لباس‌ را بر تن می‌کند. روی پارچه دست می‌کشد تا جنس آن را لمس کند. سرانگشتی بر قسمت‌های کارشده یقه و سرآستین می‌کشد. ژست می‌گیرد و سرش را بالا می‌برد و روبه‌روی دوربین می‌ایستد.

همشهری آنلاین_راحله‌عبدالحسینی: «معصومه عطایی» بینایی‌اش را در جریان اسیدپاشی از دست داد. وقتی صحبت از انتخاب مدل لباس سنتی ایرانی از میان قربانیان اسیدپاشی شد، معصومه داوطلبانه پا پیش گذاشت تا علاوه بر داشته‌هایش در حوزه تئاتر، موسیقی و سفالگری حضور در عرصه مدلینگ را تجربه کند و فریاد بزند که زیبایی را دوباره باید تعریف کنیم. عطایی تا چند ماه پیش که پدرش را از دست بدهد سال‌ها ساکن محله قلهک بود. با او درباره این تجربه متفاوت گپ زدیم.

 کار شما به‌عنوان یک مدل به نوعی سنت‌شکنی به حساب می‌آید. قبول دارید؟  

آشنایی من با آمن خادمی، طراح لباس از حضورش در انجمن حمایت از قربانیان اسیدپاشی آغاز شد. طرح و پیشنهاد ایشان برای من بسیار جذاب بود. زیرا شنیده ‌بودم که در کشورهای مختلف این طرح اجرا شده ولی فکرش را نمی‌کردم که یک روز در کشور من هم این طرح اجرا شود. داوطلب اجرای این طرح شدم. کار ما با توجه به نگاه جامعه به موضوع مدلینگ و در نگاه کلی زیبایی به نوعی تابوشکنی بود.

همه جا گفته‌شده که مدل باید قد، چهره و شاخصه‌های زیبایی خاصی داشته‌باشد. ما از آن دیدگاه تحمیلی جدا شدیم و گفتیم اینها برای مدل شدن ملاک نیست. هر کسی در هر شرایطی که هست حتی چاق، لاغر یا با چهره آسیب‌دیده می‌تواند به‌عنوان مدل ظاهر شود. این کار سمبلیک خوبی بود و بازتاب خیلی خوبی هم داشت.  


 در مورد بازتابی که از خانواده، دوستان و افراد جامعه دریافت کردید بگویید. برخوردشان چگونه بود؟  
در اینکه این کار برایم بسیار جذابیت داشت شکی نیست. اما با تردید پذیرفتم. چون نمی‌دانستم آخرش چه خواهد شد و با چه بازتابی روبه‌رو می‌شوم. خوشبختانه نظراتی که از اعضای خانواده، دوستان و دیگران بعد از دیدن عکس‌ها و خبرها گرفتم اصلاً فکر نمی‌کردم تا این حد مورد استقبال قرار بگیرد. بسیار با تشویق مخاطبان مواجه شدم.

بدون تعارف بگویم که من حتی منتظر پیام‌های ناخوشایند هم بودم. فکر می‌کردم مخاطبان بگویند شما را با مدل شدن چه کار!؟ یا بگویند این چهره برای مدل‌شدن نیست که اصلاً چنین پیامی از مخاطبان نگرفتم. پیام‌ها سمت و سوی تشویق برای ادامه این کار را داشت.  

 چرا تردید داشتید؟ شما که خودتان داوطلب شدید؟  
در ذهن من هم این‌طور جا افتاده‌بود که فردی که برای مدل‌شدن انتخاب می‌شود حتماً باید ملاک‌های تعریف‌شده برای زیبایی را داشته‌باشد. این طرز فکر جامعه مرا مردد می‌کرد که مدل‌شدن را بپذیرم یا نه. به هر حال این‌قدر برایم جذاب و متفاوت بود که پذیرفتم. بعد از پایان کار و دریافت نظر مخاطبان، خوشحال شدم که به این تجربه دست زدم.

سال‌هاست خودم را با این شرایط پذیرفتم. با این حال بعضی وقت‌ها پیام‌هایی هست که چند روزی مرا به هم می‌ریزد و حال خوبی ندارم. ولی در تجربه این کار چنین حس و حالی را نداشتم که هیچ، برعکس خیلی هم تشویق شدم. برای من که در دنیای مد و لباس، یک تازه‌کار غیرحرفه‌ای بودم خیلی تجربه ماندگار و خوشایندی بود.  

 تشویق کدام گروه از مخاطبان برایتان دلنشین‌تر بود؟  

راستش افرادی که مثل من قربانی اسیدپاشی بودند یا کسانی که به بیماری پروانه‌ای مبتلا بودند یا افرادی که چهره غیر معمولی داشتند، جور دیگری از این کار استقبال کردند و برایشان خوشایند بود. چند نفری هم از من می‌پرسیدند چطور باید این کار را انجام داد و دوست داشتند داوطلبانه مدل شدن را تجربه کنند.  

 از بین لباس‌های منحصربه‌فردی با طراحی خاصی که پوشیدید، لباسی هم نظرتان را جلب کرد؟  
لباس‌هایی را که می‌پوشیدم لمس می‌کردم و از جنس و رنگ و نوع طراحی می‌پرسیدم. لباس فیروزه‌ای رنگی بود که حس خوبی نسبت به آن داشتم. آمن خادمی هم آن لباس را به من هدیه داد.  
 بعد از حادثه اسیدپاشی، هنرهای مختلفی از جمله موسیقی، بازیگری در تئاتر و سفالگری را هم تجربه کرده‌اید. قابل تحسین است.  
ارتباط با تماشاگران و روی صحنه رفتن برای من بسیار تجربه‌ای خاص و بازیگری هم برای من تابوشکنی بود. من پذیرفتم که با ندیدن، با این چهره، جسارت حضور در صحنه را داشتم و فقط به هدفم فکر می‌کردم. در گروه کر هم حضور داشتم و با «هانیبال یوسف» در تالار وحدت اجرا داشتیم. بعد از اینکه وارد کار سفالگری شدم موسیقی را به دلیل اینکه وقت نداشتم کنار گذاشتم.  
 

پس سفالگری را حرفه‌ای دنبال کردید؟  
احساس کردم این‌کاری است که به دل من می‌نشیند و به من آرامش می‌دهد و به همین دلیل حرفه‌ای دنبال کردم. به آموزشگاه دیگری رفتم که هیچ فرد نابینایی در آنجا نبود. مربی هم مرا به این شرط پذیرفت که فقط آموزش بدهد و یادگیری من برعهده خودم باشد. بعد از یک ترم، مربی سفالگری مشوق من شد. ۴ سال کار کردم و تمام دوره‌های سفالگری را گذراندم. بعد از اینکه مدرکم را گرفتم به انجمن نابینایان عصای سفید برگشتم و سعی کردم تمام دانشم را به دوستانم که آسیب بینایی دارند آموزش بدهم.  

 روزهای کرونایی و خانه‌نشینی را چطور می‌گذرانید؟  
از وقتی کرونا شروع شد، آموزش سفالگری و آموزش استفاده از موبایل به نابینایان در انجمن تعطیل شد. تئاتر هم تعطیل است. فعلاً در خانه هستم و فعالیت‌های من خیلی محدود شده‌است. در این شرایط سخت و شرایطی که هر روز می‌خوانم خودمان را باید امیدوار و سرپا نگه‌داریم. صبر کنیم تا این روزها تمام شود و بتوانیم فعالیت‌هایمان را از سر بگیریم.  

  • مدل‌های معمولی ایده‌های خاص
آمن خادمی/طراح لباس سنتی

«آمن خادمی» طراح لباس سنتی، هم‌محله‌ای در محله الهیه است. او که فارغ‌التحصیل روزنامه‌نگاری دانشگاه تهران است از سال ۱۳۹۶ بعد از خداحافظی با دنیای روزنامه‌نگاری، در یکی ازسراهای محله، کارش را با کارآفرینی در حوزه طراحی لباس آغاز کرد. او درباره دعوت از معصومه عطایی به‌عنوان مدل لباس می‌گوید: «ایده استفاده از قربانیان اسیدپاشی به سال گذشته برمی‌گردد.

به روزهایی که چندان حال روحی مناسبی نداشتم و به توصیه دوستان از شهر خارج شدم و به کوه و طبیعت پناه بردم. ماحصل این طبیعت‌گردی برای من این شد که بهتر است غم‌های بزرگ را به کارهای بزرگ تبدیل کنیم. وقتی به تهران بازگشتم به انجمن حمایت از قربانیان اسیدپاشی مراجعه کردم و تعدادی از اعضا را به من معرفی کردند که یکی از آنها معصومه عطایی بود.

دنبال فردی بودم که جسارت ایستادن روبه‌روی دوربین را داشته باشد. از معصومه که آن روز لباس قرمزی بر تن داشت پرسیدم: چه کسی لباست را انتخاب می‌کند؛ گفت: خواهرم. در این پروژه، معصومه لباس‌هایی با طراحی سنتی ایرانی را که روی آن با هنر دست، تزیین شده‌بود پوشید.» در تمام کارهای آمن خادمی، مدل‌ها افراد معمولی هستند: «مدل‌های من همیشه از آدم‌های معمولی جامعه هستند که قد، چهره و ظاهر معمولی دارند. به اعتقاد من، نگاه ما به زیبایی مهم است نه مواردی که از سوی جامعه و تبلیغات به ما دیکته می‌شود.

در نگاه کلی‌تر در دیگر جوامع هم نگاه به زیبایی و مقوله مدلینگ دچار تغییرات و بازنگری‌هایی شده‌است. در نخستین همکاری من با معصومه عطایی، بازخوردهای بسیار خوبی گرفتیم. این کار در واقع توسعه یک فکر است که می‌گوید همه ما به خودی خود زیبا هستیم.

به من خرده گرفتند که اگر می‌خواهی لباس‌هایت به چشم بیاید و خوب فروخته‌شود، نباید از مدل‌های معمولی استفاده کنی. ولی من معتقدم نگاه به مقوله را باید اصلاح کنیم. ما به زنان صبور و مادران آگاه نیاز داریم که نسل آینده را نسبت به زن، مهربان‌تر تربیت کنند.»خادمی طراح عروسکی به نام «لیلی» است که در میراث فرهنگی ثبت شده: «دوست دارم کار من با عشق همراه باشد نه فقط عمری که می‌گذرد.»