همشهری آنلاین: اسرافیل شیرچی خوشنویسی است که توانسته رابطهای میان آثارش، موسیقی و مردم ایجاد کند و حالا افتخارش در میانسالی این است که معلم و مروج هنر آسمانی خط بوده است.
خبرگزاری مهر- گفتگو از فاطمه حامدی خواه: اسرافیل شیرچی هنرمند نقاش و خوشنویس، زاده یکی از روستاهای بابل است. او اگر چه دانش آموخته رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای تهران است اما بیشتر دلبسته خوشنویسی است و روحش با خط و شعر و ادبیات درآمیخته است.
شیرچی در 52 سالگی خود را هنرمند خوش اقبالی می داند چرا که آثار خوشنویسی او را مردم بسیاری در سطوح مختلف درآمدی، طالبند و این یک موفقیت برای هنرمند پرکاری همچون او محسوب می شود.
وی برخلاف بسیاری از هنرمندان خوشنویس، در طول سال نمایشگاه های بسیاری برگزار می کند و دی ماه سال جاری بود که نمایشگاهی انفرادی از آثارش در فرهنگسرای نیاوران برپا شد و همین جمعه یعنی فردا 8 اسفندماه نیز تعدادی از آثارش در کنار آثاری از دیگر بزرگان خوشنویسی و نقاشی برای افتتاح گالری «شکیبا» به نمایش گذاشته می شود.
این خوشنویس تاکنون حدود 80 نمایشگاه گروهی در ایران و خارج از کشور داشته و در مکان های مختلف دنیا از جمله سوییس، نیویورک ،نیوجرسی، دانشگاه هاروارد، دهلی نو، مونیخ، عشق آباد،دوبی، شارجه، پکن، شانگهای، بیروت، پاریس، استرازبورگ، لوکزامبورگ، بروکسل و ... آثارش را به تماشا گذاشته است.
یکی از ابتکارات این هنرمند در نمایشگاه هایش استفاده از هنر موسیقی و ترکیب خط و موسیقی در کنار یکدیگر است که در این باره معتقد است: «اگر خط موزون است، حتما موسیقی در آن خط رعایت شده است.»
او همچنین از معدود هنرمندانی است که این اقبال را یافته است که در رسانه ملی برنامه آموزشی برای هنر خوشنویسی داشته باشد که از این بابت قدردان برنامه ریزان فرهنگی رسانه ملی است.
شیرچی در تألیف و انتشار کتاب های هنری نیز فعالیت های بسیاری داشته و تاکنون 20 اثر را به چاپ رسانده که «سیمای رستم در شاهنامه»، «شرح مجموعه گل»، «باران عشق»، «خط عشق» و تحقیق و پژوهش در زمینه هنر از آن جمله است.
و اکنون افتخار اسرافیل شیرچی این است که همیشه معلم، مولف و مروج هنر آسمانی خط بوده است.
گفتگویی با این هنرمند داشته ایم که از نظر می گذرانید:
- آقای شیرچی شما در میان هنرمندان خوشنویس یکی از پرکارترین ها هستید و در طول سال معمولاً اخبار برپایی نمایشگاه آثارتان در داخل و خارج شنیده می شود، از تازه ترین نمایشگاه آثارتان چه خبر؟ُ
- روز جمعه 8 اسفندماه گالری «شکیبا» با نمایشگاهی گروهی از آثار استادان معاصر نقاشی و نقاشی خط از جمله محمود فرشچیان، علی اکبر صادقی، ناصر اویسی، جلیل رسولی، علی شیرازی، حجت شکیبا و ... برپا می شود که تعدادی از آثار من نیز در این نمایشگاه ارائه می شود.
- چه آثاری از شما در این نمایشگاه روی دیوار می رود؟
- من حدود چهار تابلو با موضوع مرغ بسمل و اشعاری از حافظ و مولانا و ... دارم که آثار تازه ای با رنگ های آبی همراه با تذهیب در زمینه های مختلف است.
- یک هنرمند خوشنویس چگونه تعطیلات پایان هفته خود را برنامه ریزی می کند؟
- راز ستاره از من شب زنده دار پرس/ کز گردش سپهر نیاسوده ام دمی.
هنرمندی که بخواهد روتین کار هنری و معنوی داشته باشد و به گفته قرآن کریم بدیع و نو باشد، باید کند و کاو بیشتری داشته باشد و به قول حافظ شیرازی ریاضت را طلب کند که آثار ماندگار از خود به جا بگذارد. با این حال هنرمندان هم نیاز به آرامش روح و روان دارند و آخر هفته های من نیز با کمی مطالعه همراه است و کوه رفتن با دوستانی که هماهنگی و هارمونی لازم را با هم دارند. گاهی نیز گالری گردی می کنم. البته این روزها که به آخر سال هم نزدیک می شویم، آخر هفته های آن پرکار و شلوغ است و با حجمی از سفارش ها و دیدارها و رفت و آمدها همراه است که گاه ممکن است بویی از هنر نداشته باشد اما سعی می کنم معمولاً آخر هفته ها را با خانواده بگذرانم، به کارهای هنری ام رسیدگی کنم تا حال و هوای روحم مردابی نشود.
- پیشنهاد شما به عنوان یک هنرمند خوشنویس و نقاش برای تعطیلات و اوقات فراغت مردم چیست؟
- مردم خوب ما با برنامه های فرهنگی بسیاری که در کشور برگزار می شود به خصوص در ماه های پایانی سال مثل جشنواره های هنری تئاتر، موسیقی، سینما، شب شعر و ... اوقات آخر هفته خود را برنامه ریزی می کنند که این حضور مردمی در یکی دو سال اخیر بیشتر شده است.
من برای مردم خوب و مهربان سرزمینم آرزو دارم که همیشه روح و روانشان را با اشعار مولانا، حافظ، سعدی و سخنان بزرگان دینی پالایش دهند و از آثار هنرمندان بهره ببرند تا هم نگاه عاطفت آنها به سمت هنرمندان باشد و به رونق آثار هنرمندان بیانجامد و هم احوال معنوی و برداشت های هنری هنرمندان و ادیبان و بزرگان ما شامل حال مردم شود.
- یکی از معدود هنرهای تجسمی که توفیق این را داشته است که در رسانه ملی صاحب یک برنامه آموزشی باشد، هنر خوشنویسی است که با اجرای شما و با عنوان «خط عشق» چند سالی است از شبکه های مختلف پخش می شود و مخاطبان خاص خود را یافته است. ارتباط شما با مردم بعد از پخش این برنامه چگونه بوده است، آیا توانسته اید بر علاقه مندان هنر خوشنویسی در سراسر ایران اضافه کنید؟
- من قدردان مدیریت فرهنگی کشور هستم که نگاهی آرمانی به فرهنگ و هنر این سرزمین دارد. برنامه «خط عشق» که بارها از تلویزیون پخش شده است، به تازگی نیز از شبکه های برون مرزی بازپخش می شود که مخاطبان بسیاری هم داشته و مردم بسیاری از طرق مختلف با من تماس می گرفتند و به اظهار لطفشان به من انرژی می دادند.
مدیریت فرهنگی رسانه ملی در پخش چنین برنامه هایی بسیار خوب عمل کرد و من هم این توفیق را داشتم که هنرم را به مردم کشورم عرضه کنم، علاقه مندان نوجوی خوشنویسی بسیاری در روستاها و شهرهای مختلف کشورمان داریم که دسترسی به آموزش خوشنویسی و کلاس های آن ندارند و از طریق همین برنامه در رسانه ملی توانسته اند از آموزش بهره مند شوند و در برخی دیگر نیز ایجاد انگیزه و علاقه کرده است.
- فرزندان شما هم با هنر خوشنویسی و نقاشی آشنایی دارند؟ آیا توانسته اید در این زمانه پرشتاب و هنرهای مختلف، این علاقه را در آنها هم ایجاد کنید که آرام در کنج خلوت بنشینند و خوشنویسی کنند؟
- روحیه فرزندان من خیلی به حال و هوای خط نقاشی و خوشنویسی نزدیک است و گاهی هم خوشنویسی می کنند. معتقدم که یک هنرمند برای ترویج هنرش اول باید از خانواده خودش شروع کند و بذر هنر را بپاشد تا دیگران الگوپذیری بهتری داشته باشند. من در این زمینه موفق عمل کرده ام و هر دو فرزندم به شعر، ادبیات، هنر نقاشی و خوشنویسی علاقه مندند و در این زمینه فعالیت دارند.
- شما خودتان چگونه خوشنویس شدید؟
من در روستای «خراسانی محله» بابل و در خانواده ای زاده شدم که برادرانم به کار خوشنویسی، تذهیب و موسیقی مشغول بودند و من نیز از دوران کودکی شور و شوق زیادی به نقاشی کردن و خط و خوشنویسی داشتم، دستانم با شاخسار پرشکوفه مازندران آشتی داشت و از همان سالها، نی را هم بکار گرفتم و به نوشتن مشغول شدم. از سال های 48 و 49 بود که خوشنویسی را با شعر «کتاب» من یار مهربانم/ دانا و خوش بیانم/ شروع کردم.
- یعنی بدون هیچ استادی مشق خوشنویسی می کردید؟
- من تا سال 55 هیچ استادی نداشتم. تا آن که به حلقه پرمهر غلامحسین امیرخانی راه یافتم و با استادان خوشنویس دیگری در انجمن هنرمندان خوشنویس در خیابان خارک تهران آشنا شدم.
- شما بعدها در رشته نقاشی دانشگاه تهران تحصیل کردید، چگونه است که با وجود جذابیت هنر نقاشی، به خوشنویسی بیشتر گرایش پیدا کردید؟
- من سال 62 که وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شدم به طور همزمان کلاس های انجمن خوشنویسان ایران را نیز شرکت می کردم. افتخارم این است که همیشه معلم، مولف و مروج هنر آسمانی خط هستم.
من نقاشی را از دوران کودکی آغاز کردم و بعدها توانستم با سفرهایی به خارج از ایران موزه های مختلف معتبر دنیا را با آثاری از هنرمندان بزرگ نقاش از نزدیک ببینم. در دوران نوجوانی آموزگارانی داشتم که آکادمیک بودند و با آنها نقاشی کار کردم. در پاسخ به چرایی گرایش به هنر خوشنویسی هم باید بگویم اگر چه قدمت هنر نقاشی به دورانی بازمی گردد که انسان روی دیوار غارها تصاویری کشید اما خط نیز بی سابقه نیست، اگر چه درون غارها و همراه انسان نخستین نبوده است اما در کاخ ها، روی ظروف سفالی و مقبره هایی که از قرون گذشته برجای مانده است، دیده می شود.
هر جایی که حال و هوای آسمانی، قدسی و پیامی برای بشریت دارد، خط و خوشنویسی هم حضور بسیار رخشانی دارد. روح و روان من بیشتر در گرو هنر سرزمینی است که خط در آن ریشه معنوی و عمیقی دارد. خط یادگار نیاکان ماست. عواطف من بیشتر درگیر خط و خوشنویسی بود و بیشتر به شعر و ادبیات غنی این سرزمین، احادیث و مسائل معنوی آن پیوند خورده بود.
به کتابت بسیار علاقه داشتم و سعی می کردم که با خط خوش بنویسم و کتابت کنم، همان طور که از کودکی دوست داشتم، اکنون نیز احساسم این گونه است که پیام های ارزشمند و معنوی را با خط خوش برای دیگران به ارمغان بیاورم.
اکنون نیز احساسم این است که اگر چه دنیای نقاشی دنیای بسیار زیبا و قابل احترامی است اما دنیای خط و خوشنویسی هم بسیار زیباست، در خط مدنیت، ریشه اخلاقی، عواطف دینی و هنر وجود دارد و بسیاری از مسایل فرهنگی و هنری در قالب خط معنا پیدا می کند.
- برخی معتقدند که خوشنویسی هنر نیست، شما که هم نقاش هستید و هم خوشنویس نظرتان در این باره چیست؟
- من وارد این جدل ها که کدام هنر است و کدام هنر نیست، نمی شوم، چون آن چه 1600 سال بعد از دوران ساسانیان برای ما به یادگار مانده است، نمی تواند هنر نباشد. خط و خوشنویسی همیشه همراه و یاور کلام خدا و ادبیات ماندگار ایران زمین بوده است و متعالی ترین کلام ها و پیام ها در قالب هنر فاخر و باارزش خوشنویسی جلوه یافته است.
این جدل ها به عقیده من بسیار نازیباست و عاقلان را با آن کاری نیست.
- شما در نمایشگاه های خوشنویسی خود معمولاً موسیقی را همراه آثارتان می کنید، رابطه شما با موسیقی چگونه است و ترکیب دو هنر خط و موسیقی را چگونه یافته اید؟
- من از کودکی با صدای موزون و آهنگین پدر و مادرم رشد کردم که آواز دلنشین می خواندند، بعدها که کار مبانی خط را به صورت حرفه ای آغاز کردم، احساس کردم وجود موسیقایی هنرمند می تواند در ماندگاری کارش اثربخش باشد، بنابراین در زمینه موسیقی بیشتر مطالعه کردم و به آثار موسیقی توجه بیشتری کردم تا دنیای هنری خودم را با مبانی موسیقی آهنگین کنم. من از علم موسیقی بی بهره نیستم، دستگاه های موسیقی را می شناسم و با آواز و موسیقی فاخر سرزمین خود بیگانه نیستم.
من معتقدم که اگر خط موزون است، حتما موسیقی در آن خط رعایت شده است. در زمینه معماری نیز همین طور است، اگر معمار موسیقی را بشناسد، در طراحی اثرش موفق تر خواهد بود و اثر ماندگاری را خلق می کند.
- تصور شما از نگاه مردم ایران به خط و خوشنویسی چیست؟ فکر می کنید این هنر برای مردم امروز ما جذابیت دارد؟
- نگاه مردم ایران به خط که یادگار نیاکان ماست، نگاهی پرعاطفه است. به خصوص در این سال ها که بار تبلیغاتی دنیای غرب بر عرضه آثار هنری به خصوص خط تأثیرگذار بوده باعث شده است که خانواده های ایرانی نیز از این حال و هوا بی بهره نباشند.
- آثار شما چقدر با اقبال مخاطبان مواجه می شود و آیا مردم برای داشتن یک تابلو خوشنویسی حاضرند هزینه کنند و پول پرداخت کنند؟
- من خودم را یک هنرمند خوش اقبال در این جامعه می دانم چرا که تابلوهای خوشنویسی من را نه تنها افراد متمول بلکه حتی افرادی از طبقه متوسط با سطح درآمد معمولی نیز خریداری کرده اند. مردم ما دوست دارند که در خانه خود آیه ای از قرآن یا شعری از نفس گرم مولانا و حافظ را به خط خوش روی دیوارشان داشته باشند و معتقدم که خداوند به من این اقبال را داده است که در دل و جان مردم کشورم، خط خوش نستعلیق و شکسته را بنشانم.
- شما در منزل خودتان چه آثار هنری را روی دیوار دارید؟
- روی دیوار خانه من تابلوی بزرگی درباره شعر حافظ است که شعر آن را خودم گفته ام «هر چه عشق که در دیوان خواجه بود/ کلک بشکسته شیرچی آن را درربود.» همچنین یک تابلو خوشنویسی «بسم الله»، یک «چهارقل» و «و ان یکاد» هم هست به همراه تابلو «گلعزاری ز گلستان جهان ما را بس»، در گوشه دیگری از دیوار خانه ما نیز اثری از علی اکبر صادقی نقاش پیشکسوت نصب شده که یک گلدان دوران صفویه است و آن را 18 سال پیش خریدم.
سمت دیگر دیوار خانه ما، یک تابلوی شکسته نستعلیق است با شعر «از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر» و «هر که شد محرم دل در حرم یار بماند» که این تابلو آخر را به شکل مورب کار کردم که از نظر بصری بسیار زیباست.
در اتاق مطالعه من هم تابلو خوشنویسی شده از شعر خیام را دارم که در زمینه قرمز گلی کار شده است «با آن که شراب پرده ما بدرید بهتر زمی ناب کسی هیچ ندید/ من در عجبم ز می فروشان کایشان به ز آن که فروشند چه خواهند خرید» که تفسیر من این است که یک خوشنویس که اثرش را می فروشد، بهتر از خط چه می تواند بخرد.
نظر شما