همشهری آنلاین _ مریم قاسمی: از آنجایی که یکی ازمسائل مهم اجتماعی وقوع پدیده مهاجرپذیری در نقاط مختلف و حاشیههای شهر تهران از جمله شهر ری، چهاردانگه، اسلامشهر و در برخی مناطق از جمله ۱۸، ۱۹ و ۲۰ است با دکتر «علیرضا شریفی یزدی» جامعهشناس در این زمینه گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
تهران؛ در طول چند دهه تغییرات و تحولات بسیاری راپشت سر گذاشته است. در اینباره صحبت کنید وبگویید در این زمینه چه مسائلی اهمیت بیشتری داشته است؟
بعد ازاینکه مراکز تجاری وتولیدی در اطراف شهر تهران توسعه پیدا میکند، آرام آرام بخشی از جمعیت روستایی از راههای دور و نزدیک به تهران سرازیر میشوند و به دلایل مختلف از جمله مسائل اقتصادی که داشتند، شاهد چند موج مهاجرت به تهران بودیم البته طی این مدت، یکی دو موج مهاجرت معکوس را هم تهران تجربه کرده، مخصوصاً در جنگ جهانی دوم و حول و حوش سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ به دلیل قحطیهای که ایجاد شد. خلاصه بحث این است که با این مراکز تولیدی و خدماتی، مهاجرتها به تهران صورت میگیرد، اول بهصورت حاشیهنشینی و بعد جذب مرکز شهرمی شوند و از آن جا جمعیت تهران افزوده میشود.
بعدها که خدماتی مانند بهداشتی، درمانی، اقتصادی، رفاهی، تفریحی و امثال اینها در تهران متمرکز میشوند جاذبهای برای تهران ایجاد میکند که از مناطق روستایی و شهرهای کوچک به سمت تهران یک جمعیت کثیری سرازیرمی شود به شکلی که بعد از مدتی شاهد تأسیس مراکزی به نام شهرهای مهاجر هستیم مثلاً اصفهانیهای مقیم تهران، مشهدیهای مقیم تهران و بقیه شهرها و استانهایی که وجود داشته و از اینجا بحث مهاجرپذیری تهران و تنوع فرهنگی در تهران بهعنوان امر نو پدید خودش را نشان میدهد که تا قبل از دوره پهلوی اول یعنی قبل از ۱۰۰ سال پیش واقعیت امر این است که تهران از یک تنوع فرهنگی خیلی بالایی برخوردار نبوده و یکدستی نسبی به لحاظ فرهنگی بر تهران حاکم بوده است اما بعدها به دلیل مهاجرتها این تنوع فرهنگ هم در تهران آرام آرام خودش را نشان میدهد که در سالهای بعد خود این تنوع فرهنگی، مبنایی برای یکسری محاسن و آسیبهای اجتماعی توامان بوده است.
در گفتههایتان اشاره کردید که پدیده مهاجرت و نقل مکان روستاییان به شهر در مسئله زیست تهران تأثیرگذار بوده است. چگونه مردمان روستایی به مردمان شهری و شهرنشین تبدیل شدند؟
وقتی افراد از مناطق روستایی به مناطق شهری آمدند در گام اول پذیرش زندگی شهری، ارزشها و هنجارهای شهری برای این گروه از افراد طبیعتاً سخت بود اما با ادامه زندگی و جذب کسانی که اول در حاشیه تهران زندگی میکردند به مناطق مرکزیتر، کمکم ارزشهای شهری و سبک زندگی شهری جایگزین سبک زندگی روستایی میشود هم به لحاظ پوشش، هم به لحاظ تحصیلات، تغذیه و پخت و پز، یعنی هرچیزی که فرهنگ را بهطور کلی شامل میشود.
این تغییر و دگرگونی یک اتفاق دیگری را هم در پی داشت و آن این بود که از هر منطقه، روستا و شهر وقتی که یک نفربه تهران مهاجرت میکرد، طبیعتاً به دلیل مسائل اقتصادی، شرایط مادی فرد که بهتر میشد، خانه او تبدیل میشد به پایگاهی که برای جذب گروههای بیشتری از مهاجران، بسان یک کاروانسرایی که میآمدند و درآنجا مقیم میشدند برای مدتی و بعد میرفتند و مستقل میشدند و به قول معروف زندگیشان شکل میگرفت.
در این فرایند، آن تأثیرپذیری اولیه که فرد داشت از ارزشها، هنجارها و سبک زندگی تهرانی، آرام آرام به آنها هم منتقل شد و از آنجا شاهد یک دگرگونی بودیم چون تهران بهعنوان جبهه مقدم بود و همه اتفاقاتی که در مغرب زمین میافتاد و به ایران وارد میشدطبیعتاً اول در تهران دیده میشد مثل پوشش، نحوه سخن گفتن، ارتباط گرفتن، گذران اوقات فراغت و چیزهایی شبیه به این.
وقوع حاشیهنشینی و ایجاد سکونتگاههای جدید برای اسکان مهاجران دلایل فراوانی داشته اما چرا زندگی در تهران برای روستاییان جذابیت داشته است، این افراد چگونه فرهنگ روستایی را به شهری تبدیل کردهاند؟
معمولاً اکثر کشورهای جهان سومی، مثل ما هستند اگر به مصر، برزیل، آرژانتین، عراق، ترکیه و... نگاه کنید همیشه قاعده «پیرامون، نیمه پیرامون، مرکز» که از نظر جامعهشناسی مطرح میشود را در کشور خود اجرا میکنند که این قاعده در مورد تهران صادق است یعنی تهران مرکز ایران دارای قدرت، ثروت و امثال اینهاست و متأسفانه همه امکانات در یکی دو شهر متمرکز میشوند و به بقیه شهرها توجهی نمیشود. کشور ما همینطور است اگر دقت کنید از تهران که خارج میشوید، بسیاری از امکانات را عملاً در اختیار ندارید و این باعث میشود جذابیت مهاجرپذیری در تهران بالا رود و مردم هم برای درآمد بیشتر، زندگی راحت در این نقطه اسکان پیدا کنند. عقیدهام این است که اگرما نتوانستیم تغییراتی درساختار اقتصادیمان ایجاد کنیم، یقینا طی سالهای آینده، نه فقط ۱۴۰۰ بلکه شاید در یکی دو دهه آینده هم تهران همچنان با پدیده مهاجرپذیری مواجه خواهد بود.
آیا تهران ۱۴۰۰ باز هم جاذبه مهاجر پذیری دارد، اگر این اتفاق بیفتد باید منتظر وقوع چه مسائل و مشکلاتی باشیم؟
واقعیت این است که تهران از جایگاه بسیار خوبی برخورداراست هم به لحاظ آب و هوا و هم دسترسی به امکانات و... به نظر میرسد که توانسته این حجم سنگین از جمعیت را در خودش جای بدهد. با همه دشواریها عقیدهام این است که کمکم ظرفیت مناطق پرمی شود و فشار میآید به منابع طبیعی و شاهد آلودگی هوا، کمبود آب ومشکلات زیستمحیطی میشویم و همه اینها نشاندهنده این است که کمکم تهران به جایی میرسد که ازمهاجرپذیریاش به مرحله اشباع میرسد که مرحله خطرناکی است. راهحل این است که برگردیم به مبدا؛ یعنی عمده امکاناتی که در تهران متمرکز کردهایم را به شهرها، استانها، روستاها و مناطق دیگر منتقل کنیم. جالب است که در کشورهای پیشرفته پایتختهای متعددی وجود دارد، یک شهر پایتخت اقتصادی، شهر دیگر فرهنگی یا اقتصادی و... است. ما در بسیاری از کشورهای پیشرفته این نقطه قوت را میبینیم، ما هم راهمان این است که این روش را پیش بگیریم.
به نظر شما با آغاز قرن جدید چه موضوعاتی برای حیات و بقای تهران اهمیت بیشتری دارد، آینده تهران را چگونه میبینید؟
نخستین و مهمترین چیزی که باید برای تهران در نظرگرفته شود، تمرکززدایی است. یعنی بخشهایی که واقعاً نیاز نیست در تهران تمرکز پیدا کنند از پایتخت دور کنیم مانند بسیاری از دانشگاهها، کارخانجات و امثال اینها را میتوانیم از تهران دورکنیم. نکته بعدی بحث پایتخت سیاسی ایران است که اگر دولت بتواند پایتخت سیاسی را به جای مناسبتری منتقل کند، شاید تهران بتواند نفس بکشد و نکته سوم، پرداختن به مسائل فرهنگی درتهران اهمیت دارد، خیلیها فکر میکنند که معیارها و شاخصهای زندگی مرفه در تهران نسبت به خیلی از استانها بالاتر است. واقعیت اینطور نیست، تهران به لحاظ آموزشی نسبت به بسیاری از استانها دچار مشکل است.
درست است که بهترین مدارس و دانشگاهها در تهران قرار گرفتهاند ولی نسبت به جمعیت تهران، اتفاقاً یکی از مناطق محروم ایران محسوب میشود. به عقیده من مهمترین و اولویت دارترینکاری که باید برای تهران انجام دهیم، پرداختن به مناطق حاشیهای شهر تهران است، تهران یک دایره و یک حاشیهنشینی بسیار بزرگ و خطرناک دارد مثل چهاردانگه، شهریار، شهر ری، باغ آذری، اندیشه، اسلامشهر، رودهن وامثال اینها. افرادی که جذب حاشیهها شدهاند عمدتاً انسانهایی هستند که تخصصهای پایین ودرآمد کم دارند و امکان اینکه اینها جذب آسیبهایی شوند، زیاد است و معمولاً در مرکز شهر تردد دارند و این آسیبها را با خودشان به مرکز شهر میکشانند. در نتیجه به عقیده من مسئولان نخستینکاری که میتوانند برای تهران انجام دهند، پرداختن به مناطق حاشیهنشینی و نظم و نسق دادن به آن است. در گام دوم مسئله محیطزیست تهران است شاید مهمترین آن آلودگی هوا، صوتی و... ما در تهران به شدت شاهد آن هستیم و مسئله تراکم جمعیت که متأسفانه شهرداری بدون توجه به کشش مناطق، اجازه ساختوساز بیرویه و... را میدهد. به نظرمن پرداختن به آسیبهای اجتماعی شهرهای بزرگ و کلانشهرها جزو اولویتهای شهر تهران محسوب میشود.
«حاجی تاروردی» دبیرکارگروه محیطزیست شورایاری منطقه ۱۶
- مهاجرت به انتهای خط رسیده است
«باید قبول کرد که تهران دیگر گنجایش جمعیت بیش از این را ندارد.» «حاجی تاروردی» دبیرکارگروه محیطزیست شورایاری منطقه ۱۶ با بیان این مطلب میگوید: «اگر به موقعیت اقتصادی قطعه شانزدهم پایتخت دقت کنید متوجه میشوید زمانی که کارخانهها و صنایع مختلف در این محدوده پا گرفتند ناخودآگاه باعث شدند تا عدهای از ساکنان روستاها به شهر مهاجرت کنند و بهعنوان کارگر در این واحدها مشغول به کار شوند. مسلماً این افراد برای اینکه به محل کارشان نزدیک باشند نیازمند خانه و سرپناهی بودند و به همینترتیب بود که شهرکها و محلههای جدیدی که اغلب ساکنان آن مهاجر بودند شکل بگیرد و دامنه شهر را گستردهتر کند. اما شرایط کنونی شهر تهران نشان داده که دیگر ظرفیت جمعیت بیش از این را ندارد و به قول معروف در قرن جدید مقوله مهاجرت به تهران به انتهای خط رسیده و باید برای گریز از آن چارهجویی کرد.»
«سید حسین سجادی» کارشناس رسمی اتحادیه املاک و مستغلات تهران
- تورم و گرانی و ارتباط آن با جابهجایی جمعیت
«معمولاً دولتها برای توقف مهاجرت به شهرها از سیاستها و روشهای خاصی استفاده میکنند که یکی از این روشها بهبود وضعیت زندگی در روستاهاست که در سالهای اخیر نیز اقدامات خوبی در این زمینه انجام شده است.» «محمود سجادی» کارشناس رسمی اتحادیه املاک و مستغلات تهران با بیان این مطلب اضافه میکند: «در ۲ سال گذشته به دلیل گرانی و تورم شاهد تغییراتی درحوزه مسکن بودیم که نگرانکننده بود. درصدی از مستأجران ساکن در جنوب شهر که توانایی پرداخت اجارهبهای جدید را نداشتند به محلههای دورتر و حاشیه مناطق پناه بردند و این موضوع به سایر مناطق تهران نیز کشیده شد. برخی از ساکنان جنوب شهر نیز برای گریز از مخارج سنگین زندگی و احساس رفاه و آرامش خاطر بیشتر به روستاها و زادگاهشان مهاجرت کردند که آمار دقیق آن را میتوان با بررسی تعداد سفرهای خودروهای باربری سنگین از تهران به نقاط مختلف کشور به دست آورد.»