همشهری آنلاین _ سحر جعفریان: روزها به دنبال مواد هستند و شبها برای جای خواب، کنج و زاویههای بیدفاع معابر را میجویند. این روایت یک خطی بیمارانی است که اعتیاد، خواسته یا ناخواسته بلای جانشان شده و بهبودی، همان آرزوی دور و درازی است که بسیاری در کمپهای ترک اعتیاد آن را مییابند و برخی نیز با شیوههای دیگر، تجربهاش میکنند.
در این میان، کمپهای ترک اعتیاد میتوانند رنگ واقعیت به پایداری پاکی رهاشدگان ببخشند که نسخههای درمانی ویژه مهارتآموزی و کارآفرینی در بر گرفته باشند. مانند کمپ «آخرین امید زندگانی» که «سید ابوالفضل افسری» از حدود ۲ سال پیش آن را در محله «فتح» راهاندازی کرد تا آخرین تیر امید برای بهبودی از این بیماری رنجآسا، برای همه آنهایی که خود را آخر خط میپندارند، باشد. ۳۳ سال دارد و کارشناس «معماری» است. اصالتاً شیرازی و «آق سید» صدایش میکنند. خودش هم روزگاری این درد را تحمل کرده است و اکنون به قول بهبودیافتگان، حدود ۱۰ سال است که پاک است. باور دارد: «پس از قطع وابستگی جسم از موادمخدر، نوبت به آزادی روح است. روح نیز با درست اندیشیدن، دارا بودن مهارت و شغل آزاد میشود.» در این گزارش سری به کارگاه کارآفرینی کمپ آخرین امید زندگانی زدهایم و با بهبودیافتگان آن پیرامون نسخه درمانی آق سید گفتوگو کردهایم.
- کارگاه کارآفرینی، مشارکت معنوی
کمپ آخرین امید زندگانی را سال ۱۳۹۷ راهاندازی کرد تا نقطه پایانی بگذارد بر درد اعتیاد دیگرانی که از خانواده و جامعه طرد شدهاند. سید ابوالفضل صحبتهایش را اینگونه آغاز میکند: «با اینکه کمپداری در شرایط نابه سامان اقتصادی کنونی سود مالی آنچنانی ندارد اما آن را راهاندازی کردم. هزینه دورههای درمانی را هم برای خانوادهها تا حد امکان کاهش دادم تا بیشتر، دعای خیر به زندگیم سرازیر شود تا چرک کفی دستی که امروز هست و فردا نیست. مدتی گذشت و با مشورت چند تن از دوستان، تصمیم گرفتم کارگاه تولیدی جمع و جوری در نزدیکی کمپ راهاندازی کنم تا دورههای درمانی اعتیاد برای مددجویان در کنار مهارتآموزی و ایجاد بسترهای شغلی تکمیل شود.
این میان اگر خانوادهای توانایی مالی پرداخت هزینه دوره درمان مددجویشان را نداشته باشند، مهارتآموزی و کارورزی مددجو در کارگاه، هزینه درمانش محسوب میشود. از سویی در این دوران «کرونا» با جمعی از خیّران محلی آشنا شدم که در کنار هم به تولید ماسکهای پارچهای کم بها ویژه خانوادهها و افراد نیازمند میپردازیم. آنها نذورات خود را بهصورت پارچه به ما تحویل میدهند و ما هم با مشارکت مددجویان در ثوابشان شریک میشویم. البته از مداخلات روانشناسی در این دورهها نیز غافل نمیمانیم. برگزاری کلاسهای مشاوره و آموزش گروهی که در آن بهبودیافتگان تازه وارد از تجربههای اعضای قدیمی گروه بهرهمند میشوند نیز از اولویتها به شمار میآید.»
- ترک اعتیاد با حفظ عزت نفس
انتهای کارگاه ۷۰ متری، پشت چرخ «زیگزال»، جایی است که «حامد» کم سنترین (۲۱ ساله) مددجوی این دوره نشسته و حسابی مشغول دوخت ودوز است. بارزترین تخریب ۱۲ سال مصرف انواع موادمخدر بر چهرهاش، چین و شکنهایی است که بزرگتر نشانش میدهد. مهدی میگوید: «در طول دوره مصرف موادمخدر، به کمپهای اجباری و اختیاری بسیاری رفتم. کمپهایی که در برخی از ناملایمات و بدرفتاری را دیدم. اما کمپ آق سید، با بقیه فرق ندارد. نمیگویم اینجا همه چیز ایدهآل و راحت است اما عزت نفس و حرمت آدم بیمار را نگه میدارند و خیلی ساده روحیه و انگیزه برای ترک ایجاد میکنند.» «ر. س» نیز یکی دیگر از بهبودیافتگان است که میگوید: «تا زمانی که اعتیاد داشته باشیم کسی حیوان خانگیاش را هم به ما نمیسپارد.
ترک هم که کنیم، باز کسی به ما اعتماد ندارد و گاو پیشانی سفید هستیم. همین میشود که خیلی از مصرفکنندگان پس از قطع مصرف موادمخدر، دوباره به آن روی میآورند. چراکه بیکاری برای امثال ما مانند زهر عمل میکند. خدا خیر بدهد آق سید را که به نوعی با راهاندازی این کارگاه، حجت را بر ما تمام کرده است. هم حرفهای را یاد میگیریم و هم کسب وکاری داریم که به موجب آن لقمه نانی سر سفره خانوادهمان میبریم. به گمانمکاری که آق سید میکند، مصداق همان ضربالمثل معروف است که میگویند به جای دادن یک وعده ماهی به کسی، به او ماهیگیری یاد بده.»
- باید حمایت کنیم
«ن. ح» نیز از بهبودیافتگانی است که پس از ۱۱ سال اعتیاد، اکنون حس خوب رهایی را درک میکند. او میگوید: «چون پیشتر به حرفه خیاطی تسلط داشتم، اکنون تلاش میکنم به دیگرانی که مشتاق یادگیری هستند، آموزش دهم. دوست دارم در این زنجیره مهربانی و کارآفرینی که آق سید درست کرده است من هم یکی از حلقههای مؤثر آن باشم. باور کنید این بهترین حالت ترک اعتیاد است که میتواند برای یک فرد مصرفکننده اتفاق بیفتد. چراکه هم ترک میکند، هم توانمند میشود و هم مفهوم مشارکت و خیرخواهی را با حمایت خیّران متوجه میشود. شاید بگویید این روند در بسیاری از کمپها اجرا میشود. اما من میگویم خالصانه و دلسوزانه بودن این روند بر نتیجه مطلوب آن تأثیر میگذارد. مانند خالصانه دلسوز بودن آق سید که آدم را به ادامه راه امیدوار میکند حتی بسیار بیشتر از شرکت و کارگاههایی روانشناسی آنچنانی.» «احسان کریمی» اکنون پس از گذشت چند ماه، مشتری ثابت کارگاه آخرین امید زندگانی است. او مالک یکی از برندهای پوشاک ایرانی است که بخشی از سفارشهای دوخت را به این کارگاه ارائه میدهد.
کریمی میگوید: «برخی از همکارانم میگویند این همه کارگاه در منطقه و شهر وجود دارد، چرا به این کارگاه سفارش کار میدهی؟ طبیعی است که تعجب میکنند. به هر حال، احتمال اینکه کار عقب بیفتد یا اشتباهی در آن رخ دهد، بسیار است. اما واقعیت این است که همه ما اشتباهاتی در زندگی و گذشتهمان داشتهایم و نباید برای همیشه تاوان آن را بدهیم و اگر این عزیزان را حمایت نکنیم، بخشی از مسئولیت دوباره به خطا رفتن آنها متوجه ما میشود. چراکه دستمان میرسید وکاری نکردیم. هرکسی باید به اندازه تواناییهای مالی و معنوی که دارد به چرخه مهربانی و مهرورزی کمک کند. آق سید سهم خود را میدهد، من سهم خودم را میدهم و دیگران هم پای کار بیایند و سهم خودشان را بدهند.»