کوروش محمدی / رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران :طرح ایجاد مراکز گذری کاهش آسیب با هدف کاهش عوارض آسیبها سالهاست در نقاط پرآسیب و حاشیهای شهر اجرا میشود ،اما با وجود حلقههای مفقودهای که به ساختارهای پیشگیری در دل محلهها و مناطق مربوط میشود، آنطور که باید موفق عمل نکرده است ...و نمیتوان مدعی شد که با راهاندازی این مراکز در یک فرایند درازمدت یا میانمدت عوارض این آسیبها کاهش پیدا کند.
فرض کنید محلهای حاشیهای و آسیبپذیر در یک کلانشهر شکل گرفته و مجموعهای از افراد آسیبدیده اجتماعی را نه به خاطر آن جغرافیا و منطقه، بلکه به دلیل اینکه امکان سکونت در آن محلهها از نظر درآمد خانوار و شرایط اجتماعی فراهمتر است، جذب میکند و جمعیتی با حجم آسیبهای اجتماعی بالا در آن مستقر میشوند. اگرچه این طرح در بحث کاهش آسیب و بخشهایی در بین جمعیت آسیبدیده بهخصوص برای معتادان تزریقی مؤثر بوده است، اما در نبود ساختارهای پیشگیری در محلهها اهداف اصلی این مراکز هنوز محقق نشده است.
در طول مدتی که ما انرژی خود را صرف استقرار مراکز گذری یا ایستگاه خدمات کاهش آسیب در چنین محدودهای میکنیم، چرخه تولید افراد آسیبدیده در محله متوقف نشده است و روزبهروز به جمعیت کمسن و سالتر آسیبدیدگان اجتماعی آن افزوده میشود.
گزارشهایی که از محلههای آسیبدیده و حاشیهها میرسد حاکی از پایین بودن سن اعتیاد و فحشاست. حال نقش مراکز گذری در این محدودهها چیست. در مراکز گذری کاهش آسیب ما فقط در حال قطع شاخ و برگهای مریض یک درخت تنومند و سایهگستر هستیم، در حالیکه این درخت از ریشه تا انتها دچار بیماری است و باید ابعاد دیگر محلهها و مناطق را هم در حوزه آسیبشناسی و کاهش آسیب در نظر بگیریم.
متأسفانه نقش مراکز کاهش آسیب در شهر تهران تنها بهصورت تکبعدی فقط در ارائه خدمات کاهش آسیب به آسیبدیدگان مؤثر بوده است، این در حالی است که باید همه ابعاد این آسیب را بهصورت کالبدی در نظر بگیریم. صرفاً سرمایهگذاری روی خروج آسیبهای محله و غفلت از اصلاح کالبد مخروبه و نقطه بیدفاع شهری که شرایط شکلگیری چنین آسیبهایی را فراهم میکند ایراد بزرگ این طرح محسوب میشود.
متأسفانه ما هنوز نگاهی تکبعدی و مستقیم به خود آسیب داریم و اطراف، پشت سر و فرایندهای تولیدکننده آسیب را نادیده میگیریم، به همین دلیل نیاز است در کنار مراکز گذری علاوه بر ایجاد مراکز توانمندسازی و فرهنگی فضاهای کالبدی شهری را رصد کنیم، مدیریت شهری پای کار بیاید و در تغییر فیزیک مناطق آسیبدیده ایفای نقش کند. من معتقدم ایجاد مرکز کاهش آسیب مثل کانکسی که در محله خلازیل مستقر شده است، نیازمند مراکز ساختارمندی در حوزه پیشگیری، آموزش و توانمندسازی در حوزههای اجتماعی هم است. در این صورت است که میتوانیم از مراکز گذری کاهش آسیب استفاده بهینهتری داشته باشیم و اگر فرد آسیبدیده بخواهد به زندگی عادی برگردد شرایط زیرساختی برای تصمیم او در جامعه فراهم باشد.