همشهری آنلاین _ زهرا بلندی: محلههایی که شاید گذر بسیاری از آدمهای شهر حتی یکبار هم به سمت و سویشان نیفتاده است. نه تنها در کتابها چیزی از گذشته آنها نوشته نشده بلکه به ندرت میتوان در مقالهها یا سایتهای اینترنتی هم دربارهشان اطلاعات کسب کرد. درحالی که تنها منبع ما برای آشنایی با تاریخچه محلههای قدیمی منطقه ۱۹، گفتههای ساکنان قدیمی آن است، برای شناخت بیشتر محلههای نعمتآباد و خانیآبادنو و همچنین کورهپزخانههای دولتخواه و اسماعیلآباد سراغ ۳ نفر از ساکنان قدیمی آنها رفتهایم که در این گزارش بیشتر دربارهاش میخوانید.
- محمدآباد قدیم، خانیآبادنو امروز
خانیآبادنو محلهای است در منطقه ۱۹ شهر تهران که از شرق به نازیآباد متصل شده، اما نسبت به شهرکهای همجوار نازیآباد نسبتاً جدید است و مهمترین خیابانهای آن خیابان میعاد، لطیفی، شقایق، میثاق، بلوار میلاد و... هستند. «محمدرضا رژه» بهعنوان یکی از ساکنان قدیمی این محله درباره گذشته محله پدریاش اینگونه میگوید: «اصالتاً طبسی هستم و از سال ۱۳۴۵ همراه خانوادهام در محدوده محمدآباد که اکنون بخشی از آن به پارک شقایق تبدیل شده و بخشی دیگر آن بازار «آهن مکان» شده، درست حدفاصل محلههای صالحآباد غربی و خانیآبادنو سکونت داشتیم.
خانه پدریام آنجا بود و همه خانواده در کنار پدر در زمین کشاورزی کار میکردند. چون بزرگ شده این محله هستم، به خوبی در جریان اتفاقاًت آن قرار گرفتهام. میدانم که این محدوده از منطقه ۱۹ با بیش از ۱۰۰ سال قدمت متشکل از روستاهایی همچون اسفندیاری، محمدآباد پایین و محمدآباد بالا بود.
مردمانش مانند بیشتر روستاییان از طریق کشاورزی با کاشت گندم، جو و صیفیجات و دامپروری ارتزاق میکردند.» این ساکن ۶۰ ساله منطقه با اشاره به اینکه مجموع اینآبادیها در سال ۱۳۵۰ تغییر نام داده و به خانیآبادنو تبدیل شدند، میگوید: «به تدریج با مهاجرت افراد از شهرهای مختلف و آغاز ساختوساز، بافت روستایی جای خود را به بافت شهری داد و هر روز بر جمعیت ساکنان اینجا اضافه شد.» رژه با اشاره به روستاهای سیدآباد و کریمآباد که در نزدیکی محمدآباد بودند، میگوید: «آنها هم مثل خانیآبادنو به شکل شهرنشینی تغییر سبک دادند و نامشان به صالحآباد غربی تغییر داده شد.»
او با یادآوری محله نعمتآباد که در شمال غربی خانیآبادنو قرار گرفته بود، میگوید: «آنجا محدودهای پر از باغ و زمینهای کشاورزی بود و تا امتداد جاده ساوه (بزرگراه شهید آیتالله سعیدی) و محلهای که اکنون شهرک ولیعصر(عج) نام دارد پیش میرفت، اما آن هم بعدها تفکیک شده و به محدوده مسکونی تبدیل شد.» تاریخچه راهاندازی بزرگترین میدان میوه و ترهبار در محله خانیآبادنو موضوع جالبی است که رژه با بیان آن میگوید: «۹۰ درصد فضای میدان میوه و ترهبار مربوط به زمینهای روستای محمدآباد میشود؛ جایی که تپه ماهورهای بلندی بود و بعد از تخریب آنها در دهه ۷۰ این میدان راهاندازی شد. علت انتخاب این محدوده برای ایجاد میدان مرکزی میوه و ترهبار، دسترسی آن به بزرگراه آزادگان است که بهعنوان شاهراه به همه بزرگراههای شهر راه دارد و برای تردد افراد از نقاط مختلف تهران راحت است.»
این جانباز دوران دفاعمقدس و مسئول هیئت رزمندگان منطقه ۱۹ که اهالی محل او را بهعنوان پایهگذار انجمن بسیج در این منطقه میشناسند، درباره شکلگیری گروه بسیج منطقه میگوید: «بعد از پیروزی انقلاب برای حفاظت و نگهبانی از مردم، یک کمیته انقلاب اسلامی از ۲۳ بهمن سال ۱۳۵۷ در محله تشکیل شد و من هم عضو آن کمیته شدم. ۵ آذر سال ۱۳۵۸ امام خمینی(ره) فرمان تشکیل بسیج ۲۰ میلیونی را صادر کردند. در آن زمان ما به دلیل اینکه در کمیته آموزش دیده بودیم، نیروهای مردمی منطقه را سازماندهی و جذب میکردیم و من به دلیل اینکه دورههای آموزشی مقاومت را در کمیته گذرانده بودم، برای داوطلبان دورههای آموزشی برگزار میکردم. حتی اواخر شهریور سال ۱۳۵۹ با آغاز جنگ تحمیلی و بمباران فرودگاه مهرآباد، ما در محله خانیآبادنو یک گروه بسیج مقاومت تشکیل دادیم که با آنها نظام جمع کار میکردیم.
حدود ۴ ماه بعد از جنگ مأموریت تشکیل بسیج به عهده سپاه پاسداران قرار گرفت که مرکز سپاه منطقه ۶ (ناحیه بسیج ابوذر امروزی) را به ما پیشنهاد دادند که این گروه محلی هم زیرمجموعه بسیج و سپاه قرار بگیرد.» رژه که از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۶۴ مسئولیت آموزش بسیجیهای منطقه و از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۰ مسئولیت آموزش بسیج کل جنوب تهران را به عهده داشته است، میگوید: «سال ۱۳۷۰ از سپاه خارج شدم و به دلیل علاقهام به حرفه طلاسازی، در محله خزانه که آن روزها آذری زبانان زیادی در آن سکونت داشتند و طرفدار طلا بودند، وارد این حرفه شدم.
از آن پس باوجودی که نیروی رسمی سپاه نبودم، اما در طرح و برنامههای بسیج منطقه حضور داشتم و از سال ۱۳۹۰ بهعنوان مسئول هیئت رزمندگان منطقه ۱۹ خدمتگزار هستم. سالهاست از اینجا رفتهام، اما هنوز خانه قدیمی پدرم پابرجاست و در هفته چندبار به محله خانیآبادنو سر میزنم.»
- قلعه فروریخته نعمتآباد
در گذشتههای دور نعمتآباد را با قلعه، زمینهای کشاورزی و قناتهایش میشناختند. مردمانش میگویند آنقدر تعداد یخچالهای طبیعی آن زیاد بود که در فصل زمستان به دلیل برودت سرما به یخ تبدیل میشد و در روزگاری که مردم برای نگهداری موادغذایی خود از یخ استفاده میکردند، کاربرد زیادی داشتند. نعمتآباد روستایی با حدود ۴۰۰سال قدمت است که اکنون فقط بهعنوان یکی از محلههای منطقه ۱۹ از آن یاد میشود و بیشتر از قلعه قدیمی و قناتهایش، به بازار مبل معروف شده است.
اینجا یکی از روستاهای بین راهی بزرگراه تهرانـ قم بود که در مرکز آن قلعه نعمتآباد با برج و باروهای بلند قرار داشت. قلعه در اصل انباری برای نگهداری محصولات کشاورزان بود، اما بهعنوان دروازه روستا هم محسوب میشد و مسافرانی که از جاده ساوه (بزرگراه شهید آیتالله سعیدی) عبور میکردند، از طریق آن میتوانستند وارد نعمتآباد شوند. «ناصر کاظمی» یکی از اهالی قدیمی محله نعمتآباد است که پس از گذشت ۷۵ سال از بهار زندگیاش، اکنون میتواند روایت خوبی از این محله داشته باشد.
او با بیان اینکه از بدو تولد در شهرری سکونت داشتند و از ۶۸ سال پیش همراه خانواده به نعمتآباد مهاجرت کردهاند، میگوید: «مقابل قلعه نعمتآباد یک در چوبی بزرگ قرار داشت که ساعت ۱۰ شب بسته میشد و پشت آن چوب و زنجیر میانداختند تا کسی نتواند وارد شود. در این محدوده گاو و گوسفندان زیادی نگهداری میشدند و دامپروری رواج داشت. صاحبانشان روزها آنها را به بیابان میبردند و شبها در زاغهای که زیر زمین قلعه قرار داشت، از آنها نگهداری میکردند. البته هرکسی در حیاط خودش هم جایی را بهعنوان طویله درست کرده بود.»
وی ادامه میدهد: «فردی به نام کدخدا حسن در آنجا بود. بعد از آن، کدخدا احمدخان آمد و سپس فردی به نام مختارخان با ساخت سردر قلعه در آن کدخدایی کرد. گرمابه «محمدآقا» و حمام «شعبانی» از دیگر بناهای قدیمی این روستا هستند که اکنون به انبار تبدیل شدهاند. گفته میشود این روستا به «قمرالسلطنه» واقف اراضی نعمتآباد هم شهرت داشت، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با تأسیس نخستین پاسگاه نیروی انتظامی در این محدوده از شهر، به «پاسگاه نعمتآباد» تغییر نام یافت.»
کاظمی با اشاره به اینکه نعمتآباد قدیم سراسر باغ و زمینهای کشاورزی بود که در آن غلات و صیفیجات کاشته میشد و ۱۰ تا ۲۰ خانوار بیشتر در آن سکونت نداشتند، میگوید: «زمینهای کشاورزی به افرادی با نامهای «جوکار»، «زراعت کار»، «پورزارعی»، «خیمهصامی» و «عموحسین» و... تعلق داشت.» کاظمی به اواخر دهه۵۰ که زمینها قطعهبندی شده و به کشاورزان و مهاجران از اقوام کاشی و کرد فروخته میشود، اشاره کرده و میگوید: «کمکم با خشک شدن قناتها، کشاورزی از کار افتاد و مردم بیکار شدند.
به مرور زمان افراد دیگر از شهرهای مختلف به این محدوده مهاجرت کردند، زمینهای اینجا که بیشتر آن موقوفه است را خریدند و سند موقوفه گرفتند. کمکم مشاغلی همچون خرید و فروش آهن در اینجا رایج شد و با افزایش ساختوساز و واحدهای مسکونی در روستای نعمتآباد، شهرکهای مختلفی مثل ابوذر، احمدیه، رجایی، احمدخمینی، بخارایی و... در اینجا شکل گرفت و این روزها فقط در برخی نقاط محله هنوز هم سبزیکاری رواج دارد.» وقتی از او میخواهیم تا درباره خراب شدن قلعه توضیح دهد، میگوید: «با شروع ساختوساز برخی دیوارهای قلعه خراب و دیوارهای جدید ساخته شده بود.
از تخریب این بنای تاریخی خیلی ناراحت شدم و برای حفظ بخشهای باقیمانده آن شخصاًً به سازمان میراث فرهنگی مراجعه کردم تا جلو تخریب قلعه را بگیرند، اما متأسفانه گفتند که اینجا جزء آثار باستانی محسوب نمیشود.» این ساکن قدیمی با اشاره به اینکه با گذشت زمان کمکم نعمتآباد از شکل روستایی درآمد و خیابان طالقانی بهعنوان هسته اولیه شکلگیری محله با ساختار شهری در نظر گرفته شد، میگوید: «اکنون اینجا یکی از محلههای ناحیه ۳ منطقه ۱۹ است که از شمال به بزرگراه شهید آیتالله سعیدی، از جنوب به بلوار شهید ورامینی، از شرق به بزرگراه شهید کاظمی و از غرب به شهرک شهید بخارایی محدود میشود.»
این روزها مغازههای محلی، شیطانبازار خلازیل، میوهفروشیهای چرخی و... جزئی از این محله شدهاند که در خیابانهای طالقانی، نور، جانباز و سهیل هستند و خیابانهای منتهی به بزرگراه شهیدکاظمی به مرکز فروش وسایل چوبی، مبل، میز و صندلی تبدیل شده است.
- تخریب غول های آجری
یکی از محدودههای مهم منطقه ۱۹ که طی چندسال اخیر در بین رسانههای متعدد بسیار مورد بحث قرار گرفته، کورههای آجرپزی است که در محلههای اسماعیلآباد و دولتخواه قرار گرفتهاند. «غلامحسین عظیمی» ساکن ۶۳ ساله محله اسماعیلآباد که بهعنوان نماینده کارگران کورههای آجرپزی دولتخواه و اسماعیلآباد در این منطقه شناخته میشود و به خوبی در جریان جزئیات شکلگیری و توقف فعالیت آنها قرار دارد، میگوید: «سال ۱۳۳۲ کورههایی که در خزانه و دولتآباد بودند به دولتخواه و اسماعیلآباد کنونی انتقال داده شدند و فعالیت کورههای این محدوده با ۴۵ کارخانه آجرپزی و حدود ۵ هزار نیروی کار آغاز شد. تا قبل از سال ۱۳۵۰ خبری از گاز شهری نبود و آجرپزی با استفاه از نفت سیاه و دودکش انجام میشد.»
عظیمی با اشاره به اینکه کارگران کورهها به ۲ دسته تقسیم میشدند، میگوید: «کارگران فصلی بیشتر مشهدی و کرد بودند که فقط ۶ ماه اول سال در اینجا کار میکردند و کارگران دائمی، یک سوم گروه کارگران را تشکیل میدادند که بیشتر از تبار آذربایجان شرقی و همدان بودند و کل سال را در کورهها کار میکردند. اینجا تماماً خاکی بود و فقط کورهپزخانه داشت و ۵۰ـ ۶۰ خانواری که در این محدوده سکونت داشتند، همگی جزء کارگران همین کورهها بودند.»
عظیمی که اصالتاً هشترودی است، با اشاره به اینکه از سال ۱۳۴۷ در کورههای شمسآباد کار میکرد و وقتی کارفرمایش کار را به این محله انتقال داد، او هم فعالیت خود را در کورههای اسماعیلآباد ادامه داده است، میگوید: «از سال ۱۳۵۴ تا سال ۱۳۸۱ در کورههای اسماعیلآباد کار کردم و شهریور سال ۱۳۶۰ بهعنوان یکی از نمایندگان کورهپزخانههای تهران در کورههای دولتخواه و اسماعیلآباد انتخاب شدم.» این بازنشسته کورههای آجرپزی درباره توقف فعالیت کورهها میگوید: «از حدود ۸ سال پیش کمکم زمزمههای جمع شدن کورهپزخانهها در محله پیچید و تا حدود ۵ سال پیش بهطور کلی فعالیت آنها متوقف شد. حدود ۵ کوره تخریب و به بافت مسکونی تبدیل شدند.
برخی از آنها تخریب شده و فضای ناامنی را برای اهالی ایجاد کردهاند و بخشی از آنها به کارگاههای صنعتی اختصاص داده شدهاند. تبدیل همین تعداد محدود هم به مجتمعهای مسکونی، تجاری و اداری علاوه بر نابودی آثار تاریخی، رشد جمعیت را به همراه داشته و محله را با کمبود سرانههای آموزشی، درمانی، فرهنگی و... روبهرو میکند. تقاضای امروز اهالی محله تعیین تکلیف هرچه سریعتر کورهها و تبدلی آنها به سرانههای موردنیاز مردم است.»