همشهری آنلاین_مرضیه موسوی: اصولی بیش از ۳۰ سال است که در شهرک غرب سکونت دارد و آتلیهاش را در همین خانه برپا کرده است. او میگوید: «اینجا قرار بود محلهای آرام و دنج باشد. خیابان سیمای ایران که من در آن زندگی میکنم خیابان خلوت و آرامی بود. اما این روزها گاهی تا ۳ ردیف ماشین کنار هم در آن پارک میکنند؛ انگار همه ما وسط یک پارکینگ بزرگ زندگی میکنیم.
ولی هنوز این محله برای من دوست داشتنی است. بهخصوص اینکه از ۱۰ سال پیشبین بزرگراه و منزل ما در شهرک، فضای سبز زیبایی ساخته شده است که میتوان در آن کمی پیادهروی کرد و به آرامش رسید.» به بهانه ثبت جهانی هنر مینیاتور ایرانی در فهرست آثار نأمانوس جهانی یونسکو با او به گفتوگو نشستهایم.
۳ دهه از سکونت شما در شهرک غرب میگذرد. آیا این محله توانسته انتظارات شما بهعنوان یک شهروند را تأمین کند و باعث شود در این سالها تعلق محلی در شما شکل بگیرد؟
۳۰ سال است که در محله شهرک غرب سکونت دارم و به این محله علاقهمند هستم. اینجا قرار بود محلهای آرام و دنج باشد و ایدهآل برای ساکنانش که خب نشد. این روزها شهرک غرب به محلهای شلوغ و سردرگم تبدیل شده که خیلی با آنچه از آن انتظار داشتیم فاصله دارد. ساخت مراکز تجاری، رستورانها، مدارس و دانشگاه آزاد و وزارتخانه و فضاهای دیگر در این محله، آسایش را از ساکنان اینجا گرفته است.
خیابان سیمای ایران که من در آن زندگی میکنم خیابان خلوت و آرامی بود که این روزها گاهی تا ۳ ردیف ماشین کنار هم در آن پارک میکنند؛ انگار همه ما وسط یک پارکینگ بزرگ زندگی میکنیم. اما هنوز این محله برای من دوست داشتنی است. بهخصوص اینکه از ۱۰ سال پیشبین بزرگراه و منزل ما در شهرک، فضای سبز زیبایی ساخته شده است که میتوان در آن کمی پیادهروی کرد و به آرامش رسید.
بهعنوان هنرمندی که سالها در حوزه گرافیک کار کرده است کدام نماهای بصری شهر و کدام منظرهها را بیشتر دوست دارید و به شما احساس رضایت از فضای عمومی شهر میدهد؟
من همیشه به باغآرایی ایرانی علاقه داشتم؛ هنری که ریشه چند هزار ساله در ایران دارد و خلاقیت زیادی در آن میتوان دید. در تمام تهران هرجا فضای سبز و بوستانی وجود دارد به نظر من منظر زیبایی ایجاد شده و قابل تحسین است. اما در همین فضاهای سبز و بوستانها مجسمهها و آثار حجمی میبینیم که چندان تناسبی با فضا ندارند. من فکر میکنم تنها ۵درصد از این مجسمهها که در فضاهای شهری تهران به چشم میخورند ارزشمند هستند و بقیه این آثار زیبایی و نظم این بوستانها را بر هم میزند. متناسب نبودن این مجسمهها صرفاً به دلیل اندازه آنها نیست.
گاهی از متریال نامناسب استفاده شده است و گاهی زیبایی خاصی در آن دیده نمیشود. حتی برخی از این آثار حس تجسمی انسان را جریحهدار میکند. آنچه به ما کمک میکند در طراحی فضاهای شهری موفق باشیم استفاده از تجربه و اندوختههای گذشته ماست. مثلاً طراحی باغ در ایران بخشی از فرهنگ و هنر ماست و ما سابقهای طولانی در این هنر داریم. این هنر از گذشتههای بسیار دور میآید و به مرور زمان تغییر شکل داده و به پختگی رسیده است.
ما همچنان در این زمینه خوب هستیم. شما به هرجای ایران که نگاه کنید باغهای بسیار زیبا و خوب میبینید. اما سالهای زیادی ما هنر مجسمهسازی نداشتیم. این هنر جدیدی در ایران به حساب میآید. به همین دلیل شاهدیم که در فضاهای شهری مجسمهها و آثار حجمی وجود دارد که با فضا همخوانی ندارد. من فکر میکنم اگر قرار است در منظر عمومی شهر از آثار هنری استفاده کنیم باید نسبت به چگونگی آن آگاهی داشته باشیم. از طرفی فکر میکنم در شهرسازی ما خودروها در اولویت هستند و به انسانها آنطور که باید و شاید توجه نشده است. محله ایدهآل و شهر ایدهآل شهری است که در آن انسانها بتوانند با آرامش و بدون تهدید خودروها و آلودگی و ترافیک و مشکلات دیگر رندگی کنند.
شما گرچه بهعنوان یک مینیاتوریست در عرصه هنر شناخته شده هستید اما از سایر هنرها در آثارتان بهرهمیگیرید و تلفیقی از هنرهای مختلف بهخصوص هنرهای بومی و سنتی ایران را در آثارتان به نمایش میگذارید. ترکیب و تناسب این هنرها در کنار هم چگونه در آثار شما پدید میآید؟
در دورههای مختلف تخصص و تجربههای زیادی به دست آوردهام. برای هرکدام از هنرهایی که یادگرفتهام ارزش قائلم و همه آنها را با علاقه و جدیت دنبال میکنم. هیچ چیزی در سطح و ظاهر مرا مجذوب خود نمیکند. لایههای زیرین و باطن و محتوای هر چیز است که توجه مرا جلب میکند. به این فکر میکنم که اصلاً چرا این هنر وجود دارد؟ کارکردش چیست؟ به همین دلیل در دورانی که تئاتر و سینما کار کردم، بازیگری و گرافیک هم کار کردم.
عکاسی صحنه، فیلم کوتاه، انیمیشن و... را کار کردم و شناختم. برای خیلی نزدیک شدن به اتفاقهایی که در هرکدام از این حوزهها رخ میداد. سعی کردم زبان هر هنری را پیدا کنم و آن را بشناسم. من میخواستم راه شخصی خودم را پیدا کنم. در نهایت سر و کله همه آنچه یاد گرفته بودم از حوزه سینما و تئاتر و نمایش و روایتگری و شعر و ادبیات و گرافیک و... در کارهای من پیدا شد. من همیشه روی روایت کردن متمرکز بودم. به همین دلیل شعر و ادبیات و نمایش و انیمیشن و... به کارهای من آمدند.
محله و شهری که در آن زندگی میکنید و اتفاقهایی که پیرامون شما در این فضای شهری رخ میدهد تا چه اندازه در آثارتان حضور و تأثیر دارند؟ آیا همینقدر که آشنایی دیرینه شما با یک هنر آن را به آثارتان راه میدهد، حضور ٣٠ ساله شما در محله شهرک غرب که محل سکونت و آرامش شماست هم تأثیری در هنرتان دارد؟
در آثار من نمادها نقش مهمی دارند. هیچ اتفاقی که بتوان آن را بهصورت عینی در کارها دید وجود ندارد و همه چیز در عالم خیال رخ میدهد. به همین دلیل نمیتوان مشخصاً تأثیری از محله در آن دید. اما کار کردن در فضایی آرام و آرامش بخش قطعاً میتواند در آثار هر هنرمندی تأثیر خود را بگذارد. من فضای خانه و کارگاهی که در آن کار میکنم را دوست دارم. معماری خانه را دوست دارم و فکر میکنم همه چیز در تناسب است. از ارتفاع سقف و دیوارها تا ابعاد اتاق و چیزهای دیگر که یادم است آن سالها خانم معماری با دقت و باسلیقه و ظرافت آن را اجرا میکرد.
محلهها در سالهای گذشته رشد زیادی کردهاند و فضاهای مختلف فرهنگی و تفریحی به آن اضافه شده است. محله شهرک غرب تا چه اندازه از نظر امکانات فرهنگی و آموزشی غنی است و آیا شما با فضاهای موجود در این محله ارتباط برقرار کردهاید؟
من فکر میکنم در محله شهرک غرب جای چند فضای عمومی مهم خالی است. یکی از اینها وجود یک گالری خوب است. گالری که بتوان نمایشگاههای حرفهای در آن برپا کرد و مردم را به دیدن این آثار و حمایت از هنرمندان عادت داد. از طرفی هنرمندان محلی بتوانند بدون دغدغه پیدا کردن مکانی خوب برای ارائه هنر، فعالیت کنند.
سالن تئاتر خوب برای اجرای تئاترهای تجربی در محله نداریم. اما میتوان سالنی مثل تئاتر مولوی در این محله ایجاد کرد تا باز هم علاقهمندان به این هنر فعالیت کنند و مردم هم از نزدیک با این هنر آشنا باشند. نه اینکه برای تماشای یک تئاتر حتماً لازم باشد خودشان را به مرکز شهر برسانند. همینطور سالن سینما. دایر کردن سالن سینمایی که مثلاً ۵۰ نفر بتوانند در آن فیلم ببینند و کیفیت صدا و تصویر خوبی داشته باشد در محله ضروری است. اما آنچه میبینیم رشد بیرویه مالها و مراکز تجاری شهرک غرب است که آرامش اهالی را هم برهم میزند.
فکر میکنید در تهران و بهخصوص محلهای که شما در آن سکونت دارید عزمی برای ساخت این مراکز یا مطالبهای از طرف مردم وجود دارد؟
برای داشتن محلهای غنی باید هر دو این اتفاقها در کنار هم رخ دهد. دایر کردن یک سالن سینما یا تئاتر حرفهای در هر محله میتواند تأثیر درازمدتی در رشد فرهنگی آن محله داشته باشد. اما ممکن است یک گالری در محلهای دایر شود و تا سالها سود چندانی برای گردانندگان نداشته باشد. شاید برای پاگرفتن و رونق یک گالری به یک تا ۷ سال زمان نیاز داشته باشیم.
کسی که میخواهد یک گالری را بچرخاند به احتمال زیاد نمیتواند این زمان طولانی را برای رسیدن به سود اقتصادی تحمل کند. چون گالری به هر حال هزینههایی دارد. از طرفی مردم هم برای دغدغهمند شدن در این زمینه باید آموزش ببینند و به مرور زمان به وجود این مراکز هنری و فرهنگی عادت میکنند. رفتن به تماشای تئاتر و اپرا و سینما را نمیتوان یکشبه در بین مردم جا انداخت. اما اگر از کسانی که وارد این عرصه میشوند حمایت شود میتوانند این فرهنگ را در جامعه تقویت کنند.
میدانیم که حضور این مراکز میتواند در کم شدن جرم و جنایت مؤثر باشد. میتواند آرامش روانی جامعه را تضمین کند و اثرات بسیار مطلوبی در رشد جامعه دارد. به همین دلیل حمایت غیرمستقیم از این مراکز باید در سیاستهای مدیران شهری قرار بگیرد. شناساندن و عادت دادن سلیقه بصری مردم به دیدن هنر ارزشمند نقش مهمی در مطالبهگر شدن مردم دارد.
ماه گذشته شاهد ثبت جهانی مینیاتور در فهرست هنرهای ناملموس جهانی بودیم. این ثبت جهانی و توجه به آن تا چه اندازه میتواند در رشد مینیاتور در دوره معاصر تأثیر داشته باشد و هنرمندان و مردم را با این هنر آشنا کند؟
ثبت جهانی مینیاتور در یونسکو به نظرم جریانی اداری است و نمیدانم با این اتفاق چه حمایتهایی از این هنر قرار است انجام شود. اما به هر حال میتوانیم از این اتفاق خوشحال باشیم. زیرا به آن توجه شده و نام آن بر زبان افتاده است. شاخصترین آثار مینیاتور جهان متعلق به ایران است اما من تأسف میخورم که ما در کشورمان یک موزه تخصصی در حوزه مینیاتور نداریم که با مراجعه به آن بتوانیم آثار شاخصمان در این زمینه را ببینیم. سالها پیش موزه هنرهای معاصر نمایشگاهی از مینیاتورهای قدیمی ایران را راهاندازی و این آثار را از مجموعههای موزههای مختلف در این نمایشگاه گردآوری کرده بود. اما این نمایشگاه دائمی نبود و بعد از آن هرکسی که میخواست درباره هنر مینیاتور در تاریخ ایران بداند باید این آثار را بهصورت پراکنده در کاخ گلستان و موزههای دیگر دنبال میکرد. تازه اگر در آن مقطع زمانی این آثار نمایش داده شده باشد و امکان بازدید از آن وجود داشته باشد. بسیاری از هنرمندان این عرصه و علاقهمندان به هنر مینیاتور آرزوی دیدن این آثار را دارند. اما امکان و فرصتی برای آن فراهم نیست. آثار مینیاتوری قدیمی که ما اکنون در ایران داریم گنجینه مهمی است که میتواند سرمایه فرهنگی ما باشد. گاهی برتری هنری از برتری نظامی قدرت بیشتری به ما میدهد و میتوانیم با اتکا به این برتریهای هنری بدرخشیم. در حالی که این آثار فاخر و زیبای ما صلحجویانه و پر از عشق و محبت و زیبایی است.
- موزه مینیاتور را بیشتر بشناسیم
موزه مینیاتور گالری موزهای دارد که در آن آثار بهصورت موضوعی به نمایش درآمدهاند. در کنار این آثار دائمی محلی برای نمایشگاههای موقت در این موزه هم وجود دارد. برپایی نمایشگاه موقت در ماه بخشی از فعالیتهای نمایشگاه موقت موزه فرشچیان است. برای بازدید از این موزه کافی است خود را به خیابان ولیعصر(عج)، خیابان شهید فلاحی، انتهای خیابان شهید کمال طاهری برسانید. بازدید حضوری از این موزه به دلیل شیوع کرونا ممنوع است و برای بازدید مجازی از آثار این موزه میتوانید به نشانی www.sadmu.ir مراجعه کنید.
- تنها موزه مینیاتور تهران
سال ۱۳۸۰ بود که موزه فرشچیان در مجموعه تاریخی سعدآباد افتتاح شد؛ موزهای برای نمایش آثار مینیاتور استاد فرشچیان. «مهناز اسدالله» سرپرست موزه استاد فرشچیان میگوید: «عمارتی که موزه فرشچیان در آن دایر شد قبلاً محل زندگی عصمت الملوک بود و بعدها بهعنوان انبار مجموعه سعدآباد از آن استفاده میشد. موزه فرشچیان با نمایش قریب به ۶۰ اثر از شاخصترین آثار استاد محمود فرشچیان افتتاح شد. همه آثار به نمایش درآمده در این موزه اصل است و تنها ۳ کپی از آثار در موزه وجود دارد.»
استاد فرشچیان نخستین نگارگری است که این هنر را از کلیشههای سابق خود بیرون آورده و مضامین عرفانی و اجتماعی به این هنر بخشیده است. سرپرست موزه فرشچیان میگوید: «شاخصترین آثار استاد را میتوان در این موزه دید. یکی از مهمترین آثار این موزهخوان سوم رستم نام دارد. تبحر استاد در استفاده از اکرلیک در آثار مینیاتور و نگارگری در این آثار به خوبی قابل لمس است. فارغ از ابعاد هنری آثار فرشچیان که از ابعاد پرسپکتیو و تنوع رنگ برخوردار است، دغدغههای اجتماعی و فرهنگی ایشان را هم میتوان در آثار به خوبی دید. جدیدترین اثری که از استاد در موزه وجود دارد اثری است با مضمون محیطزیست.»
موزه استاد فرشچیان در کاخ سعدآباد نمایشگاهی دائمی برای نمایش آثار این هنرمند معاصر است. در کنار این آثار دائمی، نمایشگاههای موقتی از آثار هنرمندان معاصر در موزه برگزار میشود. طی دوره کرونا ورکشاپ و نمایشگاه مجازی در موزه، برگزار و با استقبال علاقهمندان این رشته روبهرو شده است. اسدالله میگوید: «استادان برجستهای در رشته نگارگری و مینیاتور در این نمایشگاهها حضور دارند و آثارشان در موزه به نمایش در میآید. با شیوع کرونا و ممنوعیت بازدید از موزهها، تمرکز ما بیشتر روی فعالیتهای مجازی بوده. این ورکشاپها و نمایشگاههای مجازی به افرادی که در تهران حضور ندارند هم فرصت داده است تا آنلاین در برنامههای ما حضور داشته باشند.»