولیدکنندهها حتی کپسول آتشنشانی برای کارگاهشان تهیه نمیکنند. گاهی اوقات و بهویژه در فصل سرما آتشسوزیهای کوچکی در این کارگاهها پیش میآید که اگر به وسایل ایمنی مجهز باشند خیلی زود مهار میشود، اما به دلیل بیاحتیاطی کاسبان و وجود مواد قابل اشتعال در کارگاه خیلی زود به آتشی بزرگ تبدیل میشود. »
- شلوغی و سرو صدا، علت کوچ اجباری
«غلامعلی شیخها» تا چند سال پیش در کوچه شهید مختاری زندگی میکرد و با افزایش اجارهبهای کارگاهش در خارج از شهر منزلش را به کارگاه تعمیر و تولید مبلمان تبدیل کرده است. شیخها میگوید: «سروصدا و شلوغی کوچه آسایش را ازخانوادهام سلب کرده بود و تمایلی نداشتند اینجا سکونت داشته باشند. پس از آنکه موجر کارگاه تولیدیام اجاره ملکش را به اندازه ۲ برابر قیمت سال پیش افزایش داد، تصمیم گرفتم خانهام را بهعنوان کارگاه استفاده کنم. »
- تخلفاتی دور از چشم
آتشسوزی تنها خطری نیست که دارایی و جان افراد شاغل در این کارگاههای غیرمجاز را تهدید میکند و چیدن غیراصولی و ناایمن ابزارهایی مانند الوار در فضای محدود و استفاده از دستگاههای نجاری در مکان نامناسب کارگران را در معرض انواع آسیبهای جسمی قرار میدهد، بلکه یکی از دلایلی که سبب میشود اهالی محله یافتآباد دردسرهای زندگی در کنار این کارگاههای پرخطر و دردسرساز را تحمل کنند معذوریتها و ملاحظات همسایگی است.
«مریم امیری» یکی از اهالی محله یافتآباد است و میگوید: «استفاده از خانههای مسکونی بهعنوان مراکز تجاری تخلف است و اگر در این املاک فرسوده حادثهای رخ دهد، نه تنها افراد شاغل در این کارگاهها، بلکه ساکنان املاک مجاور آسیب میبینند. چنین اتفاقاتی بارها پیش آمده، اما باز هم برای ملاحظات همسایگی و هم محلهای بودن روی تخلف آنها سرپوش میگذاریم. » کارگاههای تولید کفش، پوشاک و تابلوسازی را که به فضای محدودتری نیاز دارند تقریباً در همه محلههای منطقه میتوان یافت، با این تفاوت که در محله زمزم و زهتابی در پشت درهای بسته خانههای فرسوده کفشها، لباسها و تابلوهای رنگارنگ و زیبا تولید میشوند و در محلههای دیگر، اغلب پارکینگ خانه و مجتمعهای آپارتمانی بهعنوان کارگاه مورد استفاده قرار میگیرد. خیابانهای شهید فریدون احمدی، سجاد شمالی، سجاد جنوبی، شهید متین، شهید تقوایی و شهید قفیلی از خیابانهایی هستند که در قلب بافت مسکونی آنها نمونههای فراوانی از این کارگاهها فعالیت میکنند. مالکان این کارگاهها عادت کردهاند به دور از چشم ناظران به کار خود مشغول باشند و کمتر اتفاق میافتد گذر کارشناس یا بازرسی به آنجا بیفتد.
- خرید لوازم ایمنی، هزینه اضافه!
در این تولیدیها از خبرنگار و گزارشگر به گرمی استقبال نمیشود، اما وقتی به نام مشتری به داخل کارگاهشان پا بگذارید، فقط اندکی دقت در شرایط کارگاه کافی است که احساس کنید اینجا حادثه به اندازه چشم بر هم زدنی با کارگران فاصله دارد.
یکی از کارگاههای تولید کفش خیابان شهید غلامرضایی به پیرمرد مهربانی تعلق دارد که از سالها پیش پیشهاش تولید کفش است. وقتی بهعنوان مشتری به کارگاه او سرکی کشیدیم، سیمهای برق آویخته از سقف کارگاهش که در زیرزمین خانهای قدیمی قرار داشت، نخستین چیزی بود که جلب توجه میکرد. کارگاه با وجود روشنایی روز تاریک و نمور است و جریان برق لامپ ۶۰ واتی که فضای سیاه و دودزده سالن کارگاه را روشن میکرد، با فشردن دوشاخهای در پریز روی دیوار قطع و وصل میشد. وقتی از پیرمرد دلیل کاسبی در زیرزمین این خانه کلنگی و فرسوده را میپرسیم، ماجرای کاسبی پرفراز و نشیب و ورشکستگی ۱۰ سال پیش خود را تعریف میکند و میگوید: «مجبور شدم به اینجا قناعت کنم تا با سرمایه اندکی که برایم مانده بود روزی خودم و کارگرانم را درآورم. اگر بخواهم به یک گوشه اینجا دست بزنم هزار خرج دیگر باز میشود. دستم خالی است، نمیتوانم حتی برقکشی آن را درست کنم. » آنطور که خودش میگوید، حتی زمانی که کارگاه بزرگی در اطراف منطقه را اداره میکرد خرید وسایلی مانند کپسول آتشنشانی را هزینه اضافه و غیرضروری میدانست.
- کارگاههای کفش، رکورددار حریق
«علی علینژاد» از آتشنشانان ایستگاههای منطقه است. او میگوید: «در چند سال اخیر بالاترین آمار حریق و آتشسوزی منطقه در خیابانهای زمزم و شهید متین رخ داده است. این حوادث در کارگاههای تولید کفش بیشتر مشاهده میشود و اغلب اتصال جریان برق، قرار دادن چسب در مجاورت آتش و بیاحتیاطی کارگران در استفاده از وسایل گرمایشی غیرایمن منجر به حادثه میشود.»
این آتشنشان باتجربه تهیه شناسنامه برای اماکن پرخطر و هشدارهای مکرر به مالکان این مکانها را از اقدامات آتشنشانی برای پیشگیری از وقوع حوادث ذکر میکند و میگوید: «اگر شهرداری بر فعالیت چنین فضاهایی نظارت بیشتری داشته باشد و مالکان، خود را به رعایت موارد ایمنی و تجهیز کارگاههایشان موظف کنند کمتر شاهد اتفاقات ناگوار هستیم. » او آموزش همگانی و الزام مالکان املاک مسکونی تجاری و مسکونی به تهیه لوازمی مانند کپسول اطفای حریق را لازم میداند. علینژاد میگوید: «غیرمجاز بودن فعالیت کارگاههای صنعتی که در املاک مسکونی دایر هستند سبب شده آمار و اطلاعات کاملی از شرایط ایمنی آنها موجود نباشد، اما نکته قابل توجه رشد روزافزون این کارگاهها بهویژه در محلههای یافتآباد و زمزم است که لزوم نظارت و به میدان آمدن قانون را افزایش میدهد. این نظارت و کنترل شاید در نگاه اول چوب گذاشتن لای چرخ تولیدکنندگان کم بنیه و ضعیف به نظر برسد، اما اهمیت امنیت و ایمنی محیط کار در حفظ جان و سرمایه افراد ضرورت مداخله و ساماندهی قانونی این کارگاهها را روشن میکند. ضرورتی که هرچه انجام آن به تأخیر بیفتد امکان پیشامدهایی مانند حوادث تولیدی کفش محله ابوذر را افزایش میدهد. »