همشهری آنلاین_سمیراباباجانپور: نیازی به نام بردن از این پاساژها و مالها نیست، تنها کافی است گوشی خود را بردارید و در «گوگل» بنویسید: «پاساژ + غرب تهران» تا به عمق فاجعهای که رخ داده است، برسید.
با چنین مقدمهای میخواهیم ۴ بازار را در منطقهمان نام ببریم که هنوز پاساژها در آنجا جولان ندادهاند و مناسبات ساده خریدار و فروشنده در آنها جریان دارد. بازارچه قدیمی «شهرزیبا»، بازارچههای «اکباتان»، بازار «شاهین» و بازارچه «کن» که البته این دوتای آخر، بازارچههایی هستند که در حال شکل گیریاند و در طرح تفصیلی تهران هم برای آنها جایگاه ویژهای بهعنوان پهنه اقتصادی دیده شده است.
- بازارچه ۴۰ ساله شهر زیبا
شهر زیبای امروزی، محلهای آرام است که بیشتر بافت جمعیتی آن را کارمندان، فرهنگیان و بازنشستگان تشکیل میدهد و بافت مسکونی تلفیقی از قدیمی و نوساز دارد. در شهرزیبا، مراکز خرید بسیار بزرگی به چشم نمیخورد و از بزرگترین و نزدیکترین مراکز خرید به شهرزیبا میتوان به فروشگاهی در بزرگراه «شهید باکری» و مرکز خرید بزرگی در خیابان «آیتالله کاشانی» نبش خیابان «سازمان برنامه شمالی» اشاره کرد. با این حال، محله شهرزیبا یک بازارچه قدیمی دارد که بیش از ۴۰ سال است به اهالی این محله و محلههای دیگر خدمات میدهد.
در این محله ساخت پاساژ با همه جلال و جبروتش بیشتر شبیه یک زگیل بد شکل خواهد بود. چون بافت مسکونی و شهری این محله نه نیازی را برای ساخت پاساژ شکل داده است و نه مردم محله رغبتی به آن دارند. نکته حائز اهمیت این است که در خیابان احمد کاشانی که تا همین چند سال پیش توتستانهای کن در آن قرار داشت، امروز با رشد ساختوسازها و از بین رفتن فضای سبز به خیابانی تجاری تبدیل شده است و اثری از مجتمعهای تجاری و پاساژ در آن دیده نمیشود.
«جواهر نصیحت کن» از اهالی قدیمی محله شهرزیبا و عضو سابق شورایاری بر این باور است که پاساژها هیچ جایی در این محله ندارند. همه نیازهای مردم در بازارچه قدیمی آن برآورده میشود: «این بازار، قدمتی بیش از ۴۰ سال دارد. یک حمام قدیمی در آن قرار داشت که تخریب و به چند مغازه تبدیل شد. اهالی کن، شهرزیبا، «تعاون» و «شهران» به این بازار دسترسی دارند و تنها بازار این محدوده محسوب میشود.»
اوادامه میدهد: «امروز شهرداری در حال نوسازی این بازار است و متأسفانه برخی از کاسبان همکاری نمیکنند تا مسیر رفتوآمد باز شود. با این حال، یکی از بازارهای خوبی است که من در تهران دیدهام. کاسبانش اغلب قدیمیاند و مشتریهای بومی زیادی هم دارند. در طول این سالها که اطراف محله شهرزیبا ساختوساز شکل گرفته و محلههای تعاون و شهران در کنار آن ساخته شدهاند، این بازارچه هویت خود را حفظ کرده است.»
نصیحت کن تصریح میکند: «این بازار دسترسی خوبی برای اهالی محله دارد و هنوز مجتمعهای تجاری و پاساژها در این محله شکل نگرفتهاند. مردم هم علاقهای به تغییر بافت آن ندارند. اگر این بازار نوسازی شود و کمی به آن بها داده شود، بیشتر درخور نام محله شهرزیبا خواهد شد.»
- «مولوی» در محله شاهین!
می گویند حدود ۱۲۰۰ کیلومترمربع وسعت دارد و بیش از ۱۵۰ هزار نفر هم در آن زندگی میکنند. ۳ بزرگراه مهم منطقه یعنی «شهید آبشناسان»، «شهید ستاری» و «شهید همت» در مجاورت این محله قرار دارند و از این نظر قابل توجه است.
اگر یک ایرانی که حدود ۱۵ سال پیش از این محله مهاجرت کرده، به ایران بازگردد و بخواهد نوستالژی زمان رفتنش را در محلهای که در آن زندگی میکرده است، زنده کند، بیشک شگفتزده خواهد شد. چون در همین زمان کوتاه، بافت محله به کلی تغییر کرده است.
امروز نام محله شاهین با مرکزهای تجاری و مغازههای خردهفروشی و عمدهفروشی و حتی بازارهای محلیاش گره خورده است. فعالیت تجاری در بافت مسکونی ناهمگونی زیادی را ایجاد کرده است.
«محمد وحید پورزعفرانی» یکی از اهالی محله با اشاره به وضعیت نابسامان خیابان «۲۰ متری گلستان» میگوید: «خیابان ۲۰ متری گلستان غربی و شرقی که به قول اهالی منطقه ۵، «مولوی دوم» نام دارد. بساط عمدهفروشی کالا است. از سال ۱۳۷۶ که نخستین مغازه فروش لباس و... در این خیابان پا گرفت، کسی فکرش را نمیکرد روزی برسد که همه خانههای این خیابان کاربری تجاری بگیرند. اکنون ۹۰درصدخانههای این محدوده کاربری تجاری دارند. نابسامانی عمدهفروشان و ترافیکی که به موجب رفتوآمد مشتریهای غیرمحلی ایجاد میشود، مهمترین دغدغه این روزهای اهالی خیابان گلستان و محله شاهین است.»
«حسین علیزاده»، عضو شورایاری محله شاهین نیز درباره بازار این محله میگوید: «بازار ۲۰ متری گلستان معضل بزرگی بود که منحصر به ۲ محله شاهین و جنتآباد مرکزی میشد. چند سال پیش موضوع آن به صحن شورایشهر رفت که ایجاد این بازار، ترافیک عجیبی را در محله رقم میزند. در عین حال نبش ۲۰ متری یک مجتمع بزرگ در حال ساخت است. برای رفع این مشکل چند طرح مشترک داده شده است که در نهایت به این تصمیم رسیدهاند که خیابان یکطرفه شود. با وجود همه این انتقادات، جالب است بدانید بازار محله شاهین حدود ۱۵ سال پیش بر اساس یک نیاز عمومی شکل گرفت. ماجرا هم از این قرار بود که حدود ۲ دهه پیش، استفاده از اجناس خارجی و تجملگرایی در حال رشد بود.
طبقه متوسط اجتماعی نیز برای دستیابی به جنس خارجی و به روز کردن زندگی خود یک راهحل ساده پیدا کرد و آن هم خرید اجناسی بود که از «کیش» و با قیمت ارزانتر میآمد. «کیشیها» یا همان فروشندههایی که به جای رفتن به خارج از کشور، یک سفر به کیش میرفتند، اجناس خارجی را با قیمت ارزان و به شکل قاچاق از این جزیره به تهران میآوردند و با قیمتی به نسبت ارزانتر از اجناس رسمی خارجی به مردم میفروختند. نقل است در ابتدا ۲ عمده فروش بزرگ اجناس «کیشی»، پارکینگهای ساختمان خود را تبدیل به انبار میکنند. به مرور زمان و با مراجعه زیاد خریداران، در پارکینگها به روی خریداران باز میشود تا اجناس تکی هم فروخته شود.
رونق کسب و کار «کیشی» ها مانند یک سیب گندیدهای در یک جعبه بزرگ سیب سالم، کل خیابان را تحت تأثیر خود قرار میدهد و همین میشود که امروز قابل مشاهده است. امروز محله شاهین شبیه بازار مولوی، دارای همه نوع کسب وکاری است و مردم نیز از این موضوع راضی هستند. بازاری که بر اساس بافت اجتماعی محله شکل گرفته است و به دنبال مصرفگرا کردن مردم نیست. مردم در این خیابان فقط خرید و فروش میکنند. همین. چیزی که با ورود پاساژها شکل و رنگ دیگری به خود خواهد گرفت و همین بافت تقریباً دلچسب را نیز از بین خواهد برد. اگر پاساژها بگذارند...»
- ۱۵ بازارچه قدیمی در شهرک
اغلب بقالیها در روزگار قدیم، مرکز تعاملات محله بودند و به نوعی، میدان محله محسوب میشدند. بقالها معمولاً افرادی بودند که مردم به آنها اعتماد داشتند و چون بقالی در دل محله قرار داشت، آدمهای بیانصاف نمیتوانستند در آن دوام بیاورند، چون مردم بهزودی آنها را از گردونه کسب و کار خارج میکردند. به مرور زمان با گسترش شهرها و تنوع تولیدات، بقالیها کارکرد سنتی خود را از دست دادند. در چنین فضایی، بقالها باید دکان کوچکی را که تا پیش از این فقط در آن ماست و پنیر و قند و شکر و حبوبات و سیگار پیدا میشد، تبدیل به فروشگاهی بزرگتر میکردند.
اکنون ما پا را از این هم فراتر گذاشتهایم و فروشگاههای زنجیرهای جای فروشگاهها و هایپرمارکتهای محلی را گرفتهاند. با این حال این فروشگاهها هرچقدر هم که چشم ما را به دنیای مدرن باز میکنند، به همان میزان صمیمیتهای محلهای را از ما میگیرند، صمیمیتهایی که زیر چرخهای صنعت خرد شدهاند.
با اینکه تهران تبدیل به ابرشهری بزرگ و تقریباً مدرن شده است، هنوز شهرک اکباتان در دورهگذار به سر میبرد. یعنی مغازههای آن نه شکل بقالیهای قدیماند و نه شبیه پاساژها و فروشگاههای زنجیرهای.
اکباتان محلهای با حدود ۶۰۰ کیلومترمربع مساحت و حدود ۴۵ هزار نفر جمعیت است. جمعیتی که به دلیل بافت آن چندان تغییری نمیکند. در این محله هیچ فضایی برای ساختوساز جدید وجود ندارد و آنچه بیش از ۶ دهه پیش از ذهن طراحان گذشته است، بدون تغییر و دست نخورده باقی مانده است.
اکباتان دارای ۱۵ بازارچه است که ۱۱ تای آنها در فاز ۱، تعداد ۳ بازارچه در فاز ۲ و ۱ بازارچه هم در فاز ۳ است. شیوه طراحی و دسترسی به این بازارچهها به شکلی است که همه واحدها و برجها به آسانی به آنها دسترسی دارند. «مریم شریعتزاده»، دبیر شورایاری، درباره بازارچههای اکباتان میگوید: «تا همین چند سال پیش، قبل از ساخته شدن «مگامال»، بازارچههای اکباتان بسیار فعال و کاملاً محلی بودند و نیاز اکباتان را برآورده میکردند و این محله نیازی به ساخته شدن مگامال نداشت. در دهه ۷۰ برای ساخت شهروند و فرهنگسرا به مردم وعده دادند و در دهه ۸۰ که ساخته شد، معلوم شد که نه فرهنگسرا است و نه شهروند. همان زمان مردم اعتراض کردند، اما به جایی نرسید. با ساخته شدن مگامال، تقریباً رونق از بازارچههای اکباتان هم رفت. با این حال هنوز کاسبان قدیمی مشتریهای خود را دارند و مردم هم به آنها اعتماد دارند.»
او درباره بازارچههای اکباتان که چه نقشی در هویت محلی داشتند، میافزاید: «تفاوت زیادی بین بازارچهها و پاساژهای امروز است. در بازارچههای اکباتان همه خواسته مردم برآورده میشد و مردم نیازی به دیدن و خرید تجملات نداشتند در حالی که در مگامال، برندها و وسایل مصرفی گرانقیمت جولان میدهند.»
او ادامه میدهد: «وضعیت اکباتان بهگونهایی است که اگر کاسبی بخواهد گرانفروشی کند، مردم تحریمش میکنند و خودش ضرر میکند. کاسبان اینجا که ماندگار شدند، امین مردم هستند. در واقع کاسبان باید خودشان را با مردم تطبیق بدهند. کاسبانی که با مکانیزم کنترل اجتماعی و هویتی که در اکباتان وجود دارد، متفاوت عمل کنند، از چرخه فعالیت خارج میشوند.»
شریعتزاده بر این باور است در اکباتان این مردم هستند که کاسبان را انتخاب میکنند و اقتصاد محلی را رقم میزنند، اما با ظهور مگامالها و پاساژها برعکس شده و نقش مردم در هویت و اقتصاد محله بسیار کمرنگ است.
- همه نیازهای محلی در «یخچال »وجود دارد
بازار کن یا به عبارتی بازار ایستگاه «یخچال» عمر چندان بلندی ندارد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که ایستگاه تاکسی و اتوبوسهای «انقلاب» و «آریاشهر» و شهرزیبا درست زیر دیوار بلند یخچال قدیمی پا گرفت، بهانهای برای رونق کسب و کار شد. تا پیش از این، محله «سردره» به سبب چند ماشین خطی، قهوهخانه، نانوایی و بقالی، بازار محلی کنیها به حساب میآمد. به عبارتی توسعه حملونقل در جاده بالای کن که همین خیابان ایستگاه یخچال کنونی باشد، موجب شد تا کاسبان دنبال روزی خود در پررفت و آمدترین خیابان محله بگردند و همین برای پا گرفتن بازار کن بهانه خوبی شد.
شکل گرفتن بازار کن نه به شکل بازارهای معروف سنتی ایرانی با طاق بلند و مغازههای یک دست و دیوارهای آجری، بلکه به شکلی ناموزون بود. اگر بقالی و خوار و بارفروشی و چند مغازه لباسفروشی و میوهفروشی را جزو نخستین مغازههای این بازار بنامیم، در ظرف مدت کوتاهی انواع و اقسام کسب و کار در این خیابان نه چندان عریض پا گرفت. اکنون این روزها بازار ایستگاه یخچال تصویری از مغازههایی به شما نشان میدهد که میتوانید از پشت ویترینشان، لوکسترین لوازم خانگی و پوشاک را در کنار پارچهفروشیهای سنتی و لحافدوزی و... ببینید.
این که چرا ایستگاه یخچال برای کنیها اینقدر مهم است، خود حکایت خواندنی دارد. وقتی پای صحبت قدیمیها مینشینیم، خاطرات خیابان خاکی که ۲ طرفش توتستان بوده و یک دیوار بلند کاه گلی که پشتش یخ روزهای گرم اهالی نگهداری میشده است را به یاد میآورند.
بازار ایستگاه یخچال، بازاری با انواع و اقسام مشاغلی است که میتواند به راحتی نیازهای یک محله را تأمین کند. تالار پذیرایی در کنار کارواش، نانوایی و مکانیکیها و تعمیرگاههای کوچک و بزرگ اتومبیل، قصابیهای معروف و خوش نام، شیرینیفروشی و آجیلفروشی، میوهفروشی وترهبار، کابینتسازی و فروش شیرآلات و کاشی و سرامیک، کباب داغ و پیتزا و فلافل، آرایشگاه و خیاطی، طلافروشی و بزازی، فرش و تابلو فرشفروشی و مغازههای فروش انواع و اقسام ظرف و ظروف لوکس، پلاستیکفروشی و نوشتافزاری، لباسفروشی و داروخانه و شعبه بانکها و برندهای لوازم صوتی و خانگی معروف و بسیاری از انواع مشاغل دیگر در کنار کتابخانه محله. البته این را از قلم نیندازیم که بسیاری از اهالی و مشتریهای این بازار باور دارند قیمتها منصفانهتر است. بهویژه در بخش پوشاک وترهبار که قیمتها با دیگر محلهها توفیر دارد.
وقتی قرار باشد از مشکل بازار محله کن حرف بزنیم، نوک پیکان نشانه میرود به روی ترافیک و معضلی که سالها است دامان این محدوده را گرفته و نه تنها بهتر نشده، بلکه روز به روز بدتر هم میشود. نبود جای پارک خودرو و عرض کم خیابان، مشکل دیرینه این بازار است. تولید زباله در این بازار به سبب انواع مشاغل بالا است. با اینکه شهرداری زبالهها را جمعآوری میکند، ولی بیمبالاتی کاسبان موجب شده است تا تجمع زباله، چهره خیابان را به هم بریزد. از این مشکلات که بگذریم، بوی نامطبوع جوی آب حاشیه بازار امان همه را بریده است.
امروز بازار ایستگاه یخچال کن، برخلاف تصویر دلانگیز گذشته، بازار شلوغی است که وضعیت نابسامانش سالها است که پشت گوش انداخته میشود و مسئولان شهری فکری به حالش نمیکنند. اینجا میتواند یک بازار مناسب و محلی برای گردشگری باشد که متأسفانه واقعیت، چیز دیگری را نشان میدهد.