همشهری آنلاین _ شقایق عرفینژاد: در یکی از فرعیهای خیابان بهار شیراز، جایی که جز محلیها کمتر کسیگذارش به آن میافتد، خانهموزه لرزاده خودنمایی میکند. در خیابان خداپرست که بایستید، میتوانید بخشی از پشت خانه را ببینید، اما زودتر از آن حیاط را میبینید. حیاط در واقع یک پارک نهچندان کوچک محلی است که اهالی در آن نفس تازه میکنند. حتی حالا هم که آلودگی هوا نفس نمیگذارد، پارک خالی از جمعیت نیست و عدهای روی نیمکتهای دورتادور حوضی که بهتازگی کار گذاشته شده، نشستهاند. خانه ۲ طبقه و نیم است با دیوارهای آجری و پنجرههای چوبی. سر را که بالا کنید ایوان عریض زیبایش را میبینید. اینجا مدتی بهعنوان سرای محله استفاده میشده، اما حالا خانهموزه است و میشود رایگان از آن بازدید کرد، با مسئول و راوی که بخشهای مختلف را توضیح میدهد. البته نزدیک به ۴ سال است که ساختمانی بلند و بیربط، درست در مجاور حیاط خانه لرزاده، ساخته شده که هنوز خالی است، اما نگهبان پارک میگوید تبدیل به بیمارستان خواهد شد.
خانه سال ۸۶ توسط شهرداری خریداری شده و سازمان زیباسازی آن را بازسازی کرده است. البته امسال به دلیل شیوع کرونا فقط یک هفته باز بوده است و حالا هم باز نیست. اما وقتی مأمور و نگهبان خانه برای چند دقیقه اجازه میدهد، میتوانم طبقه همکف را از همان بیرون ببینم. سرسرای کوچکی است با پلههایی در سمت راست که به طبقههای بالا میرود. در طرف چپ هم طرح بزرگی از طرحهای استاد، روی دیوار نقش بسته و این تمام چیزی است که میتوانم ببینم.
- خانه ساده معمار معروف
در باره خانه با «رضا موسوی» کارشناس مرمت آثار تاریخی و تهرانشناس صحبت میکنم. میگوید: «خانه متعلق به اواخر دهه ۳۰ است و استاد لرزاده در آن زندگی کرده است. خانه ویژگی خاص معماری ندارد، اما داریم درباره دوره خاصی از معماری ایران حرف میزنیم. دیگر در دوره قاجار نیستیم و معماری جدیدی در حال شکل گرفتن است. خانه ساده است، اما جریان ساخت خانههای دو و نیم طبقهای تقریبا بعد از ساخت این خانه شروع میشود و بعد هم وارد دوره ساخت آپارتمان میشویم. در دوره ساخت خانه لرزاده، خانه شخصی وجود داشته است. به این معنی که همسایهای داخل خانه حضور نداشته است. قبل از این، در اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی، خانهها شکل ویلایی دارند. خانه ۲ طبقه هم وجود نداشته است و اگر بوده خیلی کم بوده است.
در آن زمان تنها کاخ گلستان را داریم که ۴ طبقه است. بعد از دهه اول دوره پهلوی با توجه به مدرن شدن زندگی، تعداد خانههای ۲ طبقه هم بالا میرود.» او توضیح میدهد که خانه لرزاده تجملی و اشرافی نیست. خانه یک آدم معمولی است که نیازهای روزانهاش را جواب میدهد: «حوض دارد. به جای باغ، باغچه دارد. به جای بیرونی طبقه اول را میبینیم که دفتر کارش در آن بوده و همینطور فضاهای قابل دسترس. اتاقهای خصوصی هم طبقه بالاست. نیمطبقه آخر هم در واقع انباری بوده که در طول زمان کاربریهای مختلفی پیدا کرده است.»
رضا موسوی معتقد است چون معمار مطرحی خانه طراحی کرده است، لزوماً معماری خاص ندارد.
او میگوید لرزاده به خاطر تزیینات وابسته به معماری مطرح است: «لرزاده در طول زندگی ۹۸ ساله و دورهکاری ۷۸ سالهاش نزدیک به ۸۴۰ بنا ساخته است. از جمله تعداد زیادی مسجد که الگوی تکراری مساجد را دارند، اما شاهکار در تزیینات اتفاق افتاده است. به نظر من، به جای اینکه با همدورههایش مثل «محسن فروغی» و «وارطان هوانسیان» مقایسه کنیم، که شاید نتواند با آنها رقابت کند، ولی در معرفی معماری سنتی و هنرهای تزیینی سرآمد است و نه تنها زیاد کار کرده، بلکه این معماری را در کتاب هنرهای از دست رفته مستند کرده است. یعنی اگر مقرنس یا گره چینی کار میکند، تمام اینها را بهصورت هندسی طراحی کرده و ماندگار شده است.»
او میگوید: «لرزاده سال ۱۲۸۵ در تهران به دنیا آمده و سال ۱۳۰۵ تحصیلات را شروع کرده است. در دوره پهلوی و در همین سال نخستین ساختمان را میسازد که عمارتی سنگی بوده در عمارت سعدآباد. طی سالها بناهای مختلف و مساجد زیادی ساخته که مهمترینش مسجد لرزاده در میدان خراسان است. همینطور مسجد اعظم قم. اما نکته مهم این است که آدمی که بلوغش در دوره قاجار است و آموزش میبیند و در دوره پهلوی کار میکند، خودش را چنان با جریان تغییر فکری تطبیق میدهد که خانه خود را به این سادگی میسازد بدون مقرنس و کاشیکاری در صورتی که استاد این کار است. البته یکی از مدرنترین خانههایی است که در آن دوره ساخته شده. بالکن بسیار مدرن و شیکی دارد، بالاخانه خیلی خوبی دارد و حتی خرپشته را روی آن ساخته است.
این خانه زیگوراتی است و ۳ بام دارد. او میدانسته هرچیز را کجا و چطور استفاده کند.» صحبتهایمان درباره خانه بیشتر به شناخت از لرزاده انجامیده است. موسوی میگوید: «لرزاده اتصال ۲ دوره تاریخی است. آدمهای تأثیرگذاری هستند که دورههای مختلف تاریخی را دیدهاند. او تهران محصور در خندق و دیوار و بارو را دیده است. سال ۱۳۰۴ نخستین باروی تهران خراب میشود و نخستین پروژهای که لرزاده انجام میدهد، دقیقاً یک سال بعد است. بلافاصله بعد از اینکه گشایش فکری و فیزیکی در شهر، او هم شروع به رشد میکند.»
- جایی میان گرگها
رضا موسوی درباره سال ساخت و دورهای که این خانه ساخته شده است هم صحبت میکند: «اواخر سال ۳۰ که این خانه در این منطقه ساخته میشود، اینجا هنوز رشد نکرده بود. تصور کنید، در یک کوچه فرعی، باغی کنار جاده شمیران قرار داشته است. پاییندست آن، خانهای در باغ بوده که حالا تبدیل به مدرسه شده است، دور و بر هم تکوتوک ساخته شده و بیشتر باغ بوده است. حتی جاهایی بیابانی بوده است. کل بهار شیراز بیابانی بوده است. سال ۱۳۲۰ در همین جاده شمیران گرگ میآمده است. چندمتر آن طرفتر، خیابانی به نام گرگان داریم. این نشان میدهد گرگ در این مناطق پرت وجود داشته است. اینکه کسی در چنین جایی ویلا بسازد و در آن زندگی کند، به نظر من یک کار آرتیستیک است.» او درباره ثبت این خانه هم میگوید: «خانواده استاد بسیار مایل بودند که این خانه ثبت شود؛ چون قصد فروش آن را داشتند و میخواستند خراب نشود. در آخر هم شهرداری اینجا را خرید و آن را بازسازی کرد.»
- خانه هنرمندان ۲ یا خانه معمار؟
سال ۹۸ این خانه تبدیل به موزه و در واقع خانه هنرمندان ۲ شد؛ اتفاقی که بحثهای زیادی در پی داشت و بسیاری معتقد بودند این خانه باید تبدیل به خانه معمار شود. اما رضا موسوی این بازسازی و کاربری را یکی از موفقترین نمونه کاربری چنین ملکی در محله میداند: «خانه با محله عجین شده است. اهالی از حیاط آن بهعنوان پارک استفاده میکنند، بعداز ظهرها در آن وقت میگذرانند و در خود ساختمان هم کلی کار انجام میشود. این خانه هم خوب مرمت شده، هم ساختمان سرپاست و هم دارد کار میکند. یعنی طوری نیست که فقط مرمت و درش بسته شده باشد. خانه جریان و کاربری درست دارد. به نظرم یکی از بهترین پروژههایی است که شهرداری در این زمینه انجام داده است. محلی هم هست و تمام افراد محلی آن را میشناسند.»
- خانه استاد لرزاده حریم ندارد!
موسوی: «مسأله ثبت آثار ملی جریان بسیار جدیدی در ایران است. قبل از انقلاب حدود ۲۰ ساختمان در ایران ثبت ملی شده بودند. چون تخریب هم به این صورت وجود نداشته است. بعدها جریان ثبت و مرمت بناها جا افتاد، ولی ثبت حریم هنوز هم به درستی اتفاق نمیافتد. یعنی ما ۴۰۰ بنای ثبتی داریم، ولی از میان آنها ۴۰ بنا حریمشان هم ثبت شده است. این خانه همینطور است. اینجا هم باید طراحی حریم میشد تا این اتفاق نیفتد. هرچند قانونی داریم که پلاک بلافصل اثر تاریخی حق ساختوساز تا ارتفاع بیشتر از اثر تاریخی را ندارد. بنابراین، این یک تخلف محسوب میشود.»