همشهری آنلاین_ مریم قاسمی: لحظهها به راحتی نمیتوانند از دست استاد فرار کنند. او قدر اوقات عمرش را میداند و هر فرصتی پیدا کند، چنان با قلم و کاغذش خلوت و نویسندگی میکند که نمیتوان آن را وصف کرد. استاد «محمود حکیمی» نویسنده صاحبنام کشور پس از چند دهه فعالیت توانسته بیش از ۱۸۰عنوان کتاب در موضوعهای مختلف بنویسد.
سالهاست که نام این نویسنده بر سردر یکی از مراکز فرهنگی منطقه ۱۸ نقش بسته است. کتابخانه استاد حکیمی در فرهنگسرای خاتم(ص) واقع در بوستان شهید لواسانی از سال ۱۳۸۲ به پایگاه فرهنگی برای ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی تبدیل شده است. این نویسنده مجرب کشور با ساکنان منطقه ۱۸ و خصلت آنها آشنایی کامل دارد و تأکید میکند که بین کودکان و نوجوانان هممحلهای هنوز استعدادهای کشف نشده بسیاری وجود دارد که باید شناسایی شود.
- ۱۷ سال بعد از آن روز فرخنده
از آنجا که استاد محمود حکیمی آمد و رفت زیادی به منطقه ۱۸ و فرهنگسرای خاتم(ص) دارد از محبوبیت بسیاری بین اهالی برخوردار است. او در این سالها توانسته راهنما و مشاور خوبی برای نسل جدید باشد و آنها را برای رسیدن به هدفشان کمک کند. اکنون ۱۷سال از نخستین حضور این نویسنده حوزه ادبیات کودک و نوجوان در منطقه ما میگذرد و هرسال تعداد بیشتری در کارگاههای نویسندگی او ثبتنام میکنند. او عنوان میکند که سالها پیش، زمانی که قرار بود کتابخانه حکیمی راهاندازی شود، فکرش را نمیکرد که اینگونه دلش با مردمان این نقطه از شهر گره بخورد. حکیمی میگوید: «هر بار که اینجا میآیم، با کودکان و نوجوانانی روبهرو میشوم که اشتیاق فراوانی برای نوشتن دارند. این بچهها من را یاد دوران کودکی خودم میاندازند و برای همین خیلی دوست دارم به آنها کمک کنم تا به هدفی که دارند برسند.»
- کوچه به کوچه با بچههای جنوب شهر
استاد حکیمی عقیده دارد در کوچه و پسکوچههای منطقه ۱۸ هنوز استعدادهایی وجود دارند که کشف نشدهاند. برای اینکه کودکان و نوجوانانی که استعداد نویسندگی دارند شناسایی شوند، خانوادهها باید نخستین قدمها را بردارند و پشتوانه فرزندانشان باشند. حکیمی ما را به دوران کودکی خود میبرد و میگوید: «الگوی رفتاری من پدر و مادرم بودند که باعث شدند در این مسیر قدم بردارم. پدرم مرحوم جلال حکیمی، بزاز بود. او انسان باسواد و مؤمنی بود و به اهلبیت(ع) و ائمه اطهار(ع) ارادت زیادی داشت. این موضوع باعث شده بود تا در جلسات و هیئتهای مذهبی شرکت کند و پای منبر واعظان و خطیبان بسیاری بنشیند. من هم با او در این جلسهها همراه میشدم. یکی از این هیئتهای مذهبی، هیئت محبانالحسین(ع) در خیابان آبمنگل بود و بزرگتر که شدم به مکتبالحسین(ع) در خیابان لرزاده میرفتم. فراموش نمیکنم در همان سالها که کلاس آموزش تفسیر قرآن و احادیث روزهای سهشنبه در خانهمان برگزار میشد، خانهمان پر میشد از قرآنآموزان و جایی برای سوزن انداختن نبود. این محافل دینی و مذهبی تأثیر زیادی در تربیت من داشت. » حکیمی درباره چگونگی علاقهمندیاش به نویسندگی میگوید: «کتابخانه مسجد لرزاده کتابهای بسیار خوبی داشت و من از آنها استفاده میکردم. خواندن این آثار که بیشتر مذهبی و تاریخی بودند، در من تأثیر زیادی گذاشت، بهطوری که در دهه۴۰ شروع به نوشتن کردم و نخستین کتابم در سال۱۳۵۱ با عنوان «غرب بیمار» چاپ شد.» او اعلام میکند که فرهنگ ساکنان این منطقه شباهت زیادی با اهالی محل زندگیاش دارد و این را میتوان از تعداد هیئتهای مذهبی و محافل قرآنی و دینی که در این محلهها وجود دارد و کودکان و نوجوانان در آن شرکت میکنند، فهمید. او ادامه میدهد: «کودکان و نوجوانان با شرکت در این محافل با افراد مختلفی آشنا میشوند که میتوانند با استفاده از تجربه آنها مسیر زندگی خودشان را پیدا کنند.»
- کتابخانه حکیمی، پاتوق استعدادهای جوان
یکی از برنامههای خوب فرهنگسرای خاتم(ص) راهاندازی کارگاههای ادبی و نویسندگی با حضور افراد علاقهمند است. این کارگاههای نویسندگی رایگان در طول سال برگزار میشود و ویژگی آن حضور افرادی است که هیچ سابقه نویسندگی ندارند و با آموزشهای استاد حکیمی مراحل مختلف نویسندگی را طی میکنند. حکیمی در اینباره میگوید: «از سرفصلهای این کارگاهها میتوان به ایده سازی، شناخت ساختار، فنون نوشتن، عناصر داستان، زاویه دید، پایانبندی، روایتگری، گرهافکنی، شخصیتپردازی و توصیف اشاره کرد.» نویسندگان جوان در هر دوره داستانها و روایتهایی را که نوشتهاند، میخوانند و از نقاط ضعف و قوت آنها باخبر میشوند تا در جلسههای بعدی دست پر برگردند. استاد حکیمی برای اینکه شهروندان به داستاننویسی علاقه بیشتری پیدا کنند، در هر نوبت جایزهای برای بهترین داستان در نظر میگیرد که معمولاً کتاب است.
- کرونا، هم تهدید و هم فرصت
بحران کرونا باعث شده تا کتابخانهها و مراکز فرهنگی تعطیل شود، اما استاد حکیمی که عمری را با کتاب گذرانده عقیده دارد که حتی در این شرایط نیز نباید کتابخوانی و مطالعه فراموش شود. او میگوید: «شیوع ویروس کرونا خسارتهای زیادی به بار آورد، اما فرصتهایی را هم ساخت تا بتوانیم به برخی از کارها اهمیت بیشتری دهیم. حالا که اعضای خانواده بیشتر در کنار هم هستند، میتوانند بخشی از اوقات خود را به خواندن کتاب اختصاص دهند. حتی کودکان و نوجوانان علاقهمند به هنر نویسندگی میتوانند با نوشتن داستان کوتاه درباره ویروس کرونا توانایی خود را محک بزنند. به هر حال بحران کرونا روزی به پایان میرسد و آن زمان این دستنوشتهها ارزش واقعی خود را پیدا میکند. شاید همین نوشتهها باعث شود مسیر زندگی یک نفر تغییر کند.» استاد پیشنهادی هم برای مسئولان فرهنگی منطقه ۱۸ دارد و میگوید: «داستانهای کوتاهی را که بچهها مینویسند، هرکدام زاویه دید و نگاه خاص خود را دارند. باید این آثار جمعآوری شود و مورد ارزیابی قرار گیرد. به نظرم اگر بتوانیم برترین داستانهای کوتاه را به نام خود بچهها در کتابچهای چاپ کنیم، با این کار به آنها اعتماد به نفس بیشتری میدهیم تا در نوشتن داستانهای بعدی موفقتر عمل کنند. دور از ذهن نیست که در هر محله یک یا چند نویسنده بااستعداد کشف شود که تا قبل از این ناشناخته بودند.»
نظر شما