همشهری آنلاین_راحلهعبدالحسینی: «لیلا کردبچه» هم به واسطه کارش در فرهنگستان هممحلهای ماست. او را بیشتر با شعرهای سپیدش میشناسیم. کردبچه این روزها مشغول ویرایش کتاب شعر خود است که پایان سال به بازار چاپ و نشر برسد. او محافل و کانونهای ادبی فرهنگسراها و مراکز فرهنگی را نقطه قوتی میداند که اوقات فراغت را برای میانسالان دلنشین میکند؛ کانونهایی که این روزها برای مخاطبان خود نشستهای ادبی را بهصورت مجازی برگزار میکنند.
روزهای پاییزی امسال با سالهای گذشته قابل مقایسه نیست. ماههاست خانهنشین شدهایم و بسیاری از پاتوقهای ادبی و انجمنهای شعر تعطیل شدهاند. از دیدگاه شما در این روزها که از بیحوصلگی گریزی نیست چگونه میشود از ساحت ادبیات و شعر بهره گرفت؟
مطالعه در خلوتی که برای ما پیش میآید، چه خودخواسته باشد و چه اجباری مثل این روزها، بهترین وسیلهای است که میتواند آن خلوت را ختم به خیر کند. یعنی برایمان تحملپذیر میشود؟
نه فقط اینکه مطالعه ساعتهای اجباری خلوتنشینی را تحملپذیر میکند، بلکه آن خلوت را شیرین و دلچسب میکند. بهطوری که از ساعتهای خلوت و خانهنشینی لذت میبریم. حالا این مطالعه میتواند ادبیات، شعر، داستان و رمان باشد یا اینکه هر کسی در زمینه تخصصی خود مطالعه کند و موضوعی را که همواره مد نظر داشته، دنبال کند. آرامشی که مطالعه آثار ادبی و مواجهه با آثار هنری نصیب انسان میکند آرامش پایداری است. وقتی موسیقی خوبی میشنوید، داستان خوبی میخوانید یا شعر خوبی را با خودتان زمزمه میکنید، اثر آن آرامش بلند مدتی است که در وجودتان تجربه میکنید.
این روزها بسیاری از ما ساعتهای زیادی را در فضای مجازی سپری میکنیم و در خلال این جست وجوها مطالبی را هم میخوانیم. به نظر شما به این نوع خوانش هم میشود مطالعه گفت؟
همینطور است. حالا که برای عموم جامعه ۹۰ درصد مطالعات از طریق فضای مجازی انجام میشود، حتماً میشود اسمش را مطالعه گذاشت. این را هم بگویم برای شخصی که قبل از همهگیر شدن فضای مجازی روزی چند ساعت بهطور مفید و جدی کتاب مطالعه میکرد والان یک بخش از آن وقت، خواه ناخواه در فضای مجازی میگذرد، این آسیب زاست. اما نباید از این نکته هم غفلت کنیم که تعداد زیادی از افراد جامعه ما در طول روز حتی ۵ دقیقه هم مطالعه نداشتند و کتاب یا مجله دست نمیگرفتند. حالا این گروه در فضای مجازی مطلب میخوانند. این مطلب میتواند در حوزه سلامت، آشپزی، گردشگری، ورزش یا تندرستی باشد. شعر و اخبار سیاسی و اجتماعی هم است. در واقع نکته مثبت فضای مجازی همین است. بنابراین برای مثبت یا منفی ارزیابی کردن فضای مجازی باید به شخصی که در فضای مجازی حضور پیدا مییابد توجه کنیم که برای برخی افراد فقط وقت تلفکردن تلقی میشود و برای بعضی که اصلاً مطالعه نمیکردند، همین زمان که با گوشی سرگرم هستند عملاً مطالعه محسوب میشود؛ هرچند کوتاه و مختصر.
اگر قرار باشد با مطالعه حالمان خوب شود و لذت ببریم به مطالعه شعر چقدر باید اهمیت بدهیم؟ تفاوتی بین شعر امروز و شعر کهن برای حال خوب قائل هستید؟
عده زیادی هستند که با اشعار سادهتر و قابل فهمتر ارتباط برقرار میکنند و ما بدون اینکه آرایههای ادبی، بلاغت، عروض و قافیه بدانیم، آن شعر را میخوانیم و لذت میبریم. رسانهها هم در سلیقه شعری ما بیتأثیر نیستند. چون بیشتر اشعار حافظ شنیدهایم، با آن انس و الفت بیشتری داریم. یا به عبارتی به گزینهای که در رسانه بیشتر تکرار میشود اکتفا میکنیم. شاید اگر سعدی میخواندیم حال خوش بیشتری داشتیم.
کارگاههای ادبی مراکز فرهنگی بیشتر حول حافظخوانی و مثنویخوانی میچرخد و با استقبال خوب مخاطب روبهروست. چقدر این کارگاهها را مفید میدانید؟
برنامهای که بخشی از اوقات فراغت شهروندان را با شعر و ادبیات پر میکند، مگر میشود مفید نباشد؟ حتماً مفید است. افرادی هم که این برنامهها را مدیریت میکنند تا جایی که من میشناسم، سطح سواد قابل قبولی دارند. مخاطب این کارگاهها افرادی هستند که بهطور مشخص رشته ادبیات را بهطور دانشگاهی دنبال نمیکنند، اما در این برنامهها به سمت ادبیات سوق داده و علاقهمند میشوند. تا جایی که من بررسی کرده و دیدهام، مخاطبان هم معمولاً رده سنی بالایی دارند.
این موضوع چه نکتهای را بیان میکند؟
نشان میدهد کدام طیف سنی جامعه میخواهد اوقات فراغت خود را با آرامش سپری کند. اوقات فراغت در سن کمتر با هیجان همراه است. اما در رده میانسالی، شخص میخواهد خلوت و فراغتش را با کتاب و ادبیات پر کند و چه بهتر از این.
در آثار شما تهران و محلههایش چندان دیدهنمیشود. چرا؟
من از شهر برای سرودن خیلی کم ایده میگیرم. تهران شهر قشنگی است؛ بهخصوص اگر خلوت باشد. در فصلهای مختلف هم دیدنی است. اما من خلوتگزین هستم و خلوت را به شهر ترجیح میدهم. برخی از شاعران هستند که شلوغی و ترافیک و تهران، آنان را سر ذوق میآورد.
- استعدادیابی در خانه شعر و ادبیات باغ هنر
تا قبل از شیوع کرونا و تعطیل شدن کلاسها، انجمن شعری در باغ کتاب دایر بود که در آن جلسات خوانش شعر با تفکیک موضوع انجام میشد. من هم در بخش شعر زنان فعال بودم. جای خوبی برای استعدادیابی بود. در حوزه شعر همیشه علاقهمند بیشتر از حوزههای دیگر ادبیات است. گویی همه ما در سن خاصی ذوق شاعری و نوشتن داریم. وقتی ۷۰ درصد رده سنی ۱۸ تا ۲۰ ساله شعر میگویند تعجبی ندارد. ولی ۲ درصد استعداد شاعری دارند و ادامه میدهند. پس از اشتغال و دغدغههای دیگر زندگی دغدغه ادبی بسیار کم و کمرنگ میشود.
- تراکم مراکز فرهنگی در شمال تهران
در پهنه شمال تهران تراکم مراکز فرهنگی از جمله فرهنگسرای نیاوران، باغموزه سینما، بنیاد افشار و... بیشتر است. لیلا کردبچه در پاسخ به این پرسش که آیا همسایگی با مراکز فرهنگی باعث میشود تا شهروندان این مناطق بیشتر دغدغه فرهنگی داشتهباشند میگوید: «حضور افراد در کارگاههای ادبی و برنامههای فرهنگسراها معمولاً رده سنی بالا را دربرمیگیرد و نمیشود خوش بینانه نگاه کرد که شهروندان این محلهها دغدغه فرهنگی دارند. بهعنوان مثال، مخاطبان شنبهها در مرکز فرهنگی جلسه حافظ دارند، یکشنبهها در خانه فرهنگ جلسه نقد کتاب دارند و همینطور روزهای دیگر هفته. پس اگر بگوییم به خاطر این حضور در مراکز فرهنگی فرهنگیترند اینگونه نیست. شهروندان این مناطق از مزیت تعداد مراکز فرهنگی بالا و با برنامههای متنوع در همسایگیشان استفاده میکنند.
- چاپ جدیدترین کتاب شعر
لیلا کردبچه این روزها مشغول ویرایش نهایی جدیدترین کتاب شعرش است که به گفته خودش تا پایان سال منتشر میشود: «کتاب، تقریباً صد صفحه و عاشقانه است. اشعار انعکاس حس خوب مواجهه آدمی با عشق است.»او که دکترای ادبیات معاصر از دانشگاه اصفهان دارد با سبک اشعار نو و سپید شناخته شدهاست. درونمایه شعرهای سپید او موضوعات مختلفی مانند اشعار اجتماعی و سیاسی و ادبیات زنانه را دربرمیگیرد. اشعار جدیدش درونمایه عاشقانه دارد. کتابهای او عبارتند از: «صدایم را از پرندههای مرده پس بگیر»، «حرفی بزرگتر از دهان پنجره»، «کلاغمرگی»، «چراکه نبودی»، «برگرد و این پاییز با من باش»، «متون نظم: مجموعه ادبیات»، «متون نثر: مجموعه ادبیات»، «بلاغت: مجموعه ادبیات»، «زبان شعر امروز، دوره ۳ جلدی».