همشهری آنلاین_پریسا نوری: همین کار اجباری تابستانه از «پرویز عبدی» کودک بازیگوشی که دلش میخواست از صبح تا شب در کوچهپسکوچههای محله مجیدیه با دوستانش فوتبال بازی کند، یک استاد تمامعیار ساخت. استادی که دستانش با تلفیق هنر منبت و معرق جادو میکند و به تکه چوبی خشک، جان میبخشد. برای آشنایی با هنرمند هممحلهای که آوازه هنرش از محله مجیدیه تا آن سوی مرزها هم رفته است، گزارش پیش رو را بخوانید.
- آموزش از کودکی
متولد و ساکن شرق تهران است اما اصالتش به روستای «کری بزرگ» از توابع اردبیل برمیگردد جایی که به گفته خودش ۷۰درصد از ساکنانش هنرمند منبتکار هستند و او این هنر را از کودکی نزد آنها آموخته است. «در بچگی تابستان که میشد پدرم مرا پیش دو تا از هنرمندان این روستا به نام استادان «صالح و صابر سلطانی» که پسر عمو بودند، میبرد تا منبت یاد بگیرم. ابتدا علاقهای به این کار نداشتم اما کمکم که این هنر را یاد گرفتم، علاقهمند شدم و از ۱۴ سالگی بهصورت آماتور و بعد حرفهای منبتکاری و سپس معرقکاری را انجام دادم. بعدها هم داماد استاد صالح شدم.»
- آرایشگری شغل اولم است
این هنرمند که از نوجوانی تا حالا که ۵۷ ساله است تابلوها و آثار زیبایی از منبت و معرق خلق کرده معتقد است معاش هنرمند صرفاً نباید در گرو هنرش باشد. از اینرو در جوانی به آرایشگری رو آورده و مغازه سلمانیاش در محله مجیدیه که «هنر+هنر» نام دارد، با وجود دهها تابلو و اثر هنری کوچک و بزرگ، بیشباهت به گالری هنری نیست. عبدی درباره شروع کار آرایشگری میگوید: «حدود ۴۰ سال پیش یک روز در مجیدیه با بچهها فوتبال بازی میکردیم که یک غریبه که بعداً فهمیدم سلمانی دارد آمد و همبازی ما شد. با هم دوست شدیم و رفتم کنار دستش سلمانی یاد گرفتم و از آن روز سلمانی شغل اصلیام شد.
چون یک منبع درآمد نسبتاً خوب و به اصطلاح نقدی بود. همین موضوع که دغدغه نان نداشتم باعث شد کار منبت و معرق را دلی و با حوصله انجام دهم. گاهی ساعتها به یک تابلو نگاه میکنم تا طرح جدید بزنم، شاید یک تابلو که کار ۲۰ روز است، دو ماه و حتی بیشتر زمان ببرد ولی نتیجه کار قطعاً متفاوت میشود.»
- آموزش اهالی در سلمانی
مغازه سلمانی استاد عبدی در محله مجیدیه به نوعی آموزشگاه هم هست. او ارتباط خوبی با همسایهها و اهالی دارد و هنرش را به رایگان آموزش میدهد: «در این سالها به خیلی از اهالی محله و حتی مشتریهای غریبه که با تماشای تابلوهایم در مغازه به این هنر علاقه نشان دادند، آموزش دادهام. اگر هم استعداد و پشتکارش را داشتهاند کمکشان کردهام رشد کنند یا کارشان را کامل و اشکالاتشان را رفع کردهام.»
او که سلمانیاش یکی از قدیمیترین مغازههای محله مجیدیه است، به تازه دامادهایی که از بچگی مشتریاش بودهاند هم هدیه میدهد. : «خیلی از مشتریهایم که یک زمانی بچه بودند و برایشان تخته میگذاشتم تا مویشان را کوتاه کنم، برای اصلاح موی دامادیشان پیش خودم آمدند و من هم برای کادوی عروسی یکی از تابلوهای «وان یکاد» را به آنها هدیه میدهم.»
- فرهنگسراها هنرهای دستی را به جوانان بشناسانند
عبدی در سالهای گذشته آثارش را در دهها نمایشگاه داخلی و خارجی از ارومیه تا کشورهای ترکمنستان و برزیل به نمایش گذاشته و به سهم خود هنر زیبای معرق و منبت را به دنیا معرفی کرده است. او معتقد است فرهنگسراها و مراکز هنری محله آنطور که باید جوانان را با این هنر آشنا نمیکنند. عبدی در اینباره میگوید: «ساعت فراغت جوانها را با آموزش هنری باید پر کرد. فرهنگسراها مراکز خوبی برای آموزش این هنر و سایر هنرهای بومی و صنایعدستی هستند، ولی برای جذب مخاطبان و آموزش هنر به آنها چندان پررنگ عمل نمیکنند. بهطوری که خیلی از اهالی با مراکز فرهنگی محله بیگانهاند.»
این هنرمند به خاطرهای در اینباره اشاره میکند: «چند سال پیش صبحها برای ورزش به بوستان صدف در محله مبارکآباد میرفتم و با عده زیادی از اهالی ورزش جمی میکردیم. همان موقع هم نمایشگاهی از کارهای من و برخی هنرمندان در خانه فرهنگ که داخل این بوستان است برپا بود. ولی متأسفانه میدیدم که اهالی که سالهاست ساکن محلهاند و هر روز برای ورزش به پارک میروند، از نمایشگاه خبر ندارند و در واقع ارتباطی با خانه فرهنگ ندارند.»
- آثار هنری کادو بدهیم
این هنرمند که در طول سالها شاگردان بسیاری را به رایگان آموزش داده اعتقاد دارد اگر هنرمندان نوپا و تازه کار حمایت و دیده نشوند، از انجام کار هنری دلزده میشوند. او در توضیح بیشتر میگوید: «الان خیلی از جوانها و نوجوانها این هنر را یاد گرفته و تابلو وکاری درست کردهاند که قابل قبول و حتی خوب است. کلی هم خرج کردهاند.
من دلم میسوزد اگر مشتری خوبی برای کارشان پیدا نشود، چون اسپانسر و سرمایهای ندارند و باید کارشان را بفروشند تا بتوانند با پولش لوازم کار بعدی را تهیه کنند.» عبدی در ادامه میگوید: «من یادم است برای عروسیمان، ۱۳ ساعت دیواری کادو گرفتیم. کاش این فرهنگ در خانوادهها و فامیل رایج میشد که با خریدن صنایعدستی از هنرمندان داخل فامیل حمایت کنند. اگر عادت کنیم به جای این کادوهای تکراری یک اثر هنری هدیه بدهیم کمک بزرگی به هنرمندان و آثار هنری بومی کشورمان کردهایم.»
- ۱۰ سال است با دوچرخه در شهر تردد میکنم
استاد عبدی همانقدر که هنرمند قابلی است، شهروند قانونمداری هم هست و معتقد است باید با شهر محلی زندگیمان مهربان باشیم و هرکاری از دستمان بربیاید برای اینکه حال شهرمان بهتر شود انجام دهیم. از اینرو سالهاست بجای خودرو شخصی با دوچرخه تردد میکند «وسیله شخصی من یک دوچرخه است که از ۱۰ سال پیش با آن به همه جا میروم و خوشحالم که میبینم تعداد دوچرخهسواران نسبت به گذشته بیشتر شده است.»
او که در مسیر خانه به مغازه معبر پیادهروی خیابان نظامآباد را رکاب میزند، در ادامه یک گلایه از شهرداری دارد: «پیادهروهای خیابان نظامآباد پهن و مناسب دوچرخهسواری است. اما با وجودی که در این مسیر به تازگی آسفالت را کندن و سنگفرش کردند با نخستین بارندگی که چندی پیش بود سنگها لق میزنند، پیداست که مصالح زیرش شسته شده، از شهرداری انتظار دارم نظارت بیشتری بر اجرای کار پیمانکاران داشته باشد.»
او در ادامه از شهروندان هم میخواهد بیشتر هوای شهر را داشته باشند و حداقل زباله نریزند: «من میبینم کارگران شهرداری از داخل جویها و کانالها زباله و ظرف یکبارمصرف و ماسک درمیآورند تا راه آب باز شود؛ شرمنده میشوم، کاش یاد بگیریم که در شهر زباله نریزیم.»