همشهری آنلاین_ شقایق عرفینژاد: حالا نزدیک به دو ماه است چند تندیس و نقاشی دیواری در این خیابان نصب و کار شده که قرار است چهره دیگری به آن بدهند. اگرچه قرار دادن این المانها با هدف زیباسازی و ایجاد جذابیت برای کودکان در محیطی رنگی انجام شده، اما نمیتوان منکر نقایص اجرایی و حتی مفهومی بعضی از این المانها شد بهخصوص المان خانوادهای که 5 نفره سوار یک موتورسیکلت شدهاند و اساساً برای ترغیب به تشکیل خانوادههای پرجمعیت و فرزندآوری طراحی شده ضمن اینکه اجرای ضعیفی هم داشته است.
معاون فرهنگی سازمان زیباسازی درباره این المانها میگوید: «بیشتر المانهایی که در شهر نصب میشوند از جمله تعدادی از المانهای خیابان بهار متعلق به مراسم مختلف از جمله بهارستان در ابتدای سال و همینطور برگزیده دوسالانهها و سمپوزیومها هستند. این المانها بعد از پایان مناسبت جمعآوری میشوند. اما اداره زیباسازی منطقه 7 این المانها را که از خیابانهای مختلف منطقه جمع شده بودند، به خیابان بهار آورد تا رنگ و شکل خیابان بهتر شود.»
«فرزاد طالبی» درباره نحوه انتخاب المانهای شهری موقت و کیفیت آنها هم میگوید: «هیئت داوری از استادان مجسمهسازی علاوه بر المانهای شهری کارهای بهارستان را هم داوری میکنند و کارهای خوب را بهطور موقت در جایی نصب میکنند. این کارهای موقت موضوعی و مربوط به دوره خاصی است. بنابراین طبیعی است که کیفیتکاری را که قرار است در جایی ماندگار باشد، ندارند.»
«محمد گودرزی» مدیر اداره زیباسازی منطقه 7، این المانها را اینطور معرفی میکند: «المان موتور المانی است که در خیابان سهروری بوده و ترمیم شده و حالا در ضلع غربی خیابان بهار قرار دارد. این المان مفهوم خانواده را تداعی میکند. روبهروی همین المان و در ضلع شرقی، المان معروف به خانواده نصب شده که پدر، مادر و بچه هستند. سه المان کودک هم هست که با فاصله نصب شدهاند و تندیسهایی از کودکان و نوجوانان هستند. نقاشی دیواری هم با مضمون کودک در ضلع غرب خیابان کار شده است.»
او اساس شکلگیری این کار و جذابتر شدن این خیابان برای کودکان و البته پدر و مادرهایشان را یادآوری میکند: «یکی از مهمترین دلایل این کار این است که خیابان بهار بهعنوان مرکز خرید لباس کودک در تهران شناخته شده است. بنابراین، میخواستیم وقتی خانوادهها و کودکانشان به این خیابان میآیند، با منظر شهری جذابی روبهرو شوند.»
او درباره اینکه آیا کارشناسانی در شهرداری این آثار را انتخاب کردهاند و روی آنها نظارت داشتهاند، توضیح میدهد: «ما کارشناس نداریم. اما از سازمان زیباسازی استعلام کردیم تا المانهایی برای رنگی شدن و جذاب شدن این خیابان برای کودکان در اختیار ما بگذارند. در رنگآمیزی مجدد هم از نظرات دانشجویانی که رنگآمیزی را برعهده داشتند، استفاده کردیم. بهخصوص خانم حاجوی، شهردار منطقه، کمکهای زیادی برای رنگآمیزی این المانها به ما کردند.»
- باید مخاطب کودک را در تمام المانهای شهری در نظر گرفت
«جمالالدین اکرمی» مربی نقاشی کودکان است. او مدتها در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان مربی نقاشی بوده و در ضمن کتابهای زیادی هم برای کودکان نوشته است. او المانهای شهری را به چندگونه تقسیم میکند: «بخشی از المانهای شهری بهصورت نقاشی و دیوارنگارهها هستند. این هنر از نیویورک امریکا شروع شد و بیشتر مخصوص خلافکاران بود که روی دیوارها علامت میگذاشتند تا محدودهشان را تعیین کنند. بعدها هنرمندان از این روش استفاده کردند و آثار هنری را به دیوارهای خیابانها و پلها و متروها منتقل کردند و بهعنوان هنر ارتباطی مورد استفاده قرار دادند. این هنر در تمام شهرهای دنیا از جمله تهران جا باز کرد. بخشی از این کار در تهران توسط سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی و بخشی از سوی هنرمندان بهطور شخصی انجام میشود. بخشی از این نگارهها والمانها هم بهصورت پیکره هستند که شامل مجسمههای شهری در میدانها هستند. کودک هم از همه این نمونهها و المانهای شهری بهرهمیگیرد. چون از کنارش میگذرد و چه برای او طراحی شده باشند و چه برای بزرگسال، آنها را میبیند. در نتیجه باید در طراحی المانها بسیار دقت کرد و مشخص کرد از طراحی یک المان چه هدفی دنبال میشود.»
- المانهای خیابان بهار چه میگویند؟
اکرمی درباره نمادموتور در خیابان بهار بهعنوان یک نماد از نهادهای دولتی، میگوید: «کودک جنبه منفی این نماد را نمیبیند. وقتی در معرض دید قرار گرفته است، کودک دورش میچرخد و آنچه از آن دریافت میکند این است که شما حق دارید همراه خواهر و برادرتان سوار موتور شوید در حالی که پدر جلو نشسته و مادر پشت و بدون هیچ محافظی در شهر حرکت کنید. من نمیدانم آیا واقعاً هنرمندان در طراحی این آثار آزادند یا نهادی مثل شهرداری تصمیم میگیرد. این را هم نمیدانم که آیا واقعاً از روانشناسان و گرافیستهای حرفهای نظر خواستهاند یا خیر. اما این مهم است که این المان چه مربوط به کودک باشد و چه نباشد، آیا ما حق داریم المانی را در معرض دید عموم قرار دهیم که پیام منفی دارد؟»
اکرمی درباره اثر دیگر هم که کودکی را همراه خانوادهاش با چمدان و کوله پشتی نشان میدهد اینطور میگوید: «در این نماد واقعاً چه چیز را میخواهیم نشان دهیم؟ آیا اشارهمان به سفر درونشهری است؟ آیا واقعاً حمل کوله پشتی و چمدان توسط یک خانواده در یک سفر شهری، عام است؟ واقعاً اینطور نیست. بنابراین این نماد چه چیزی را قرار است انتقال دهد؟»
او پیشنهاد میکند که در هر المان شهری چه مخاطبش کودک باشد و چه نباشد باید او را در نظر گرفت و بعد هم آن را به روانشناسان اجتماعی نشان داد تا درباره تأثیر آن روی مخاطب نظر دهد و اگر نظر این روانشناسان تأثیر منفی این طرحها و المانهاست، آنها را به کار نبرد.»
او میگوید: «اگر میخواهیم یک نماد کودکانه به کار ببریم گذشته از فرمها و رنگهایی که مختص کودکان است، باید نگاه محتوایی هم داشته باشیم. باید در این آثار مخاطب خاص را حذف کرد و مخاطب عام را که کودک است، در نظر گرفت و دقت کرد با یک نماد چه پیامی به کودک فرستاده میشود.» او راه رسیدن به چنین هدفی و حذف چنین مشکلاتی را در شکلگیری یک نهاد کارشناسی مستقل میداند که تنها مرجع تصمیم گیرنده درباره این آثار باشند. نهادی شامل روانشناس، هنرمندان گرافیست و نقاش و نیز افرادی که برای نصب این المانها در جای درست تصمیم بگیرند.