به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، احمد پوری درباره ویژگیهای رمانهای عامهپسند و پرفروش و اینکه آیا لزوما یکی هستند و یا گاهی با هم اشتباه گرفته میشوند، اظهار کرد: رمان عامهپسند ظاهرا به رمانی گفته میشود که مسائل ژرف انسانی در آن مطرح نمیشود، همچنین روابط انسانها پیچیدگی لازم را که در واقعیت دارد، نشان نمیدهد.
او افزود: خطاب این رمانها به خوانندگانی است که در مقابل هیاهوی پیرامون خود و سردرد ناشی از آن درپی یک قرص مسکن هستند و کاری با علت پدید آمدن دشواریها و معضلات زندگی ندارند. یا حداقل آن را از رمان انتظار ندارند. نویسنده این نوع رمان شخصیتها را آنگونه که میخواهد میسازد بدون توجه به اینکه آنها تا چه اندازه قابل باور هستند یا نه. حوادث را خود میسازد بدون این که تعهدی به واقعیت و باورپذیری آن داشته باشد. کافی است هیجان و کشش در آن حادثه باورناپذیر بگذارد و وظیفهاش را تمام کرده است.
پوری با بیان اینکه رمان عامهپسند مختص ایران نیست و در همهجای دنیا وجود دارد، گفت: معمولا این آثار پرفروش هستند و تیراژهای بالا دارند، سبب آن هم دقیقا به خاطر عامه بودنشان است و معمولا از نظر کمی «عامه» بیشتر از «خاص» است. اما صرف تیراژ بالا دلیل عامهپسند بودن اثر نیست. رمانهای با ارزش والای هنری هم میتوانند تیراژهای بسیار بالایی داشته باشند؛ «صد سال تنهایی» مارکز و رمان نگونبخت و درجه یک «همسایه ها» اثر احمد محمود را میشود مثال زد. اگر آمارگیری درستی از فروش «همسایهها» شود شک ندارم به نزدیک یک میلیون خواهد رسید.
نویسنده «پشت درخت توت» سپس بیان کرد: نباید به رمان عامهپسند نظری از بالا داشت چرا که به هرحال این نوع رمان مخاطب خود را دارد و برای ذائقه خاصی نوشته میشود. شخصا معتقدم رمان عامهپسند در اهل مطالعه کردن مردم نقش دارد، مخصوصا فرهنگ ما که زیاد به کتاب گرایش ندارد. رمانهای عامهپسند عادت به رمان خواندن را مخاطب ایجاد میکند. همه ما با رمان عامهپسند وارد صحنه ادبیات شدهایم. زمانی که ۱۲_۱۳ سالم بود رمان های ارونقی کرمانی، امیر عشیری و حسینقلی مستعان را میخواندم و بعد با رمانهای جدی آشنا شدم.
او تاکید کرد: اینکه کدام یک از این دو رمان در طول تاریخ بیشتر خواهد ماند، باید بگویم صددرصد رمان عامهپسند نمیماند. در رمان عامهپسند عناصری وجود دارد که باعث جلب مخاطب میشود، آن عناصر، عنصر لذت و رویاآفرینی است اما به صورت دمدستی است، این رمانها رویایی درست میکند که خیلیها دنبال آن هستند و حسرتش را میکشند، طبیعتا میروند تا رویاهایشان را در آن کتابها پیدا کنند، مانند فیلمهای هندی و بالیوودی است. ملت فقیر و بدبختی که با پول ناچیز سه سانس فیلم از رویاهایشان ببینید، رویاهای سطحی تا از این بدبختی بیرون بیایند؛ لباس خوب، زندگی خوب، مرد فقیری که عاشق دختر پولدار میشود یا برعکس و... .
پوری درباره نگاه تجارتگونه برخی از ناشران نسبت به کتابها که منجر به گسترش تولید کتابهای عامهپسند میشود و اینکه آیا ممکن است نویسندهای برای تأمین معاش به این سمت برود، بیان کرد: این یک بازار است و نگران این نیستم، فقط باید ببینیم تحول بازار به کجا میرسد. نشر هم یک بازار است. بالاخره ناشر پولی را در میان میاندازد و میخواهد از آن سودی ببرد، طبعا سرمایهاش را به جایی میبرد که برایش سود دارد. اگر ناشری علاقهمند شد رمان پرفروش و عامهپسند چاپ کند، به نظرم عیبی ندارد.
او در ادامه بیان کرد: اینکه فروش بالا میتواند نویسنده رمان هنری را وسوسه کند که عامیانه بنویسد معمولا اتفاق نمیافتد چون نویسنده هنرمند به سادگی از اصول تفکری خود به خاطر مسائل مادی نمیگذرد اما به فرض اگر چنین اتفاقی افتاد باید آن را از نظری به فال نیک گرفت. چون نویسنده هنری حتی ناخواسته با اصول مألوف خود سطح این نوع رمان را بالاتر خواهد برد مثل رمانهای عامیانه اروپایی که به سبب فرهیخته بودن نویسندگانش در مقایسه با آثار این سوی آبها از ارزش بالاتری برخوردارند.