همشهری آنلاین_راحلهعبدالحسینی: هنرمند هممحلهای ما از ۲ دهه پیش در خیابان نیاوران ساکن است. او که این روزها را با خانهنشینی سر میکند میگوید که باید با صبر و شکیبایی منتظر بمانیم تا واکسن کرونا تولید شود و دوباره به روزگار دورهمیهای خانوادگی برگردیم.
هر روز امسال را با تجربهای متفاوت میگذرانیم؛ از فاصله اجتماعی تا رعایت قوانین بهداشتی. این تجربه متفاوت برای شما تا امروز که ۱۰ ماهی از همهگیری بیماری کرونا میگذرد چگونه بودهاست؟
بلای کرونا نزدیک به یک سال میشود که بر سر بشر نازل شده و بزرگترین مغزهای متفکر دنیا را به خودش مشغول کردهاست.
نخستین تجربه من این بود که امسال بوی بهار را نشنیدم. مدام شعر فریدون مشیری را با خودم زمزمه میکردم که: بهار میرسد اما ز گل نشانش نیست/ نسیم، رقص گلآویز گل فشانش نیست/چه دل گرفته هوایی، چه پا فشرده شبی/ که یک ستاره لرزان در آسمانش نیست/ جهان به جان من آنگونه سرد مهری کرد/ که در بهار و خزان کار با جهانش نیست...
گویی این شعر درست شرح حال بهار امسال ما بود. در بیت دیگری از همین شعر میخوانیم: کبوتری که در این آسمان گشاید بال/ دگر امید رسیدن به آشیانش نیست...
این بیت انگار برای همین زمانه کروناست که نمیدانیم وقتی برای کار ضروری از خانه بیرون میرویم آیا سالم به خانه میرسیم یا نه. به هر حال شرایطی است که بر کل دنیا حاکم شده و باید منتظر بمانیم تا پزشکان راه چاره را پیدا کنند.
سبک زندگی شما چه تغییری کردهاست؟
هر دستورالعملی که پزشکان بدهند، رعایت میکنم. فقط برای کار ضروری از خانه خارج میشوم. فاصله اجتماعی را رعایت میکنم و ماسک میزنم. زندگی را مثل همه مردم دنیا با قوانین جدید میگذرانیم تا ببینیم عاقبت به کجا ختم میشود.
روزگار کرونایی، ما را به تفکر واداشتهاست. از سویی به گذشته و جمع دوستان و دورهمی با عزیزان فکر میکنم که چطور با همصحبتی زنگار غم از دل میزدودیم و دیدار دوستان برای ما شادیآور و دوستداشتنی بود. فرصتی که باید بیشتر قدر میدانستیم. از سویی به شرایط فعلی فکر میکنم که این مصیبت عالمگیر برای نوع بشر اتفاق افتاده و چارهای نداریم که با آن کنار بیاییم. باید در خانه بمانیم و خودمان را سرگرم کنیم.
ساعتهای در خانه ماندن گاهی خیلی کند و کشدار میگذرد. این موضوع باعث شده با فضای مجازی اخت شوید؟
فقط کارهای من به فضای مجازی رفته اما خودم همچنان با این فضا صمیمی نیستم. آلبوم زمستان که ۱۲ آهنگ دارد و شامل مشهورترین شعر اخوانثالث به نام زمستان میشود یا کلیپ دریا، در صفحات مجازی بارگذاری شده است. شعر و آهنگ ترانه دریا را من که اهل کویر وزاده کاشانم ساختهام. با دنیای اینترنت انگار دنیای کتاب به سر رسیده و کسی حوصله کتابخوانی ندارد. انگار گوشها و چشمها فقط در صفحه موبایل به دنبال جواب سؤالها، سرگرمی و رفع دلتنگی میگردد. از دیدگاه من جای تأسف دارد. کتاب چیز دیگری است.
با این حساب دلمشغولی اصلی این روزها برای شما مطالعه است.
وقتی کتاب دست میگیری و بر امواج خیال سوار میشوی، حالت خوب میشود. با خواندن کتاب بهخصوص دیوان اشعار، انگار در جشنی جاودانه شرکت میکنم. من فکر نمیکنم پرسهزدن در دنیای صفحههای مجازی این حال خوب را به دنبال داشتهباشد. متأسفانه تیراژ کتابها هم نشان میدهد که کمابیش کتابخوانی را از یاد بردهایم.
- عشق بورزیم
امیدوارم دنیا بگردد و بگردد و فضای دورهمی گذشته را هم داشته باشیم. البته فعلاً دورهمی که نداریم. مثلاً چند شب دیگر شب یلداست. ولی نمیتوانیم دور هم باشیم. این موضوع فعلاً از کل جهان رخت بربسته و ما هم مثل همه مردم به توصیه پزشکان عمل میکنیم.
یک قرن پیش هم بیماری وبا همهگیر شد. مردم دسته دسته از بین میرفتند. این روزها جز صبر و شکیبایی چارهای نداریم. علوم پزشکی و دانشمندان در تلاش هستند تا راهکار غلبه بر این بیماری را پیدا کنند. تعجب میکنم از افرادی که با هم مهربان نیستند. الان چه وقت کینهتوزی است! الان باید عشقورزی کرد. همه در معرض فنا هستیم. به قول معروف در این روزهای کرونایی باید خودمان را بزنیم به آن راه؛ به راه شادی و آرامش و صبر.
- خیابان نیاوران دشت بود
«چه تهرانی بود. چه شمیرانی بود.» امینالله رشیدی اینگونه از شمیران قدیم یاد میکند. وقتی هنوز خبری از ساختمانهای سر به فلک کشیده و آسمانخراشها در شمیران نبود. «یادش به خیر باغهای شمیران! همین خیابان نیاوران دشت بود. یادم است تهرانیها برای گذراندن اوقات فراغت و به اصطلاح پیکنیک به اینجا میآمدند و یک روز خوب و پر از آرامش را در طبیعت میگذراندند. حالا اثری از آن دشت و درختان و آرامش نیست. برجها به آسمان سر کشیدهاند و ترافیک به جان خیابانها افتاده است.»
- کتابها و دنیای نویسندگی
رشیدی در نویسندگی و شاعری نیز دستی دارد و تاکنون ۲ کتاب هم به چاپ رسانده است؛ «از کاشان تا کاناری» سال ۱۳۷۲ و «خاطرهها و نغمهها، عطرگیسو» سال ۱۳۸۱. از کاشان تا کاناری سفرنامه او از زادگاهش کاشان تا سفرهای دیگرش به کشورهای جهان است.
کتاب دیگر نیز شامل خاطرات او از اتفاقات سیاسی و اجتماعی دوران زندگیاش است. کتاب سوم او به نام «ایران در رهگذر زمان» با ۴۵۰ تصویر از هنرمندان و رجال سیاسی و تاریخی همچنان پس از ۱۴ سال در صف مجوز انتشار است. رشیدی منتظر نمانده و این کتاب را از طریق اینترنت در دسترس علاقهمندان قرار داده است. میگوید: «کتاب سوم در واقع دنباله کتاب خاطرهها و نغمهها، عطرگیسوست.»
- کوتاه و مختصر درباره هنرمند هممحلهای
اردیبهشت سال ۱۳۰۴ در کاشان متولد شد. مادرش اهل شعر بود و دیوان حافظ و خیام میخواند. سال ۱۳۲۵ به تهران آمد و در هنرستان موسیقی تهران نزد موسی معروفی درس خواند. سال ۱۳۲۷ همکاری با رادیو را آغاز کرد. بیش از ۱۲۰ آهنگ ساخته و نخستین خواننده ایرانی آشنا به خط بینالمللی موسیقی(نت) است.
او ۵ آلبوم موسیقی که همه آنها در دهههای ۳۰ و ۴۰ در رادیو ایران اجرا و ضبط شده را روانه بازار کرده است. شغل اصلی او در این سالها سردفتری اسناد رسمی بوده. او یک دختر و یک پسر دارد.