شاید برای شما جالب باشد که خالق بزرگ‌ترین «قلم خوشنویسی شده»، همسایه و هم‌محله‌ای ما در «تهرانسر» است.

همشهری آنلاین _مهدی اسماعیل پور: بسیاری از ما از وجود چنین هنرمند و افتخاری در محله خودمان بی‌خبر بودیم و شاید برای یک هنرمند هم چیزی سخت‌تر از دیده نشدن و بی‌توجهی به هنر و آثارش نباشد. «جواد مهدی پورمیر»، خوشنویس باسابقه تهرانسری در گفت‌وگو با همشهری محله از مشکلات زندگی هنرمندان و دغدغه‌هایش برای هنر شهر و کشور می‌گوید که روی طاقچه کم توجهی مردم و مسئولان گرد فراموشی روی آن نشسته و مرگی آرام و تدریجی را پشت سر می‌گذارد. این هنرمند هم‌محله نگران است که درخت کهن و سترگ هنر ایرانی که میراث نیاکان ما است از بین برود. با علاقه خاصی از محل تولدش برایمان تعریف می‌کند اینکه در روستای پایین «میرکلای بابل» ازخطه همیشه سر سبز «مازندران» به دنیا آمده و فارغ‌التحصیل و عضو رسمی انجمن «خوشنویسان ایران» است. ساعتی با این هنرمند هم‌محله‌ای همکلام شدیم تا از خودش و دغدغه‌هایش برایمان بگوید.

  اگر موافقید گفت‌وگو را از هم‌محله‌ای‌ها آغاز کنیم. استقبال مردم به‌ویژه تهرانسری از هنر خط و خطاطی چگونه است؟
استقبال مردم و به‌ویژه مردم خوب تهرانسر نسبت به هنر خوشنویسی متأسفانه بسیار ضعیف و کمرنگ است. نه تنها مردم تهرانسر و منطقه ۲۱ که هنر خطاطی در همه شهرها و محله‌ها مظلوم و مهجور مانده است. امیدوارم راهکارهایی اندیشه شود که مردم ما به رشته‌های هنری تمایل پیدا کنند. به این نکته توجه شود خطاطی ایران در جهان، حرف نخست را می‌زند و کشوری مانند «ترکیه» چند سالی است به تقلید از ایران به هنر خطاطی روی آورده است، اما در کشور خودمان توجه چندانی به این هنر اصیل و زیبای ایرانی نمی‌شود که واقعاً نگران و ناراحت‌کننده است و نباید مردم و مسئولان نسبت به این هنر اصیل و ملی کم توجهی کنند. به هرحال، آرزو و خواسته من و همه کسانی که در این رشته هنری فعالیت دارند این است که روزی خطاطی جایگاه واقعی خود را در جامعه ایرانی پیدا کند و مشکلات افراد و هنرمندانی که در این رشته فعالیت دارند کمتر شود.

  چه مشکلاتی؟
یکی از مهم‌ترین مشکلات ما هنرمندان به‌ویژه در هنر خطاطی، فروش نرفتن آثارشان است. خطاطی، هنر و منبع درآمد ما است. اما برخلاف بسیاری از کشورها و جوامع، متأسفانه هنر و هنرمند، گرامی داشته نمی‌شود و توجهی به آن نمی‌شود. به گمانم بهتر است دولت به جای وعده کمک مالی یا اعطای وام به هنرمندان، بیاید و آثارهنرمندان راخریداری کند تا هنرمند برای خلق اثر بعدی خود هم توان مالی و هم انگیزه کافی داشته باشد. اگر این‌گونه شود، دیگر هنرمند نیازی به کمک مالی و دریافت وام نخواهد داشت. شهرداری و دیگر ارگان‌ها هم می‌توانند با دادن سفارش کار و خرید محصولات هنرمندان از این قشر که پرچمدار فرهنگ و هنر اصیلی ایرانی هستند، حمایت کنند. اگر به همین‌ترتیب پیش برویم و مردم و مسئولان برای حفظ هنر، کار ریشه‌ای و محکم انجام ندهند، در سال‌های آینده با بحران فرهنگی و هنری روبه‌رو خواهیم شد. در واقع باید بگویم حالا دیگر خط خوش خریدار ندارد.


  پیشنهاد شما به هم‌محله‌ای‌ها شهروندانی که علاقه‌مند و دوستدار هنر خطاطی هستند چیست و آنها چگونه می‌توانند از این هنر حمایت و پشتیبانی کنند؟
اگه واقعاً کسی به فرهنگ و هنر این مملکت توجه دارد، پیشنهادمن این است حداقل برای انتخاب هدیه برای خانواده ودوستان خود کارهای هنری خریداری کنند و از این طریق مردم را به ذوق بیاورند وتوجه‌شان به هنر وهنرمند بیشترشود. در واقع با این کار از هنرمند و هنرش حمایت کرده‌ایم.


  راه‌اندازی «کافه کتاب» در سرای محله «یاس» چه کمکی می‌تواند برای هنرمندان محلی داشته باشد؟
نخستین نتیجه‌اش این است که حداقل مردم با نام و آثار ما آشنا می‌شوند. بالاخره باید بدانیم که چه هنرمندانی در همسایگی ما زندگی می‌کنند و برای هنرمند هم بسیار مهم است که آثارش را مردم ببینند و بتواند پیامی را که می‌خواهد به مخاطب منتقل کند. علاوه بر موضوع معرفی هنرمندان محلی، چنین محفل‌هایی می‌تواند به‌ ترویج هنر منجر شود. مردم آثار هنری را می‌بینند و ممکن است خوششان بیاید و آن را خریداری کنند و از این طریق به هنرمند برای فروش آثارش کمک می‌شود. امیدوارم تعداد این قبیل پاتوق‌ها زیاد شود و در هر محله چنین فضاهایی را داشته باشیم. هر محله‌ای به چنین جایی نیاز دارد.


  برای مسئولان تهرانسری چه پیشنهادها و انتقادهایی دارید؟
 پیشنهاد من برای مسئولان تهرانسر این است که تا جای ممکن، هنرمندان را تشویق و حمایت کنند. انتظار ما از مسئولان بیشتر از مردم است. اگر قرار است تقدیری از دیگران صورت بگیرد، بهتر است از کارهای هنری انتخاب شود، مثلاً یک تابلو نقاشی یا خوشنویسی هنرمند هم‌محله‌ای به افراد مورد تقدیر هدیه شود. خلاصه کلام اینکه هنرمندان مردمان سرزمین خودرا بسیار دوست دارند و ما به ذوق وتوجه مردم عزیزمان نفس می‌کشیم و دست بوس همه مردم هستیم.3

هنرمند هم‌محله‌ای در یک نگاه

شروع فعالیت: سال 1364
موفقیت ها:  خالق بزرگ‌ترین قلم خوشنویسی شده جهان، کسب رتبه نخست مسابقه خوشنویسی اداره «فرهنگ و ارشاد اسلامی»شهر بابل در سال 1370، شرکت در ده ها نمایشگاه دسته جمعی، خوشنویسی تخصصی روی اشیا از جمله سنگ، صدف، سفال و قلم

  • منشور کوروش

«جواد مهدی‌پور» درباره خطاطی روی بزرگ‌ترین «قلم نی» جهان و رکورد جهانی که به نامش ثبت شده است، به همشهری محله می‌گوید: «سال ۱۳۹۵ روی ۲ قلم نی خوشنویسی کردم که یکی از آنها ۳‌متر طول و «بشنو از نی» نام دارد و در موزه «قرآن» نگهداری می‌شود. طول قلم نی دیگر هم که همچنان نزد خودم است، ۲‌متر و ۲۸ سانتیمتر بوده و اشعار معروف انقلابی را روی آن خوشنویسی کرده‌ام و قلم حماسی نام دارد. هرکدام از این کارها بیش از یک ماه زمان برده است. هم‌چنین، در همان سال ترجمه فارسی کتیبه «منشور حقوق بشر کوروش» را با خط نستعلیق بر روی سنگ کتابت کردم که این اثر نیز «ایران من» نام دارد.» استاد خوشنویسی درباره اینکه چرا یکی از آثار ارزشمند خود را به موزه قرآن اهدا کرده است، ادامه می‌دهد: «وقتی این کار را انجام دادم، دوست داشتم این اثر ارزشمند جایی باشد که دیده و به خوبی نگهداری شود.

موزه‌ها آثار معاصر را به سختی قبول می‌کنند و اغلب به دنبال کارهای قدیمی و دارای ارزش تاریخی هستند. برای همین وقتی قلم را به‌عنوان «بزرگ‌ترین قلم نی خطاطی شده» اهدا کردم، تیمی از کارشناسان آنها، این موضوع را هم از نظر تأیید ادعای بزرگ‌ترین و هم خطاطی روی قلم و ارزش هنری بررسی کردند. سرانجام قلم نی خطاطی شده را پذیرفتند.»  جالب اینکه تا پیش از خلق خطاطی روی قلم نی‌های ۳ متری، رکوردهای پیشین این کار نیز دست خود استاد بود، اما با توجه به هزینه بالایی که ثبت این رکورد در کتاب «گینس» داشت و با وجود اقدامات اولیه، انجام کار نیمه‌تمام ماند. او می‌گوید: «سال ۱۳۹۵ بود که برای ثبت اثر در کتاب گینس اقدام کردم. پیش از خطاطی روی قلم نی ۳ متری هم رکوردهای پیشین با خطاطی روی قلم نی‌های یک تا ۲ و نیم متری در اختیار خودم بود و هرچه جست‌وجو کردیم، کار دیگری از این دست نبود.

وقتی با کارشناسان گینس برای بررسی و ثبت رکورد مکاتبه کردیم، اعلام کردند تنها ۲ هزار دلار برای بررسی اثر می‌خواهند و هزینه‌های دیگری نیز دربرداشت که به نرخ دلار در همان سال، انجام این کار و ثبت در کتاب گینس، نزدیک به ۱۷ میلیون تومان هزینه بر می‌داشت که متأسفانه خودم توان پرداخت چنین پولی را نداشتم و هیچ اسپانسر و حامی مالی نیز برای این کار پیدا نکردم. در نتیجه، تا امروز موفق به ثبت رکوردم در کتاب گینس نشدم. این روزها نیز با این افزایش قیمت دلار و وضع اقتصادی کشور که دیگر هرگز نمی‌توان سراغ این کار رفت! ‌»