همشهری آنلاین_ پریسا نوری: هوشنگی که آن زمان یک جوان 25 ساله بود، یک روز ساکنان خیابان را جمع کرد و گفت: «بهجای اینکه منتظر باشیم تا شهرداری کوچه را آسفالت کند، خودمان دست به کار شویم.» آنها پولشان را رویهم گذاشتند و خیلی زود با مشارکت اهالی کوچه و خیابان آسفالت شد. این تجربه شیرین مشارکت جمعی، سرآغاز ساخت چندین مدرسه و بیمارستان و... در سالهای بعد شد. هوشنگی 3 سال بعد از آسفالت کوچه، با حمایت اهالی محله نخستین مدرسه خیرساز کشور را در تهرانپارس ساخت و بعد از مدتی هم با مشارکت جمعی از خیّران و نیکوکاران، انجمن خیّران مدرسهساز را پایهریزی کرد. با این شهروند نیکوکار که حالا یکی از اهالی محله پاسداران است و به پاس قدردانی از زحماتش در مدرسهسازی نامش را با آب طلا در مجمع خیّران مدرسهساز که بزرگترین NGO خاورمیانه است، نوشتهاند و علاوه بر عضویت و بنیانگذاری این مجمع، مدیریت انجمن حمایت از بیماران صعبالعلاج و خیریه حامی را در کارنامه پربارش دارد، گفتوگو کردیم.
در 18 سالگی به استخدام ارتش در آمد، سپس بورسیه تحصیلی گرفت و برای گذراندن دورههای تخصصی نیروی هوایی به آمریکا و انگلستان رفت. پس از بازگشت به ایران، همزمان با خدمت در نیروی هوایی با کمک نیکوکاران و اهالی محله 2 مدرسه «امت پسران» و «اولیا» را در تهرانپارس و میدان هروی ساخت. سپس سنگ بنای تشکیل مجمع خیّران مدرسهساز را گذاشت. این مرد 71 ساله با لهجه شیرین اصفهانی میگوید: «من خودم افسر نیروی هوایی بودم، درآمدم خوب بود اما نه آنقدر که بتوانم به تنهایی مدرسه بسازم، آن زمان هم مدرسه خیلی کم بود و زمان جنگ بود و آموزش و پرورش توان ساخت مدرسه را نداشت. پس با حمایت چند نفر از دوستان و آشنایان که دستی در کار خیر داشتند تصمیم گرفتیم مدرسه بسازیم. یادم است در آن سال، ما مدرسه «اولیا» را به کمک اولیای دانشآموزان در خیابان گلزار میدان هروی ساختیم و به آموزش و پرورش واگذار کردیم. خانه بزرگی هم بود در تهرانپارس که مربوط به یکی از نمایندگان دوره قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آن فرد به خارج رفته و این خانه پلمب شده بود. با نامهنگاری و رفتوآمد و رایزنی سند این خانه را برای ساخت مدرسه به نام آموزش و پرورش زدیم. در همان سالها با حمایت اهالی تهرانپارس کلنگ ساخت مدرسه 20 کلاسه «امت پسران» را به زمین زدیم. خدا را شکر این مدارس هنوز هم دایرند.»
- ساخت مدرسهای با طرح «متریک»
هوشنگی پس از مدتی در محله لویزان ساکن شد و برای ثبتنام دخترش به نزدیکترین مدرسه دخترانه در پاسداران رفت که با جواب منفی مدیر روبهرو شد. او در اینباره میگوید: «یک روز برای ثبتنام دخترم به مدرسه «عباس وزان» رفتم. مدیر گفت جا نداریم. گفتم شما دختر مرا ثبتنام کنید، قول میدهم طبقه دوم مدرسه را بسازم، آنها هم قبول کردند و من هم به قولم عمل کردم و با کمک خیّران طبقه دوم را ساختیم. چند سال پیش هم با کمک خیّران منطقه 4 در ساخت مدرسهای با طرح «متریک» در محله نارمک مشارکت کردیم که این مدرسه امسال افتتاح شد.»
- کمک به بیماران نیازمند
قرار گفتوگو با احمد هوشنگی را در محل کارش یعنی دفتر انجمن حمایت از بیماران خاص و صعبالعلاج و خیریه حامی که از چند سال پیش در طبقه همکف سرای محله مبارکآباد است، گذاشتیم جایی که خانه امید بیماران صعبالعلاج و نیازمندانی است که برای تهیه داروهای ضروری و تأمین معاششان نیاز به حمایت دارند. یکی درمانده از تهیه داروی فرزند سرطانیاش با یک پوشه مدارک پزشکی از راه میرسد و بعد از گفتوگوی کوتاه و بررسی مدارک، ثبت اطلاعاتش و تشکیل پرونده در فرم با خوشحالی از دفتر میرود، دیگری برای گرفتن سبد ارزاق آمده و آن یکی که دختر دم بخت دارد آمده تا جهیزیه ارزان ببرد. هوشنگی بهعنوان مؤسس و مدیرعامل «انجمن بیماران صعبالعلاج و خاص» و خیریه «حامی» از چگونگی شکلگیری این انجمن و خیریه میگوید: «چند سال پیش با همراهی چند تن از دوستان و خیّرانی که همواره پای ثابت فعالیتهای خیرخواهانه بودند به ساخت و تجهیز بیمارستان «نورافشار» در شمیران کمک کردیم. «خانم مافی» فرماندار وقت شمیران که میدید این کارها را انجام میدهیم بیماران صعبالعلاج و افراد بیبضاعت را به ما معرفی میکرد تا به کارشان رسیدگی کنیم. بعد از مدتی هم به ما پیشنهاد داد تشکل و خیریهای برای حمایت رسمی از این افراد پایهریزی کنیم و ما هم انجمن حمایت از بیماران خاص و صعبالعلاج را در سال 83 به ثبت رساندیم و سپس برای اینکه بتوانیم خانوادههایشان را تحت پوشش قرار بدهیم خیریه «حامی» را راهاندازی کردیم که دفتر هر دو خیریه و انجمن همینجاست. البته در دو سه جای تهران هم شهرداری دفتر به ما داده اما چون بیشتر اعضای هیئتمدیره این انجمن و خیریه ساکن پاسداران هستند، پاتوقمان اینجاست.
- انجمن حامی بیماران خاص و صعبالعلاج
انجمن حمایت از بیماران صعبالعلاج و خاص و خیریه حامی در حال حاضر هزار و 200 بیمار و خانوادهشان را از سراسر استان تهران تحت پوشش دارد و علاوه بر تأمین داروهای ضروری، سبد ارزاق، تأمین جهیزیه، وام بدون کارمزد، برای مددجویان و خانوادههایشان امکان سفرهای رایگان زیارتی و سیاحتی به مشهد مقدس و شهرهای شمالی کشور را فراهم میکند. مدیرعامل انجمن درباره این خدمات میگوید: «من یک عضو کوچک از جامعه بزرگ خیّران کشورم که اساسنامهمان بر مبنای کمک به ایجاد اشتغال، ازدواج، درمان و تحصیل نیازمندان بنا شده است. او درباره مشارکت مردم در امور خیر میگوید: «ما مردم خیلی خوبی داریم که هر وقت برای کمک دستمان را دراز میکنیم حمایتمان میکنند. در موضوع کرونا هم مردم با وجود مشکلات زیاد بیکار ننشستند و با راهاندازی کارگاههای دوخت ماسک و لباس بیمارستان و... هرکاری از دستشان برآمد انجام دادند و باز هم ثابت کردند در مشارکت و کار خیر همتا ندارند.»
- پرشورترین مراسم کلنگزنی در تهرانپارس
اگر گذرتان به تهرانپارس افتاده باشد در مسیر فلکه دوم تا سوم مجتمع آموزشی امت پسران را دیدهاید. مدرسهای که 35 سال پیش درست در همین روزها توسط خیّران بنا شد و چگونگی ساخت و مراسم کلنگزنی آن حکایت شیرینی دارد که مرد نیکوکار برایمان نقل میکند: «سال 64 زمین بلامعارض حدود 3 تا 4 هزارمترمربع در حدفاصل فلکه دوم و سوم بود که تصمیم گرفتم با کمک مردم در این زمین یک مدرسه بسازم. برای مراسم کلنگزنی آقای قرائتی آمد که آن زمان نهضت سوادآموزی را راه انداخته بود. همینطور یک گروه ارکستر آوردم و چون تیرماه و هوا گرم بود یک کامیون بستنی برای پذیرایی از اهالی سفارش داده بودم. نزدیک به هزار نفر از اهالی آمدند و مراسم با صدای موزیک و خوردن بستنی و... خیلی با شور و حال برگزار شد. همانجا به مردم گفتیم این مدرسه را قرار است با کمک شما بسازیم. یک خانمی بلند شد و گفت من پسرم خلبان است و از سال 59 همان اوایل جنگ اسیر شده و در این 5 سال من حقوقش را نگرفتهام، شما که خودتان هم در نیروی هوایی هستید بروید و حقوق پسرم را بگیرید و برای ساخت مدرسه خرج کنید. یک آقایی هم که آهنگر بود بلند شد و گفت من هم در و پنجره اینجا را میسازم. دیگری در کار چوب بود گفت من نیمکت برایش میسازم. یکی که بنا بود گفت من هم کمک میکنم و خلاصه هرکسی یک گوشه کار را گرفت و حقوق آن خلبان جوان که اسیر بود حسابی برکت داشت و بقیه پول هم خیلی زود جور شد و توانستیم یک مدرسه پسرانه با 20 کلاس بسازیم. هنوز هم این مدرسه با نام «امت پسران» برقرار است و تاجایی که میدانم به مجتمع آموزشی تبدیل شده است.»