همشهری آنلاین _ معصومه حقجو: «حسین سروقامت» در کتاب «جذبه مشرقی» با قلم شیوای خود به این سؤالها درباره افرادی که به دین اسلام پیوستهاند، پاسخ داده است. او متولد ۱۳۴۳ است و ۲۰ سال از عمر خود را صرف تحصیل در حوزه علمیه تهران کرده و در رشته علوم سیاسی هم مدرک کارشناسی دارد. تاکنون ۱۷ اثر از او روانه بازار کتاب شده است. «شرح اسم ماه» آخرین اثر اوست که جلد دوم آن بهزودی منتشر میشود. سروقامت، علاوه بر نویسندگی، در دانشگاه هنر و دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی هم تدریس میکند. با او درباره آخرین اثرش که بهتازگی در فرهنگسرای خانواده رونمایی شد، گفتوگو کردهایم.
«جذبه مشرقی» از چه چیزی صحبت میکند؟
این کتاب از جاذبههای اسلام صحبت میکند. در واقع به دنبال بیان این جاذبهها بودم نه از زبان کسانی که در کشورهای اسلامی زندگی میکنند، بلکه از نگاه و زبان ۴۰ تازهمسلمان که از بیرون به اسلام نگاه کردهاند. انسانها اگر قرار باشد چیزی را در زندگی خود تغییر دهند، مکتب و دین آخرین گزینه است، ممکن است محل زندگی یا شغل خود را عوض کنند یا حتی تصمیماتی برای خانوادهشان بگیرند، اما معمولاً بهراحتی از عقاید و دین خود جدا نمیشوند؛ این موضوع در طول تاریخ وجود داشته است. کتاب «جذبه مشرقی» پیش از آنکه به کتاب تبدیل شود طی دورهای چندساله در مجلههای «پیام زن» و «راه رشد» هم منتشر شده بود.
چه تفاوتی در نگاه تازهمسلمانان با کسانی که در کشوری اسلامی زندگی کردهاند، وجود دارد؟
ماهی نمیداند آب چقدر نقش اساسی در حیاتش دارد. ما مسلمانها هم با اسلام زندگی میکنیم و از کودکی با این دین پرورش یافتهایم، بنابراین شاید هنوز درک عمیقی از اسلام نداشته باشیم. کسانی که از دینهای دیگر به اسلام نگاه میکنند جذابیتهایی میبینند که از چشم ما پنهان مانده با وجود اینکه از ابتدا در خانوادهای مسلمانزاده شدهایم. پشت جلد کتاب هم نوشته شده که اگر قرار باشد انسانها تغییری در زندگی خود داشته باشند، تغییر دین و مسلک حتماً آخرین تغییر است. کسی که حاضر به تغییر دین خود میشود، حتماً جذابیتهایی را مشاهده کرده که دست از آیین خود میکشد.
برای نوشتن کتاب بهصورت حضوری با تازهمسلمانان دیدار کردهاید؟
با هیچ یک از آنها ارتباط مستقیم نداشتم، چون برخی از دنیا رفته بودند مانند «ماری پیر والکمان» پژوهشگر فرانسوی، که سالها قبل از دنیا رفته یا «ژروم ایمانوئل کورسل». زندگینامه این افراد را مطالعه و به نوعی بازنویسی کردهام. مصاحبههای کتاب هم برای جذابیت بیشتر به گونهای نوشته شده که مخاطب تصور میکند مقابل این افراد نشستهام.
نخستین کتابی که منتشر کردید چه موضوعی داشت و چرا نویسندگی را با این موضوع شروع کردید؟
مجموعه یادداشتهایی به مناسبت ۱۸ سال زندگی حضرت زهرا(س) به نام ۱۸ بهار شکوفه عنوان نخستین کتابم بود. این کتاب حدود ۳۰ سال قبل منتشر شد. آن زمان بهعنوان یک نویسنده نوپا باید از موضوعی که روی آن مطالعه و آشنایی داشتم شروع میکردم و چه فرصتی از این بهتر که سرگذشت حضرت زهرا(س) موضوع نخستین کتابم باشد. از طرف دیگر، چون جوان بودم و گروه مخاطبم را هم میشناختم، سعی کردم حالت داستانی به این مجموعه بدهم تا جذابیت بیشتری برای مخاطبان جوان داشته باشد.
تاکنون ۱۷ اثر منتشر کردهاید. در این کتابها به چه موضوعاتی پرداختهاید؟
بحثهای اخلاقی و اجتماعی برای نسل جوان موضوع اکثر کتابهایی است که نوشتهام. اینکه قشر جوان و دانشجو بیشتر با کتابها ارتباط برقرار میکنند، موجب شد تا آثار بعدی را بر همین اساس بنویسم. البته کتابهایی هم دارم که بیشتر مورد استفاده محققانی است که نیاز به مرجع دارند. «میشکنم در شکن زلف یار»، «دردسر دوستداشتنی»، «جوانی در ۱۸۰ ثانیه» و آخرین اثر «شرح اسم ماه» در ۲ جلد از آخرین آثارم هستند.
تا به حال کلاس نویسندگی درسراهای محله و فرهنگسراها برگزار کردهاید؟
به نظرم برنامهریزان درسراهای محله شناخت دقیقی از اهالی ندارند. یکی از علتهایی که تا به حال پیشنهادی برای تدریس از این مراکز نداشتهام، شاید همین است. کارکرد محله مثل قبل نیست. در گذشته اهالی یکدیگر را میشناختند، ولی امروزه ضعف ارتباطی باعث شده بسیاری از نخبگان و فرهیختگان در محله ناشناخته باقی بمانند. این مراکز اگر ارتباط قوی با اهالی داشته باشند، میتوانند از ظرفیتهای موجود برای رشد فرهنگی و اجتماعی هر محله استفاده کنند. از طرفی ارتباط جوانان با فضای مجازی بسیار گسترده شده است. سراهای محله میتوانند از طریق فضای مجازی به حوزه جوانان وارد شوند. اگر مطالبه اهالی شناسایی شود، سراها میتوانند برنامههایی مطابق با نیاز هممحلهایها تدوین کنند.
شهرداری چطور میتواند از افرادی که در زمینه فرهنگ و هنر فعالند برای توسعه محلهها استفاده کند؟
اگر افرادی در هر ناحیه توسط شهرداری مسئولیت شناسایی نخبگان و چهرههای فرهنگی را، نه فقط در حوزه فرهنگ و هنر، بلکه در همه زمینهها برعهده بگیرند، میتوان در فرصتهای مناسب از ظرفیت آنها برای محلهها بهرهبرد. در واقع نباید از این ظرفیت غافل شد. شهرداری باید مطالبات مردم را بررسی کند و بسنجد و مطابق نتیجه این بررسیها خوراک فرهنگی، فکری و اجتماعی برای اهالی فراهم کند.