یکی از این اجزای تأثیرگذار که سالها به فراموشی سپرده شده «پیادهرو» ها هستند. مسیرهای انسانرویی که قربانی تولید انبوه خودرو و سیاستهای غیرکارشناسی شدهاند و از پویایی و عملکرد واقعی خود واماندهاند. احیای این جزء از شهر و محلهها با حفظ همه ویژگیهای طبیعی و انسانی در سایه هویت اجتماعی و محلی صورت خواهد گرفت. هویتی که از ابعاد گوناگون تجاری، مذهبی، تاریخی، اداری و مسکونی بودن معابر و عرصههای عمومی نشئت میگیرد و بهتدریج با پیادهگستری بر توسعه پایدار آن محدوده تأثیر خواهد گذاشت. چراکه پیادهروی و فرصت گذراندن شهروندان در محیطهایی که با توجه به عملکردشان دستهبندی شدهاند به غنای بافت فرهنگی آن مکان کمک شایانی میکند. این غنا هم از کمیت و کیفیت تعاملات و ارتباطات ساکنان آغاز میشود.
بنابراین میتوان با پژوهش، برنامهریزی و تدوین سند گسترش عرصهگشاییهای پیادهسوار، آثار منفی حذف پیادهروها بعد از انقلاب صنعتی، ورود به دوران بزرگراهی و رواج مدرنیسم را خنثی کرد. این میان بخش مهمی از شیوه احیای فیزیکی و معنوی پیادهروها به معرفی و شناساندن قوانین حرکت پیادهها و حقوق آنها در این مسیر عمومی بازمیگردد. قوانین و حقوقی که اغلب اوقات از سوی سوارههایی مانند موتورسواران نادیده گرفته میشود و ایمنی عابران بهعنوان نخستین و مهمترین ویژگی یک پیادهروی استاندارد را از بین میبرد. مسئولان شهری با ایجاد راهکارهای رونق پیادهروها از رنگ و نور گرفته تا مدیریت طراحی آن و مدیران قضایی با پیگیری چگونگی اجرای قوانین مرتبط با پیادهروها در این بخش میتوانند مؤثر عمل کنند.
نتیجه این مؤثر بودن را میتوان در زیستپذیری و هماهنگی با ملاحظات طبیعت شهری دید. بنابراین توسعه پیادهروهای شهری پاسخی درخور و دموکراتیک (شهروندان با بضاعت مالی متفاوت) به نیاز روزافزون جامعه شهری از جمله آلودگیهای فراوان زیستمحیطی، کمبود سرانهها و فضای سبز، ناایمن بودن، نامناسب بودن برای ایجاد محیطی برای جنبوجوش و کسب و کار است که از نابهسامانیهای کالبدی شهر و محله میکاهد.