همشهری آنلاین_پریسا نوری: «مهران امیری» از اهالی تهرانپارس و جزو کوتاهترین مردان ایران است، اما برخلاف قامت کوتاهش همت بلندی دارد بهطوری که با همه مشکلات و محدودیتها به دانشگاه رفته و فارغالتحصیل مدیریت بازرگانی است. او حالا در فضای مجازی علاوه بر فعالیت تبلیغاتی و بازرگانی، دستی درکارهای خیر دارد و در جمعآوری کمک برای نیازمندان پیشگام است. هفته گذشته با او و مادرش «طاهره استیری» که در همسایگی ما زندگی میکنند، همکلام شدیم.
مهران که در جمع خانواده و دوستان، رضا صدایش میکنند آخرین فرزند خانواده است و به دلیل کوتاه قامتیاش که حاصل ازدواج فامیلی و مادرزادی است، جزو معلولان جسمی و حرکتی با درجه معلولیت ۹۵درصد است. به گفته مادرش، در دوران کودکی و نوجوانی با پای پیاده به مدرسه میرفته اما حالا چند سالی است که حتی در خانه هم برای راه رفتن به کمک اطرافیان نیاز دارد. با این حال این موضوع او را خانهنشین و منزوی نکرده و با پشتکار فراوان و اراده قوی علایقش را دنبال کرده بهطوری که حالا جزو فعالان اجتماعی و از اعضای ثابت «باشگاه کوتاه قامتان ایران» است. او در اینباره میگوید: «در باشگاه یک جمع دوستانه از کوتاه قامتان ایران هستیم که دور هم جمع میشویم و درباره موضوعات مختلف و مشکلاتمان صحبت میکنیم.» سپس با مکثی کوتاه ادامه میدهد: «کوتاه قامتان بسیار بااراده و اجتماعی هستند و دلشان میخواهد در جامعه حضور پررنگی داشته باشند، اما رفت و آمدشان در شهر سخت است؛ مثلاً نمیتوانند به راحتی سوار اتوبوس یا تاکسی شوند و نیاز به همراهی و حمایت دارند.» او درباره برخورد شهروندان با این دسته افراد میگوید: «خوشبختانه مردم هم همیشه به ما لطف دارند و نگاهشان در کوچه و خیابان صرفاً از روی کنجکاوی و محبت است نه تمسخر.»
- دستان کوچک کارهای بزرگی میکند
مهران یک استقلالی دو آتشه و طرفدار آبیهاست. بازیهای تیمش را با دقت و حساسیت دنبال میکند و تا قبل از دوره کرونا در بیشتر تمرینات تیم محبوبش شرکت کرده و عکسهای زیادی با «فرهاد مجیدی» و دیگر بازیکنان آبیپوش دارد. شوخطبع و بذلهگو است و دوستان زیادی هم در فضای مجازی و هم بین اهالی محله و همسایهها دارد. او در اینباره میگوید: «اهالی محله و همسایهها خیلی صمیمی و با محبت هستند. خوشبختانه دوستان خوبی هم دارم. تا پیش از دوره کرونا با دوستانم قرار میگذاشتیم برای دیدن فوتبال به استادیوم میرفتیم و حتی مرا تا کنار زمین همراهی میکردند. اما حالا به خاطر کرونا از خانه بیرون نمیروم و بیشتر در فضای مجازی سرگرم هستم.» تبلتش همیشه همراهش است و با دقت همه موضوعات اجتماعی را رصد میکند و دانش اجتماعی و اطلاعات عمومیاش را به روز نگه میدارد. او یکی از فعالان دنیای مجازی است و با انتشار پستهایی در صفحه مجازیاش برای جمعآوری پول یا جذب حامی به خیریهها کمک میکند.» این شهروند که با وجود دستان کوچک، دل بزرگی دارد و نمیخواهد راجع به فعالیتهای خیرخواهانهاش صحبت کند، میگوید: «کرونا گرفتاری و مشکلات مردم را بیشتر کرده است و در این شرایط باید هرکاری از دستمان برمیآید انجام دهیم تا باری از دوش نیازمندان و گرفتاران برداریم.»
- به خوش لباسی اهمیت میدهد
«طاهره استیری» ۶۷ ساله از اهالی قدیمی تهرانپارس است. یک پسر و دو دختر بزرگش را به خانه بخت فرستاده و بعد از فوت همسرش به همراه رضا در یکی از برجهای فرهنگیان ساکن شده است. مهربانی و صبوری در چهرهاش موج میزند و پیداست که این سالها با همه سختیها از هیچ تلاشی برای آسایش فرزندش دریغ نکرده است: «مهران از بچگی خیلی مریض میشد. همیشه یک پایم در مطب دکتر بود. به سن مدرسه که رسید تا دیپلم در مدرسه عادی درس خواند و فقط یک میز و صندلی کوچک برایش میگذاشتند. چون خیلی به درس علاقه داشت به دانشگاه رفت. از ابتدایی تا دانشگاه خودم میبردم و میآوردمش. دانشگاهش در منطقه ۲۲ و دور بود، صبح میرفتیم میایستادم پشت دانشگاه تا کلاسش تمام شود و برگردیم. درسش خیلی خوب بود لیسانس که گرفت، میخواست فوقلیسانس بگیرد که گفتم مادر من دیگر پیر شدم و توان گذشته را ندارم. همین قدر که خواندی بس است.» طاهره خانم نگاه پرمهری به فرزندش میکند و در حالیکه مثل خیلی از مادران فرزندش را حتی در بزرگسالی «بچه» مینامد، میگوید: «این بچه با وجودی که به تنهایی نمیتواند راه برود و دستان کوچکی دارد، اما سعی میکند همه کارهای شخصیاش را خودش به تنهایی انجام دهد. البته خودم هم در حد توانم کمکش میکنم. به خوشپوشی و مرتب بودن خیلی اهمیت میدهد من هم لباسهای مناسبی که طرحش بچگانه نباشد برایش میخرم، میشکافم و آستین و قدش را کوتاه میکنم تا اندازه شود و...»
- تیمش برنده شود چلوکباب میدهد
مادر فنجان چای را جلو دست رضا میگذارد، لبخند میزند و مثل همه مادرها از روحیات و اخلاق پسرش اینطور تعریف میکند: «این بچه همراه و مونس من است. خیلی خوش صحبت است و در جمعهای خانوادگی و مهمانیها همه جذب اخلاق و رفتارش میشوند. البته وقتی تیمش گل میخورد حوصله ندارد ولی وقتی تیمش برنده میشود به همه ما چلوکباب میدهد.» میخندد و ادامه میدهد: «این روزها که به خاطر کرونا خانهنشین هستیم بیشتر با هم حرف میزنیم و چون اختلاف سلیقه داریم، گاهی کارمان به دعوا هم میکشد.» طاهره خانم که چند سال پیش به بیماری سختی مبتلا شده و در حال حاضر دوره کنترل بیماری و بهبودی را میگذراند میگوید: «از خدا میخواهم به خاطر این بچه به من سلامتی بدهد تا بتوانم در حد توانم مراقبش باشم و هرکاری از دستم برمیآید برایش انجام دهم و خدا از من راضی باشد.»
- گلایه از بیتوجهی مسئولان
طاهره خانم دل پردردی از کمبود خدمات شهری برای حملونقل معلولان دارد و در اینباره میگوید: «شهرداری یک ماشینی در نظر گرفته برای حملونقل این بچهها، ولی باید از ۲ روز قبل آن هم صبح خیلی زود زنگ بزنیم و رزرو کنیم و گاهی کهکاری فوری پیش بیاید باید خودمان ماشین بگیریم.» او درباره حمایت بهزیستی از معلولان میگوید: «بهزیستی هم ماهانه ۱۲۰ هزار تومان مستمری میهد که این رقم با هزینههای الان اصلاً جور در نمیآید. این بچه با وجود ۹۵درصد معلولیت بیمه تکمیلی ندارد.» او درباره خدمات انجمن کوتاه قامتان هم میگوید: «قبلاً خدمات انجمن بهتر بود هر ماه بچهها را به لواسان و جاهای گردشگری میبردند و یک روز دور هم خوش بودند، اما حالا آن هم خیلی وقت است این برنامهها برگزار نمیشود.» او در ادامه آهی میکشد و میگوید: «خدا را شکر ما دستمان به دهانمان میرسد و نیاز به حمایت مالی نداریم ولی خیلی از خانوادههایی که معلول دارند، مشکلات مالی فراوانی دارند و لازم است نهادهایی مثل بهزیستی و شهرداری به آنها کمک کنند.»