همشهری آنلاین _ سمیرا باباجانپور: آنها پای قولشان ایستادند و این روزها بیش از ۴۰ عنوان کتاب با موضوعهای مختلف علمی، زندگینامه، شعر، روانشناسی و رمان چاپ کردهاند. نوجوانانی که کتابهایشان به چاپ دوم و حتی سوم نیز رسیده است و برای ترجمه این کتابها به زبانهای «انگلیسی»، «آلمانی»، «ترکی» و «ژاپنی» تلاش میکنند.
نوجوان عصر حاضر که وسیله ارتباطجمعی قوی همچون «گوشی همراه» دارد و با ورود به فضای مجازی میتواند وارد دنیای بینهایت عکسها، فیلمها، خبرها و بازیهای رایانهای شود، بیشک درک درستی از نشستن و کتاب خواندن ندارد، چه به اینکه بخواهد با یک تحقیق و مطالعه طولانی کتاب بنویسد و به نویسندگی علاقهمند شود.
- استقبال یونسکو
وقتی برای نخستین بار نام گروه نویسندگان جوان اکباتان مطرح شد، شاید بسیاری فکر میکردند یک برنامه ساده برای دانشآموزان مدرسهای است یا شاید یک کار عملی برای یک دوره تحصیلی مشخص. اما صبر و حوصله بانیان این طرح و ذوق و شوق بچهها همه چیز را تغییر داد. اکنون این گروه به یک گروه مهم و صاحب نام در میان نویسندگان جوان کشور تبدیل شدهاند که کتابهایشان ترجمه میشود و «یونسکو» از طرحشان استقبال میکند. وقتی پای صحبتهای هرکدام از اعضای این گروه مینشینم، همگی از ناباوری صحبت میکنند که در ابتدای کار دچارش شدهاند. این جمله «یعنی من هم میتوانم کتاب بنویسم؟»، نخستین سؤالی است که هرکدام در مواجهه با این طرح از خود پرسیدند. این سؤال اکنون نه تنها پاسخ داده شده است، بلکه به این جمله «باید کتابهای بیشتری بنویسم، کتابهایم را به دیگران معرفی کنم.» تغییر یافته است. حدود ۲۰ دانشآموز از مدرسه شهید «عموییان» با «سعید رهنما»، از طراحان گروه نویسندگان جوان همراه شدهاند؛ گروهی که آغاز کارش را با نام شهدا کلید زد و با تألیف زندگینامه شهدا و چاپ آنها، نخستین گامها را برداشت.
- نگارش خاطراتی که مشق زندگی است
«آرش درخشنده»، کارشناس ارشد عمران و جزو گروه نویسندگان جوان که خود کتاب زندگینامه شهید «عبدالمتین مسعودی»را به نگارش درآورده است، میگوید: «پدرم جزو رزمندههای دفاعمقدس بوده است. وقتی او از آن روزها حرف میزند، حسی در من میگفت باید این خاطرات را نوشت. باید همه، این خاطرات را بشنوند. اینها خاطرات نیستند، مشق زندگی هستند. میدانم مسیری را که برای نگارش خاطرات شهدا آغاز کردهایم، پایانی ندارد. ازخدا میخواهم توان پیمودن این راه را به همه ما بدهد. هرچند در این مسیر ناملایمتیهای باور نکردنی را هم میبینیم. برای مثال، هم رزم شهید که اکنون فلان پست و مقام را دارد با کلی تماس و پیگیری، 6 ماه بعد وقت مصاحبه میدهد. یا فلان سرداری که پا به پای شهید حضور داشت، اکنون جواب تلفن هم نمیدهد. با این حال ما کارمان را با نگارش کتاب شهدا آغاز کردیم. ولی برای نوجوانانی که همراهمان شدهاند، موضوعهای مختلفی در نظر گرفتیم.»
درخشنده با بیان اینکه این طرح از سال ۱۳۹۶ آغازشده است میگوید: «هدفمان نوشتن ۱۰۰ کتاب در حوزه خاطرات شهدا تا سال ۱۴۰۰است. که تا امروز بیش از ۲۵کتاب درباره شهدا نوشته و چاپ شده است. این امر سبب آشنایی ما با جوانانی شد که در حوزههای دیگر به جز شهدا کتاب نوشته و آماده چاپ داشتن وموجب شد با کمک خیّران، کتاب این عزیزان را هم به چاپ برسانیم. هدف ما افزایش میزان مطالعه جوانان است. بهگونهایی که شما برای اینکه بتوانید کتاب بنویسید، احتیاج به مطالعه زیاد دارید. این امر سبب افزایش میزان مطالعه در جوانان و ترغیب آنها میشود. ما علاوه بر چاپ کتابها برنامه نقد و بررسی کتابهای نوشته شده از سوی جوانان را هم در دستور کار داشتیم که متأسفانه با شیوع «کرونا»در حال حاضر کنسل شده است.»
- استعدادیابی جوانترین نویسندگان کشور
«وقتی از گروه نویسندگان جوان صحبت میکنیم، گروهی را به شما معرفی میکنم که باید از آنها بهعنوان استعدادهای جدید نویسندگی نام ببریم. این روزها برنامه مسابقات کشف استعداد در دنیا مد شده و در «ایران»نیز این برنامهها طرفدار پیدا کرده است. در حقیقت ما در حال کشف استعدادهای نویسندگی هستیم. اینگونه مؤلفان جوان افزایش پیدا میکنند و بی تردید سرانه مطالعه افزایش پیدا خواهد کرد.» «امین آصفی»، مدیر مسئول «انجمن ناشران آموزشی کشور»، که از نزدیک با کار گروه نویسندگان جوان آشنا است، میگوید: «این کاردرابتدا در مدرسه شهید عموییان انجام شد، اما علاقه دانشآموزان و حمایت اولیا و تلاش مربیان سبب شد تا طرح را در کل کشور، اجرایی کنیم و درحال حاضر در بیشتر مدارس شهر تهران در حال اجراست.» اودرباره چگونگی حمایت از دانشآموزان، میگوید: «برای علاقهمندان کلاسهای آموزشی نویسندگی گذاشتهایم، مربیانی در نظر گرفتهایم و پس از نظارت، برای چاپ اثر حمایت مالی انجام میشود. وقتی کتابی چاپ شد، نویسنده جوان رها نمیشود بلکه کتاب او را در فضاهای نمایشگاهی معرفی میکنیم. وارد جشنوارههای مربوط به کتاب و با برنامهریزی در حضور نویسندگان و مدیران و اولیا، کتابها رونمای میشود. نکتهای که برایمان اهمیت دارد، حس اعتماد به نفسی است که باید در دانشآموزان تقویت شود.»
- چاپ کتاب طبق استانداردها
آصفی که مدیریت گروه نویسندگان جوان کشور را هم برعهده دارد در ادامه میگوید: «بچهها بیشتر دهه ۷۰ و ۸۰ هستند. قشر جوانی که باید خودشان را در فضای فرهنگی کشور پیدا و معرفی کنند. از سویی این قشر بیشتر با موبایل و فضای مجازی درگیر است. درنتیجه با نوشتن کتاب نه تنها سرانه مطالعه را افزایش میدهیم بلکه به جامعه مؤلفان و نویسندگان خوش فکر و جوان معرفی میکنیم.»آصفی بر این باور است زمانی این کار نتیجه میدهد که کتابها چاپ شوند. او میگوید: «تا زمانی که کتابی چاپ نکنیم، نمیگوییم به هدف رسیدهایم. قصد ما نوشتن چند مقاله و یاداشت علمی و شعر نیست. کار بهطور حرفهای دنبال میشود. دانشآموز کتاب را مینویسد. بر روی کتاب نظارت میشود. و براساس استاندارهای وزرات «فرهنگ و ارشاد اسلامی»، «شابک»یا شماره استاندراد بینالمللی کتاب «فیفا» تهیه میشود. مدیر مسئول انجمن ناشران آموزشی کشور، از چاپ ۱۰۰عنوان کتاب به همت دانشآموزان در کشور خبر میدهد و میگوید: «تا به امروز، ۱۰۰ عنوان کتاب چاپ شده است. یک برنامه بلندمدت داریم. تا سال ۱۴۰۰ بتوانیم ۱۴۰۰ کتاب تولید کنیم. البته کرونا برنامهها و کارهایمان را برهم زده است. چندین برنامه رونمایی داشتیم و قرار بود برا ینخستین بار کتابهای بچهها در نمایشگاه بینالمللی کتاب عرضه شود. با این حال در مدارس «اسلامشهر» نیز این کار را آغاز کردهایم و با معرفی کارهایمان به یونسکو با استقبال روبهرو شدهایم.»
سعید رهنما، سرپرست این گروه جوان است که تدوین زندگینامه شهید «محمدعلی عموییان» را برعهده داشت. کتاب نخست این گروه، روایتگر زندگی شهید «احمد صارمی»بود که در روز «خبرنگار» سال ۱۳۹۷رونمایی شد و سپس کتاب «شمع»که به زندگی شهید محمدعلی عموییان میپردازد بهعنوان دومین کتاب این گروه رونماییشد. رهنما میگوید: «سالها پیش در دوران تحصیلم در مدرسه شهید عموییان در محله بیمه، درس خواندم. آن موقع اسم مدرسه برایم هیچ معنا و مفهومی نداشت. تنها یک نام بود. همین و بس. بزرگتر که شدم هر وقت از کنار مدرسهام رد میشدم به نام شهید عموییان نگاه میکردم و از خودم میپرسیدم: شهید عموئیان کیست؟ اهالی میگویند ساکن این محله بوده. پس چرا من و دیگران چیزی درباره او نمیدانیم؟ همین سؤال با دیدن اسم ونام همه شهدایی که نامشان نشانی بسیاری از خیابانها و معابر محله بود، برایم تکرار میشد. با همفکری دوستان تصمیم گرفتیم زندگینامه شهدای محلهمان را بنویسیم. بهطور کل، در ناحیه 6 که محلههای بیمه، اکباتان، «شهید فکوری» و «آپادانا» را شامل میشود، نام 128 شهید بر سر کوچهها و خیابانها مزین شده است. تصمیم گرفتیم گذری به زندگی و خاطرات این شهدا داشته باشیم. با یک گروه 20 نفره آغاز کردیم. موفقیت این کار موجب شد تا در مدرسه شهید عموییان که مسئولیت امور فرهنگیاش را برعهده دارم، طرح «گروه نویسندگان جوان» مطرح شود. موضوع را برای دانشآموزان شرح دادیم و تعدادی از آنها همراهمان شدند. دانشآموزانی که هیچگونه شناختی از نویسندگی نداشتند و اکنون در حال نوشتن سومین و یا چهارمین کتابشان هستند.»
زمانی که برای نوشتن اقدام کردم باورم نمیشد که میتوانم کتاب بنویسم. چیزی از نوشتن کتاب نمیدانستم. چون به فوتبال بسیار علاقه دارم تصمیم گرفتم در این زمینه مطالعه کنم. در طول روز بخشی از وقتم را برای این کار اختصاص دادم. وقتی کتاب «فوتبال انگلیس» را چاپ کردیم حس بسیار خوبی داشتم. همین باعث شد تا اینکار را ادامه دهم. از آنجایی که به زبان ترکیهای هم اشراف دارم کتاب دیگرم با عنوان «لیوان پر لیوان» را به زبان ترکی ترجمه کردم. در حال حاضردر حال نوشتن ۲ کتاب جدید هستم.
- بازاریابی برای فروش کتاب
ما بچههایی که برای نوشتن کتاب داوطلب شدیم از نویسندگی چیزی نمیدانستیم. با تلاش آقای رهنما راه و روش نوشتن را آموختیم. حالا نوشتن بخشی از زندگی من شده است. یک بخش مهم از زندگی دانشآموزی که در مقطع دوازدهم تحصیل میکند و برای آینده کلی برنامهریزی کرده است. یقینا نوشتن کتاب را ترک نخواهم کرد. بخش مهم و دلگرمکننده نویسندگی فروش کتاب و دیده شدن آن است. خودم با فروشندههای کتاب صحبت میکردم تا کتابم را بفروشند. در حال راهاندازی یک سایت فروش کتاب هستم تا بتوانیم کتابها را اینترنتی بفروشیم. پیشنهاد میکنم اندیشهها و علاقهتان را مکتوب کنید و با مطالعه مناسب کتاب بنویسید.
- نوشتن بهانهای برای رهایی از موبایل
سال ۱۳۹۶ بود که کارمان را شروع کردیم. از زمانی که آقای رهنما از کار جوانان محله برای چاپ کتاب شهدا صحبت کرد، تصمیم گرفتیم برای دانشآموزان چنین برنامهای داشته باشیم. هدف کمرنگ کردن موبایل و حضور در فضای مجازی بود.
تصمیم گرفتیم بچهها را از گوشیها جدا کنیم. در ابتدا به کتابخوانی تشویق کردیم. جوابی نگرفتیم. پیشنهاد دادیم که خودتان چیزی بنویسید. دلنوشته و شعر بنویسید. پیشنهاد دادیم در ابتدا با روایت زندگی شهدا کار را آغاز کنند. بچههایی که علاقهمند بودند، باور نمیکردند میتوانند بنویسند. گفتیم شما قلم را به دست بگیرید و ذهنتان را هدایت کنید به نوشتهای که خودتان میخواهید. ما راهنماییتان میکنیم. خدا را شکر در این مدت ۴۰ کتاب نوشته شده است. در ابتدا ناباورانه کار را آغاز کردند. گفتیم باید خودتان را باور کنید، خواستن و توانستن است. خوشبختانه بچهها بسیار خوب پیشرفت کردند. فکر کردیم چرا کتابهایی که درباره شهدا نوشتند به زبانهای دیگر ترجمه نشود. در نتیجه از دانشآموزانی که به زبانهای خارجی تسلط داشتند، خواستیم تا وارد کار ترجمه شوند. این کتابها به زبانهای انگلیسی، آلمانی، ترکی و ژاپنی در حال ترجمه است.
نکته جالب، انگیزه بچهها است. آنهایی که روزی به نوشتن باور نداشتند، اکنون خودشان طرح روی جلد کتابهایشان را طراحی میکنند. صفحهآرایی انجام میدهند، ویراستاری یادگرفتهاند. کتابها که آماده شد به هزینه خودمان ۵۰ جلد چاپ میکنیم. خوشبختانه تعدادی از کتابها با استقبال روبهرو شده است و به چاپ دوم و حتی سوم هم رسیده است.
در حال حاضر، بیبشتر مدارس محلههای اکباتان و بیمه با ما همراه شدهاند. با پیگیری آقای رهنما این کاردرشهرستان «ساوه»نیز در حال انجام است. جالب اینکه وارد مقطع دبستان شدهایم و قرار است نویسندگان کودک هم همراهیمان کنند.