همشهری آنلاین_ سحر جعفریان: چنین مؤلفههایی یک امتیاز ویژه برای هویتسازی، ایجاد جذابیتهای گردشگری و جذب مشارکتهای مردمی در سایه بروز حس تعلق به محله و همبستگی درونی ساکنان آن به شمار میآیند. نهمین تکه از پایتخت هم با توجه به پیشینه طبیعی و فرهنگی از جمله مناطق قدیمی پایتخت است که نمادهای مختلفی هویتی از جمله مکان و افراد تأثیرگذار را در خود جای داده است، نمادهایی که هنوز هم با گذشت سالها و گسترش مرزبندی محلهها و جابهجایی قومیتها در آن، به تعریف روایتهایی دیرین میپردازند. اما انگار رشد پرشتاب شهرنشینی و تغییر رویکرد مدیریت شهری در دورههای مختلف، غبار فراموشی روی هویتهای مکانی محلهها پاشیده است. اکنون سؤال اینجاست که برای بازشناسی المانهای هویتی محلههای این تکه از پایتخت چه راهکاری را باید درپیش گرفت. با این سؤال به گفتوگو با اهالی، کارشناسان و مدیران شهری پرداختیم.
- ساختوساز و باقی قضایا
شنیدهها حاکی از آن است که در گذشتهای نه چندان دور آسیاب قدیمی در محله مهرآبادجنوبی وجود داشته که اکنون اثری از آن نیست. «عباس عظیمی»، از اهالی محله سرآسیاب در مورد این «آسیاب» که هیچوقت آن را ندیده است، میگوید: «از پدربزرگ و پدرم درباره آسیابی که زمانهای قدیم در این محله وجود داشته، شنیدهام. شاید اگر رشد سریع تهران نبود و ساختوسازها با این شتاب صورت نمیگرفت، به همین راحتی بناهای قدیمی که بخشی از هویت محله به حساب میآیند از بین نمیرفتند.»
- هماهنگی نمادهای هویتی با شهرسازی مدرن
با قدم زدن در معابر پرخاطره محله امامزادگان «عبدالله و زید» (ع) تقریباً رد پایی از هویت و گذشته آن را نمیتوان به چشم دید. اینکه زمانی فرم معماریاش به چه شکل بوده؟ یا قدیمیترین خانههایش ظرفیت «خانه موزه» شدن با موضوع «فرهنگ و شیوه زیست محلی» را دارند؟ «مهدی امانی»، کارشناس ارشد شهرسازی، درباره نصب المانهایی برای بازآفرینی هویت مغفول محلهها به نکته قابل توجهی اشاره میکند و میگوید: «زیباییشناسی و ایجاد بازخوانهایی (تابلو، المان، سازه) برای احیای هویت محلی باید با رعایت استانداردهای شهرسازی مدرن، با فرهنگ و معماری شهری هماهنگ باشد. علاوه براین سنت غالب محیط و ارزشهای نهادینه شده بافت جمعیتی و قومیتی نیز در ایجاد این زیباشناسی هویتها نقش مؤثری دارند. فقط به این بهانه که میخواهیم علامتهایی در محلهها ایجاد کنیم تا هویتی را بازگو کنیم، نمیتوان مدعی شد که اقدام شایستهای انجام دادهایم. هویت و ساختار کالبدی مدرن باید همسو باشند.»
- نصب نمادهای هویتی
«صادق احمدی» از کاسبان بومی محله شهید «دستغیب» است. او میگوید: «از وقتی ۳ سالم بود در این محله ساکن شدیم. محلههای این منطقه پر از روایت و داستان است که هر کدامشان افتخاری بزرگ محسوب میشود. کاش مسئولان بهگونهایی برنامهریزی کنند که نسلهای جدید و ساکن در این محلهها نیز تاریخ و گذشته محل زندگیشان را بدانند و ببینند. دیدن یک هویت بسیار تأثیرگذارتر از شنیدن است. برای همین است که میگوییم مسئولان طرحی اجرا یا نمادی در محله نصب کنند که هم خلاقیت داشته باشد هم گویای تاریخ باشد.» «علی حیدری»، معاون اجتماعی و فرهنگی شهردار منطقه درباره باز روایی خاطرات جمعی و هویت محلی منطقه میگوید: «بخشی از هویت محلهها، مختصات جغرافیایی محدود به همان محله را دارند. بخشی دیگر، اما وسعتشان فرامحلهای است. هویت در جغرافیای محدود را با برگزاری جشنواره، نمایشگاه و مسابقه «محله من» و با همکاری دفاتر توسعه محلی بهطور مستمر پوشش میدهیم. این در حالی است که هویت فرامحلهای نیاز به هماهنگی و اجرای دستورالعملهای مشترک با سازمانها از جمله شهرداری تهران، میراث فرهنگی، گردشگری و یونسکو داریم.»
- ضرورت توجه به سازههای تاریخی
«نصرالله حدادی»، پژوهشگر و تهرانشناس درباره چگونگی حفظ هویت محلهها میگوید: «با توجه به اینکه تهران شهری مهاجرپذیر است، ممکن است تازه واردها علاقه یا اطلاعی درباره تاریخ محله نداشته باشند و همین باعث شود که بخشی از هویت آن به فراموشی سپرده شود، اما اگر شهروندان درباره هویت محلهشان تحقیق و مطالعه کنند همین ویژگی هم نمیتواند به تاریخ و هویت این شهر آسیبی وارد کند. موضوع دومی که باید مورد توجه مردم بهویژه مسئولان قرار گیرد توجه به بافت فرهنگی و قدیمی محله در ساختوسازهاست، چراکه ساختوساز در بافت فرهنگی و قدیمی، اصول وساز و کار خاص خود را دارد و نباید فدای مدرنیته شود.» حدادی به بازسازی تخصصی بناهای قدیمی اشاره میکند و میگوید: «مرمت تخصصی هویتهای مکانی مانند برج آزادی، بقایای قلعه جی ء و امامزادگان عبدالله و زید(ع) است تا این شاخصههای هویتساز از گزند فراموشی و حتی تخریب در امان بمانند. برای هویتهای مکانی از دست رفته مانند سرآسیاب، مسیر نهرها و رودخانههای قدیمی و قناتها هم نمادهایی طراحی شود تا نسل جدید درباره تاریخچه محلهشان بیشتر بدانند.» این پژوهشگر در ادامه میافزاید: «ساختار فرهنگی یک محله در قالب هویت کالبدی آن انسجام اجتماعی ساکنان را به دنبال دارد. در همه دنیا برای جلوگیری از به زوال رفتن نشانههای هویتی و سازههای تاریخی شهر و محله تلاش میکنند و این اتفاق باید در اینجا هم بیفتد. برای باز تولید هویت شهری باید به نمادها و نشانهای تاریخی آن توجه ویژهای صورت گیرد تا شخصیت، زبان، فرهنگ، ارزشها، شیوه زیست، طراحی، فرم و معماری احیا شود. شاید این تنها راه نجات هویت تهران در کنار هویت هر محله باشد.»
- راهکار موثر برای حفظ هویت ها
«بهروز کردن کاربری هویتهای مکانی در محلهها یک راهکار مؤثر برای معرفی و حفظ آنها به شمار میآید.» این را «احمد مسجدجامعی»، عضو شورای اسلامی شهر تهران و پژوهشگر مسائل شهری، در گفتوگو با همشهری محله میگوید و ادامه میدهد: «متولیان و مدیران در حوزههای مرتبط، باید کاربری هویتهای مکانی را که آثاری از آنها برجای مانده است، به روز کنند. بهعنوان مثال، اگر «آسیاب» محله «مهرآبادجنوبی» در همان سالهایی که هنوز بقایایی از آن باقی مانده بود، تملک میشد و سپس مورد بازسازی و مرمت تخصصی بر اساس اصول میراث فرهنگی و آثار باستانی قرار میگرفت، امروز آسیاب قدیمی، احیا شده و هماهنگ با تکنولوژی روز، امکان و امتیاز درآمدزایی و جذب توریسم داخلی و خارجی را فراهم میکرد. با این شیوه هم هویت حفظ میشد و هم اینکه گردشگری رونق میگرفت. قناتها را هم با رعایت استانداردهای شهرسازی و آبرسانی نوین میتوانستیم یا احیا کنیم و یا آثار برجای مانده از آنها را حفظ و به نسل جدید معرفی کنیم.» مسجدجامعی همچنین میافزاید: «تهیه فیلم، عکس و نوشتار نیز با موضوع هویتهای شهری آن هم به روشی که مخاطب را جذب کند، میتواند برای حفظ آنها مؤثر باشد. تا به امروز آرشیو تخصصی از هویت در تهران تهیه نشده است. این اولویت ندادنها منجر به نابودی گذشته تهران میشود که در بلندمدت میتواند سنت و فرهنگ قومیتها را تخریب کند. ایجاد نماد، المان، یا سازهای هنرمندانه از مکانی که روزگار تأثیرگذاری را پشت سر گذاشته است، میتواند شیوه سوم برای حفظ هویتها باشد. مهم آن است که مدیران، دلسوز هویت، تاریخ و سنتها باشند.»
- باغی که بوستان شد
قدمت محله «مهرآباد» به بیش از ۱۰۰ سال میرسد. روزگاری زمینهای کشاورزی و باغهای پرباری در آن جای داشت و نهری روان از پای آنها به آرامی میگذشت. تا اینکه در دهه ۴۰ خورشیدی بنا به روایتی در جریان زمینخواریهای سیاسی، زمینها، املاک و باغهای «حسینآباد» (مهرآباد) به «عصمتالدوله»، (مادر معیرالممالک از درباریان ناصری) رسید. البته برخی میگویند زمین به اشرفزادهای با نام «نظامالسلطنه» تعلق داشت. زمانی که «مهری» دختر نظامالسلطنه، جوان مرگ شد، باغها و زمینهای خود را «مهرآباد» نامید. به تدریج این باغها که زمانی درختان «پرتغال» و «آلو» در آن بار میداد و تفرجگاهی مجلل و با صفا بود، تغییر کرد و در دهه ۷۰ به بوستان «کوکب»، یکی از چند بوستان کوچک این محله تبدیل شد.
- محل شهادت، جی
همه اهالی محله داستان امامزادگان عبدالله و زید(ع) را میدانند. آنطور که قدیمیهای محله تعریف میکند بعد از واقعه کربلا امامزاده عبدالله(ع) همراه برادر کوچکتر خود زید(ع)، برای رهایی از ظلم حاکمان به ایران و بعد به تهران آمدند اما در نزدیکی مکانی با نام «جی»، به دست مأموران حاکم وقت، به شهادت رسیدند. سالها بعد هم اهالی در محل شهادت امامزادگان بنایی ساختند تا زیارتگاهی برای عاشقان اهلبیت(ع) باشد. اما سال ۱۳۴۸ که سیلی بزرگ، تهران بهویژه بخشهایی از جنوب و جنوب غرب تهران را زیر آب برد، بقعه مبارک امامزادگان(ع) نیز آسیب جدی دید. تا اینکه در دهه ۵۰، اهالی تصمیم گرفتند آستان امامزادگان را توسعه دهند توسعهای که تا سال ۸۰ به طول انجامید و مجموعههای مذهبی، فرهنگی مانند کتابخانه، دارالقرآن و خیمههای معرفت پایهگذاری شد.
- ساختوساز بیرویه قنات را خشکاند
پیش از اجرای لولهکشی شهری در پایتخت حدود سال ۱۳۳۴، تأمین آب مصرفی تهرانیها از طریق حدود ۵۰۰ رشته قنات کوچک و بزرگ «آب سبک»، «آب شاهی»، «آب دهی»، امکانپذیر بود. قناتها و چشمههایی که به سبب ساختوسازهای بیرویه و ایجاد مسیرهای زیرزمینی حملونقل خشک شدند. آن زمان مرسوم بود هر عیان و اشرافی یک قنات داشته باشد و از مازاد آب آن قنات، مردم عادی و رعیت بهرهمند شوند. البته برخی از قناتها هم وقفی بودند که آب آن به مزارع، مراتع و خانههای کاهگلی میرسید. بر اساس موقعیت نقشه قنات تهران در منطقه ۹، ۲ رشته قنات اصلی شمال جی _ دکتر هوشیار و مهرآباد وجود داشت که آبیاری فضاهای سبز از طریق آنها انجام میگرفت. اما گسترش ساختوسازها در شمال و شمال غرب تهران، مسیر آب به سوی این قناتها را مسدود کرد و اکنون دیگر خبری از قناتهای پر آب منطقه نیست. به گفته «مجید لهراسبی»، رئیس اداره مسیلها و قنوات شهرداری منطقه ۹، سالها از خشکیده شدن قناتهای منطقه میگذرد. امتیازی که اگر همچنان فراهم بود، ضمن بهرهمندی از آنها بهعنوان میراث فرهنگی و معماری، مصرف آب در آبیاریهای شهری به حداقل میرسید.
- آسیاب بزرگ پایتخت
هر چند نشانی از سازه آسیاب قدیمی محله سرآسیاب مهرآباد باقی نمانده است اما ریشسفیدان و قدیمیترهای این محله به خوبی به یاد دارند در بیش از ۵۰ سال گذشته، همه تهران نشینان، محله آنها را با یک آسیاب بزرگ میشناختند. درست در جنوب شرقی فرودگاه مهرآباد که اکنون خیابان شهید «صفری» و ۴۵ متری «زرند» واقع شده است. کشاورزان، غلات زمینهای اطراف را به آنجا میبرند تا آسیاب کنند. بر اساس استناد تاریخی موجود، بیشتر زمینهای محله زیر کشت گندم بوده و کشاورزان از این آسیاب برای آرد کردن خرمنهای به دست آمده استفاده میکردند. گواه این موضوع، قد برافراشتن ۲ کارخانه آرد با نامهای «آرد تابان» و «آرد ممتاز» در نزدیکی آن است. سالها گذشت و هنوز هم اهالی، محله را به «سرآسیاب» میشناسند اما نشانی از بقایای آسیاب قدیمی برجای نمانده است. بسیاری از ساکنان بومی محله میگویند اکنون، چند واحد مسکونی به جای آسیاب ساخته شده است. آسیابی که تقریباً از اوایل دهه ۵۰ غیرفعال و تخریب شد. نسل جدید و ساکن این محله، هیچ چیز از شکل و شمایل این سازه قدیمی نمیدانند.
- نهری که زیر زمین رفت
روزگاری تهران به روددرهها و نهرهایش شهرت داشت. یکی از نهرهای تأثیرگذار در شکلگیری محله، نهر «فیروزآباد» بود. این نهر از کوههای «فرحزاد» سرچشمه میگرفت و جوشان و خروشان از اراضی جی، مهرآباد، «آریانا»، «بریانک» و «سلیمانیه» و خیابان «قزوین» سرازیر میشد و به «شهر ری» میرسید. تصویر این نهر برای تهراننشینان و تهرانشناسان با تصویر بانوانی که در کنار نهر لباس یا ظرف میشتند یا کودکانی که با شیطنت آبتنی و بازی میکردند، گره خورده است. پوشش گیاهی با طروات در حاشیه نهر شکل گرفته بود که خانهسازی را هم رونق میبخشید. موقعیت نهر فیروزآباد در منطقه ۹ در خیابان شهید دستغیب غربی، خیابان شهید «اکبر نیارکی» و میدان «هرمزان» است. تا قبل از دهه ۶۰ روی نهر باز بود اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی با رویکرد توسعه شهری، روی نهر در مناطق مختلف پوشانده شد. البته پیشتر، در زمان ساخت فرودگاه مهرآباد، بنا به دلایل نظامی و امنیتی، نهر فیروزآباد در محدوده مهرآباد کور شده بود.
- میراث فراموش شده
از دیگر میراث ملموس هویت تهران که بخشیهایی از آثار آنها را میتوان در معابر منطقه دید، موقوفات مختلف از جمله موقوفات «زهرا سلطان نظام مافی» است. این بانوی خیر، فعالیتهای اجتماعی و خیرخواهانه خود را در هیاهوی تحولات سیاسی دوران «قاجار» و «پهلوی» دنبال میکرد و آخرین موقوفهاش در «سهراه آذری»، سال گذشته پس از صدور رأی دادگاه انقلاب به نفع کودکان بهزیستی، در تولیت سازمان «اوقاف و امور خیریه» تهران قرار گرفت. مدرسه دخترانه پسرانه «نظام مافی» در خیابان مهرآباد کنار مسجد و درمانگاه وقف شده، فعال است. بدون اینکه تعداد قابل توجهی از شهروندان او را بشناسند و از هویتهای شخصیتی، الگوبرداری صحیح کنند. قصه بلند این خواب رفتگی فرهنگی و تاریخی ادامه دارد. نمونه دیگری از این غفلتهای فرهنگی درباره برج آزادی صادق است. نخستین عمارت سنگی کشور و پایتخت که اکنون فرسودگی و تخریب تدریجی بنای آن حاصل همین بیتوجهیها است.