همشهری آنلاین _زهرا بلندی: اکنون این بانوی ۴۵ساله که کسب درآمد را از دوران تحصیلی راهنمایی آغاز کرده است، با ادامه تحصیل در رشته فنآوری گیاهان دارویی از سال ۱۳۹۲ با حمایت شهرداری منطقه ۲۰ یک کارگاه تولید عرقیات گیاهی در مرکز کوثر راهاندازی کرده تا ضمن مهارتآموزی به بانوان برای آنها اشتغال ایجاد کند. در روزهایی که با شیوع ویروس کرونا در این کارگاه به تحقیق در مورد تولید ژل ضدعفونیکننده روی آورده، با او همراه شدهایم.
- راهاندازی کارخانهای بزرگ برای فعالیت اختصاصی معلولان
چند ماده را با یکدیگر ترکیب میکند تا ژل ضدعفونیکننده ساخته شود. درحالیکه ماده آماده شده را به همکارانش تحویل میدهد تا بطریهای کوچک روی میز چیده شده را با آن پر کنند، میگوید: «شیوع ویروس کرونا و کمبود تعداد ژلهای ضدعفونیکننده و الکلهای شرکتی در نخستین روزهای انتشار این ویروس، باعث شد تا گامی بزرگ در زندگیام بردارم. با حمایت سازمان بسیج تولید الکل و ژلهای کاملاً گیاهی را از فروردین سال جاری آغاز کردم.» وقتی درباره شیوه انجام این کار و ترکیباتی که آجرلو برای تولید آن استفاده میکند، سؤال میکنیم، میگوید: «این ژل را با استفاده از اسانس طبیعی نعناع فلفلی، روغن گیاهی، ژل آلوئه ورا و الکل ۷۰ درصد که خودم از مَلاس چغندر تهیه کردهام، میسازم. این ژل نه تنها هیچ آسیبی به پوست نمیرساند، بلکه باعث لطافت آن هم میشود.» او درباره میزان تولید و عرضه این محصولات میگوید: «تاکنون با وجود حجم محدود دستگاهها، هزار لیتر الکل تولید کردهایم و روزانه ۱۰۰ تا ۲۰۰ عدد بطری ژل ضدعفونیکننده تهیه میکنیم. این محصولات به سازمان بسیج، اداره امور بانوان شهرداری منطقه ۲۰، اداره کل امور بانوان و جهاد کشاورزی عرضه شده است. این درحالی است که تولید عرقیات گیاهی هم کماکان بهصورت مستمر انجام میشود.»
این بانو که از ۶ سال پیش دبیرکانون معلولان منطقه ۱۷ است و از یک سال قبل مسئولیت دبیر کلی کانون معلولان شهر تهران را به عهده دارد، با اشاره به اینکه سالهاست با دغدغهها و مشکلات معلولان آشناست و احساسات آنها را به خوبی درک میکند، میگوید: «طی سالهای زندگیام بارها در مراکز مختلفی مثل حوزه علمیه دورههایی برای مهارتآموزی و توانمندسازی در زمینه تولید گیاهان دارویی را برگزار کردهام. خیلی دوست دارم دوباره چنین شرایطی به وجود بیاید و فضایی باشد تا در بحث آموزش و توانمندسازی معلولان فعالیت داشته باشم» او از بزرگترین آرزویش که راهاندازی یک کارخانه بزرگ تولید گیاهان دارویی است یاد کرده و میگوید: «خوب میدانم که یکی از بزرگترین دغدغههای معلولان اشتغال است. بعد از نیل به این هدف بزرگ قصد دارم کارخانهام را به محلی برای اشتغال اقشار معلول جامعه اختصاص دهم.» آجرلو از اجرای طرحکارآفرینی در دانشگاه مرکز آموزش عالی امام خمینی(ره) خبر داده و میگوید: «این طرح را در سال ۱۳۹۳ مطرح کردم و سال ۱۳۹۸ تأیید شده و با مدیریت من به اجرا درآمد. با حمایت مؤسسه علمی و کاربردی حدود ۱۵۰ میلیون تومان برای خرید دستگاه صنعتی سرمایهگذاری شد و در فضایی که دانشگاه دراختیار ما قرار داد، با ایجاد اشتغال برای ۶ نفر از بچههای دانشگاه فرایند تولید عرقیات گیاهی بدون متانول را آغاز کردیم.» او با اشاره به اینکه در این مرکز روزانه حدود هزار لیتر عرقیات گیاهی تولید میشود، میگوید: «تولید ضدعفونیکننده را هم بهصورت تحقیقاتی در این مرکز انجام دادهایم و قرار است بهزودی تولید گسترده آن را هم اجرا کنیم.»
ساعت از ۱۰ گذشته. با عجله گام برمیدارد تا هرچه زودتر خود را به انتهای بوستان گلگون و کارگاهش برساند. لبخند روی لب دارد و سرزندگی در نگاهش موج میزند. کارگاهی که تا پیش از این متروکه بود، حالا با صدای دلنشین و خندههای از ته دل «نگار آجرلو» و ۲ همکارش، جان دوباره گرفته است. حین خوشوبش با ما فوراً روپوش کار را به تن کرده و دستکش به دست میکند. انگار نخستین باری نیست که میخواهد درباره فعالیتهایش صحبت کند. خوب از هدف حضور ما باخبر است و بدون معطلیتریبون را به دست میگیرد و به شرح داستان زندگیاش از کودکی میپردازد: «یک سال و نیم بیشتر سن نداشتم که دچار فلج اطفال شدم و بر اثر ضعف عضلانی، پای چپم دچارمعلولیت شد. شاید باورش سخت باشد، اما من هیچوقت در هیچ دوره و مرحلهای از زندگیام احساس نکردم که معلول هستم یا دچار ناتوانی شدهام. خودم را خیلی توانمندتر میدیدم و احساس میکردم بسیاری از کارهایی که از عهده من بر میآید را حتی برخی از افراد سالم هم نمیتوانند انجام دهند. شاید این موضوع به قدرت و انرژی فوقالعادهای ربط دارد که خدا در وجودم قرار داده است. از دست دادن مادرم در سن ۱۰ سالگی و حضور پی در پی پدر نظامیام در مأموریتهای مختلف، باعث شد تا در تنهایی خودم را خیلی زود پیدا کنم و مستقل بار بیایم.»
آجرلو از علاقهاش به داشتن استقلال مالی یاد کرده و درباره نخستین تجربه کسب و کارش میگوید: «۱۳ـ ۱۴ ساله بودم که آجیل میخریدم، آنها را در بستههای کوچک بستهبندی میکردم و در زنگهای تفریح مدرسه بین دانشآموزان میفروختم. مدتی بعد کارهای هنری مثل گلسازی را یاد گرفتم. دست سازههایم را بین دوستان و آشنایانم میفروختم و از این طریق کسب درآمد میکردم.»وی از علاقه همیشگیاش به رشته پرستاری یاد کرده و میگوید: «سال ۱۳۶۹ در آزمون پرستاری شرکت کردم. مانند کنکور سخت بود و اگر نمره قبولی میآوردم، وارد دبیرستان پرستاری میشدم. قبول هم شدم، اما بهدلیل ضعف پاهایم قبولم نکردند. این نخستین و آخرین باری بود که ضعف پاهایم را به چشم مشکل دیدم. از پا ننشتم و دوره فوریتهای پزشکی را در جهاد دانشگاهی گذراندم. باوجودی که در در این رشته کار نمیکنم، اما به تزریقات، بخیه و تمامی کارهایی که یک پرستار باید انجام دهد مسلط هستم. بعد از آن مدرک آتشنشان داوطلب را گرفتم و چندبار هم در فعایتهای داوطلبانه این حوزه مشارکت داشتهام.»
سال ۱۳۸۶ و در روزهایی که دنبالکاری ثابت بود، با مؤسسه نیکوکاری رعدالغدیر که برای معلولان کلاسهای آموزشی، کلینیک توانبخشی، اشتغالزایی و... برگزار میکرد، آشنا شد. اینها توضیحاتی است که آجرلو درباره آشناییاش با این مؤسسه بیان کرده و میگوید: «تمام دورههای کامپیوتر مؤسسه، از مبانی تا پیشرفته را گذراندم و بعد از آن چندماهی در بخش اداری این مؤسسه مشغول به کار شدم.»
- کار در کناررفیق قدیمی
- با شیوع ویروس کرونا تعداد کارکنانی که در کارگاه مشغول به کار بودند کمتر شده است. با این حال فضای دوستانهای در اینجا حاکم است. «خدیجه صادقی» رفیق دوران راهنمایی و دبیرستان آجرلو است که پشت میزی که کنار در ورودی قرار گرفته نشسته است. این معلول جسمی و حرکتی که پاسخگویی به تلفنها و دریافت سفارشات تلفنی، وظیفه اصلیاش در این کارگاه است، میگوید: «در دوران راهنمایی با ویلچر حرکت میکردم، اما با انجام یک جراحی موفق این شانس را پیدا کردم تا بتوانم از عهده کارهای خودم بربیایم و حتی با داشتن شغل استقلال مالی داشته باشم. رشته تحصیلیام حسابداری استو قبل از اینجا هم در بخش دفتری چند شرکت فعالیت داشتهام.» وی ادامه میدهد: «3سال پیش در روزهایی که بیکار شده بودم و دنبالکاری جدید میگشتم، خیلی اتفاقی دوست قدیمیام «نگار» را که 20سال از او خبر نداشتم را در خیابان دیدم. وقتی متوجه شد بیکار هستم و دنبال کار میگردم، از من دعوت به همکاری کرد.» صادقی با اشاره به اینکه از کار کردن در کنار دوستش احساس آرامش میکند و توانمندیاش بیشتر شده است، میگوید: «به دلیل شرایط جسمیام از عهده کارهای سنگین برنمی آیم، اما با دقت به کاری که نگار انجام میدهد، تاحدودی کار را یاد گرفتهام و خیلی دوست دارم بهزودی بتوانم بهعنوان شریککاری در گسترش کارگاه و آغاز تولید انبوه به او یاری برسانم.»
همکار دیگر این بانوی عطار، دختر 26سالهاش است. «هانیه غنی» که دارای مدرک لیسانس مهندسی فنآوری اطلاعات است و بعد از فارغالتحصیلی در کارگاه مادرش مشغول به کار شده، میگوید: «کار تولید عرقیات را تاحدودی یاد گرفتهام و ضمن کمک به مادرم برای آمادهسازی مواد اولیه همچون تهیه ژل آلوئه ورا، الکل و فرایند تقطیر، بستهبندی بطریها و...، یک سایت فروش برای او طراحی کردهام و کارهای کامپیوتری و مجازی کارگاه را انجام میدهم.»او با افتخار از موفقیتهای مادرش یاد کرده و میگوید: «با تلاش و پشتکاری که مادرم دارد، هیچوقت نتوانسم معلولیت او را باور کنم. او الگوی بزرگی است که با دیدن او یکجا نشستن، گلایه از روزگار و غصه خوردن برایم معنایی ندارد.»هانیه ادامه میدهد: «باوجودیکه کار کردن بهصورت اختصاصی در رشته تحصیلیام یکی از اهداف مهم زندگیام است، اما از کار کردن در کنار مادرم لذت میبرم و دلم نمیخواهد هیچوقت اینجا را ترک کنم.»
- آغاز تولید و اشتغالزایی
داستان گرایش این بانوی توانیاب به تولید گیاهان دارویی موضوع جالبی است که وقتی از او میخواهیم دربارهاش حرف بزند، میگوید: «مادرم اطلاعات خوبی درباره گیاهان دارویی داشت و دوای گیاهی هر دردی در آشپزخانه خانهاش وجود داشت. کشف گنجه گیاهان دارویی مادرم، یکی از بزرگترین آرزوهای کودکیام بود. همیشه دوست داشتم از راز آن سر دربیاورم. با رفتن به دل طبیعت، گیاهان را به خوبی تماشا میکردمو سپس سعی میکردم راجع به خواص و ماده مؤثر آنها اطلاعات کسب کنم. به دنبال جواب سؤالهایی مثل اینکه چرا مثلاً شقایقهای وحشی باید در بیایان رشد کنند یا مثلاً چه فوایدی میتوانند برای انسان داشته باشند و... بودم.» حین صحبت کردن سراغ دستگاه بزرگ تقطیر میرود تا تفالههای داخلش را با اصولی خاص خالی کند. در حال شست وشو و آمادهسازی آن برای انجام عملیاتی جدید است که میگوید: «قبل از اخذ مدرک دیپلم ازدواج کردم، اما بعد از ۸ سال با وجود داشتن ۲ فرزند تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدهم. بعد از دیپلم، سال ۱۳۹۰ برای ارتقای آگاهی و دانشم در زمینه گیاهان دارویی وارد دانشگاه شدم. سال ۱۳۹۴ مدرک کارشناسیام را در رشته مهندسی فنآوری گیاهان دارویی اخذ کردم و اکنون درهمین رشته دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد هستم.» آجرلو به آموزشهای خوب عملی و حمایتهای ۲ نفر از اساتیدش اشاره کرده و میگوید: «سال ۱۳۹۲ هنوز درسم به پایان نرسیده بود که تصمیم گرفتم فعالیت جدی در فرآوری گیاهان دارویی و تولید عرقیات، بدون متانول و روغنها و کرمهای گیاهی را شروع کنم. یک سال با تولید محدود و تقریباً خانگی به این کار مشغول بودم تا اینکه سال ۱۳۹۳ فقط با یک میلیون تومان سرمایه کارم را بهصورت جدی شروع کردم. به لطف شهرداری منطقه ۲۰ فضای کارم مشخص شد. تنها با یک میلیون تومان سرمایه، ابتدا با یک دستگاه کوچک مدل قابلمهای تولید آغاز شد و بعد از کمی پیشرفت ۵ دستگاه نیمه صنعتی خریدم.» امروز فقط ۲ نفر در اینجا مشغول به کار هستند. وقتی درباره افرادی که آجرلو طی این مدت برایشان اشتغال ایجاد کرده، سؤال میکنیم، میگوید: «در طول زمان افراد زیادی در اینجا مهارت کسب کردهاند، مدتی مشغول به کار شده و سپس خودشان به تولیدکننده تبدیل شدهاند. در حال حاضر ۳ نفر داخل کارگاه مشغول به کار هستیم، ۲ نفر آقا هم در بیرون کار میکنند و مسئولیت خرید را به عهده دارند. ۲ خانم نابینا و ۲ بانوی سرپرست خانوارهم مسئولیت فروشهای خانگی و اینترنتی محصولات ما را به عهده دارند.»
مواد اولیه برای تولید عرقیات گیاهی را از مرکز آموزش عالی امام خمینی(ره) و جهاد کشاورزی تبریز که بهصورت ارگانیک به کشت نعناع فلفلی و گیاهان مخصوص میپردازند تهیه میکنند، چراکه دارای ماده مؤثر بیشتری هستند. بانوی عطار با بیان این موضوعمی گوید: «محصولات ما بیشتر به پزشکان طب سنتی و عطاریها فروخته میشود، اما خیلی دوست دارم گستره کارمان را بیشتر کرده و بهزودی بتوانیم برای توزیع این محصولات با فروشگاههای سراسر کشور همکاری داشته باشیم.»