همشهری آنلاین _ رابعه تیموری : لااقل هزار سال از عمر این اثر ملی گذشته و ارزش تاریخی قابل توجهی دارد، ولی مورد کمتوجهی متولیان میراث فرهنگی شهرری قرار گرفته و حال خوشی ندارد. برج نقارهخانه بسیاری از آیینهای باستانی ایرانیان مانند نقارهزنی و مراسم خاکسپاری زرتشتیان را به خود دیده و حکایتهای فراوانی در دل خود دارد. گزارش زیر نقل دیروز و امروز این اثر باستانی شهرری است.
پلههای فراوانی که از دامنه کوه طبرک تا قله آن کشیده شده تنها مسیر رسیدن به برج نقارهخانه است، اما تعداد زیادی از پلهها از بین رفتهاند و با لحظهای غفلت به راهرو سنگلاخی زیر این پلکان لرزان و شکسته سقوط میکنید. اگر این اتفاق بیفتد بداقبالی بزرگی است، زیرا برج نقارهخانه و آثار تاریخی دیگری که روی این کوه قرار گرفته نگهبانی ندارند و شاید زمان زیادی بگذرد تا گذر گردشگری به آن حوالی بیفتد.
این برج چندان بلند نیست و به استوانه ۸ ضلعی شباهت دارد که اضلاع آن را دیوارچینهایی برابر و منظم تشکیل میدهد. بین اضلاع و ستونهای برج به شکل محراب ساخته شده و سنگهای کوچک و بزرگ صیقلی فضای محرابها را پر کردهاند. داخل برج وسیع و بزرگ نیست و از دریچه کوتاهی که در پایین برج قرار گرفته میتوان وارد دالان آن شد. سطح داخلی برج با خشت فرش و زیر این خشتها از سیمان پوشیده شده است. به کار رفتن سیمان و میلگردهای آهنی در زیر سنگفرش خشتی سبب نشده که محوطه داخلی برج نقارهخانه از آسیب حفاران بناهای تاریخی در امان بماند و در داخل برج حفره بزرگی وجود دارد که با تیشه و بیل و کلنگ کاوشگران و قاچاقچیان آثار باستانی ایجاد شده است.
- وضعیت حفره برج
داخل حفره پر از زبالههایی است که از تک و توک گردشگران برج به جا مانده است. با آنکه پیمودن پلههای فراوان و پرخطر کوه طبرک برای افراد سالم هم کار آسان و بیخطری نیست، ولی سرنگهای گوشه و کنار حفره نشان میدهد این برج باستانی هزارساله به پناهگاه امن بعضی از معتادان بیخانمان و محل مصرف موادمخدر تبدیل شده است. نمای بیرونی بنا هم حال و روز خوشی ندارد و جای خالی سنگها و آجرهای فروریخته زنگ هشدار تخریب و ویرانی قریبالوقوع برج نقارهخانه را به صدا درآورده است. بر روی نمای بیرونی برج هم آثار شبنشینی و آتشافروزی بیخانمانها به خوبی پیداست و دود و سیاهی آتش تا کمر دیوارههای این برج چند ضلعی بالا رفته است.
برج نقارهخانه که بر اساس مستندات تاریخی از دوره سلجوقیان به جا مانده، در گذشته شکوه و بروبیایی درخور و زیبنده داشته است. «احمد ابوحمزه» میگوید: «برج نقارهخانه در گذشته برج دیدهبانی بوده و به دلیل اینکه بر فراز کوه ساخته شده، برای رصد و زیرنظر گرفتن ۴ گوشه طهران و ری قدیم مکانی مناسب بوده است. دیدهبانان برج نخستین کسانی بودند که از نزدیک شدن لشکریان مختلف به ملک ری مطلع میشدند و این برج به دلیل کاربرد دیدهبانی خود به «دیده سپهسالاران» شهرت پیدا کرده بود.»
- اجسادی که خوراک پرندگان می شدند
این محقق و تاریخشناس درباره دلیل نامگذاری برج نقارهخانه میگوید: «پیش از اسلام در ایران مرسوم بود که وقایع مختلف مانند آغاز و پایان جنگها، طلوع و غروب خورشید و تولد و فوت اشخاص مشهور را با نقارهزنی اعلام کنند و این برج مکان مناسبی برای نقارهزنی و اطلاعرسانی به اهالی ری باستان بود. نقارهزنی در ۲ مکان مختلف در شمال و شمال غربی ری انجام میشد و لحظاتی پس از نقارهزنی در برج نقارهخانه، در کوه چشمهعلی نقاره میزدند.» در بعضی از کتابهای تاریخی سازنده برج نقارهخانه را فردی به نام «بزرگ امید» و یا «بورزجمید» ذکر کردهاند که پیرو آیین زرتشتی بوده است.
بر اساس آیین زرتشت، خاک از عناصر پاک و مقدس به شمار میآید و در گذشته پیروان این آیین از دفن مردگان در خاک خودداری میکردند. آنها اجساد خود را در نقاطی مرتفع مانند قله کوهها و تپههای بلند قرار میدادند تا خوراک پرندگان شوند. بعد استخوانهای جسد را جمعآوری میکردند و داخل کوزههایی میریختند تا با همان کوزه در محلی به نام استودان(استخوان) قرار بگیرد. در کتابهای تاریخی آمده است که بزرگ امید زرتشتی هم برج نقارهخانه را بر بلندای کوه طبرک ساخته تا پس از مرگش جسد او را بر فراز این برج قرار دهند. بقایای اجسادی که در حفاریهای برج نقارهخانه به دست آمده این نظریه تاریخی را ثابت میکند و عدهای از مورخان برج نقارهخانه را گورستان سلطنتی زرتشتیان دانستهاند.
- آرامستانی تاریخی که دیگر وجود ندارد
در مسیر رسیدن به برج نقارهخانه بقایای بنای سنگی مخروبه جلب توجه میکند. این بنای مخروبه که هیچ نشانی از گذشته خود ندارد گنبد اینانج است. گنبد اینانج مقبره «حسامالدین سنقر اینانج» والی شهرری در دوره سلجوقیان بوده است. امیر اینانج از سرداران دلاور شهرری و امیری عادل بوده که در شمشیرزنی مهارتی شگفتانگیز داشته و با ۲ دست ۴ شمشیر میزده است. او در توطئهای توسط غلامانش در شهر اصفهان به قتل میرسد و اهالی ری او را در این محل که آن زمان برجی نظامی بوده، دفن میکنند. در این برج محل دیدهبانی و اتاقکهایی برای نگهداری سربازان قرار داشت، اما پس از دفن امیر اینانج و تعدادی از سلاطین ری به آرامستان تبدیل و برجک دیدهبانی و اتاقک سربازان بدون استفاده رها میشود.
پیش از اسلام به این گنبد که بهعنوان آرامستان مورد استفاده قرار میگرفت «برج خاموشی» یا «خاموشان» میگفتند و اعتقاد داشتند مردگان پس از مدتی خاموشی دوباره زنده میشوند. این میراث هزارساله که از قرن چهارم هجری قمری به یادگار مانده، سال ۱۳۷۳ بازسازی و مرمت شده، ولی قاچاقچیان و سوداگران عتیقه با حفاریها و کاوشهای غیرمجاز آن را تخریب کردهاند. در یکی از این کاوشها پارچههایی گرانبها به دست آمده که متعلق به دوران آل بویه است. از این بنا حفرهای مدور باقی مانده که قطر آن ۳۶ متر است.
حفرههای مستطیل شکل کوچک و بزرگی که در شرق این محیط مدور به وجود آمده به شکل و شمایل گور هستند. دیوارهای کوتاه از جنس سنگ و ساروج و قسمتی از برج دیدهبانی تنها آثار و بقایایی هستند که از این بنای تاریخی باقی مانده است. تعدادی از مورخان معتقدند گنبد اینانج به «فخرالدوله» حاکم آل بویه تعلق داشته و محل دفن فخرالدوله بوده است. به گفته «شهریار عدل» که از مورخان کشور است، نام شخصی به نام «عبدالجلیل بنفارس» روی کتیبه این بنا نوشته شده و احتمال دارد گنبد اینانج مدفن این شخص باشد.