با توجه به این موضوع، بر کسی پوشیده نیست که در طراحی فضاهای شهری باید به این مهم توجه کرد که فضاهای شهری به گونهای طراحی شوند که حداکثر احساس امنیت را برای همه گروههای اجتماعی بهخصوص زنان ایجاد کنند. لزوم توجه به این موضوع آنجا دوچندان میشود که بدانیم احساس امنیت رابطه مستقیمی با میزان سلامت جسم و روان افراد اجتماع دارد.
امنیت در تعریف دارای ۲ بعد کلی است: بعد عینی (حفاظت در مقابل یک خطر عینی) و بعد ذهنی (احساس امنیت). صاحبنظران عقیده دارند که از میان این ۲ مؤلفه، احساس ناامنی میتواند حتی بدتر از خود ناامنی باشد.
به بیان دیگر، احساس ناامنی میتواند بهطور مستمر بر سلامت روان افراد اثر بگذارد و وضعیتی را بهوجود آورد که فرد بهطور ذهنی هر لحظه منتظر بروز خطر و شرایط تهدیدکننده باشد (ترصد ذهنی). تداوم این وضعیت ذهنی منجر به بروز مشکلاتی همچون اضطراب، ترسهای مرضی، بیاعتمادی، بیقراری، رفتارهای اجتنابی، جبرانی، وسواسی و... میشود.
از سوی دیگر، نبود احساس امنیت در فضاهای شهری باعث میشود میزان مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی کاهش یابد، فرزندان بیشتر در خانه بمانند وگاه از شرکت در فعالیتهای ورزشی، تفریحی، آموزشی و... باز بمانند و بهواسطه ترس از حضور در فضاهای شهری، برای جابهجایی و حملونقل هزینههای بیشتری بر اقتصاد خانواده تحمیل شود. گاه زنان مجبورند یکسری از فعالیتهای بیرون از خانه را به دلیل نبود احساس امنیت در برخی از ساعات شبانهروز انجام ندهند یا مجبور باشند با فشرده کردن آزارنده برنامه روزانه به آنها رسیدگی کنند (مثلاً خرید کردن، ورزش کردن در ساعات تاریکی)، که این خود میتواند فشار روانی مضاعفی را بر این افراد تحمیل کند.
با این توضیحات، میتوان فهمید موضوع احساس امنیت زنان در فضاهای شهری تا چه حد میتواند زندگی روزانه این گروه از افراد اجتماع را تحت تأثیر قرار دهد و بازتاب مشکلات مرتبط به این موضوع گریبان همه افراد اجتماع را میگیرد. بیگمان این واقعیتی انکارناپذیر است که طراحی فضاهای شهری بدون در نظر گرفتن مسائلی که میتواند احساس امنیت افراد بهخصوص زنان را کاهش دهد، بهطور مستقیم و غیرمستقیم سلامت روان جامعه را خدشهدار کند.