امین رحیمی - خبرنگار: بازار سیداسماعیل در محدوده چهارراه مولوی قدمتی بیش از ۱۶۰ سال دارد. مغازه‌هایی بوده‌اند که در گذرهای باریک اطراف بقعه امامزاده سید اسماعیل(ع) شکل گرفته‌اند و هنوز هم هستند.

بازار

این بازارچه زمانی میدان کاه‌فروشان بود و بعدها بازارچه مسگرها. اما شهرت این محدوده تاریخی به بازار کهنه‌فروشان آن است که قدمتی به اندازه تهران مدرن دارد. بازاری که روزگاری مهم‌ترین بازار دست‌دوم‌فروشی پایتخت بود و اسم و رسمی داشت و برو بیایی، پس از گذشت حدود نیم قرن کاملاً مضمحل شده است.

این روزها دستفروشان در بازار سیداسماعیل جنس دست دوم نمی‌فروشند، حتی جنس دست چندم هم در بساطشان نیست. رسماً خنزر پنزر‌ فروش‌اند و به قول یکی از کاسبان اطراف بازار آشغال‌فروش. بیراه هم نمی‌گوید. در این بازار تاریخچه را اوراق می‌کنند و تاریخ انقضا را اسقاط! بازار کهنه‌فروشان سیداسماعیل به حال و روزی افتاده که دیگر نه جزو میراث فرهنگی و جاذبه‌های گردشگری تهران است که دیدنش خوشایند نیست، نه دیگر حس نوستالژی را بر می‌انگیزد که همه جور جنسی از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آن یافت نمی‌شود. بازاری دلگیر است. سری به این بازار زدیم و در دنیای دست دوم‌ها و کهنه‌ها و بنجل‌ها به مکاشفه پرداختیم.

در خیابان مصطفی خمینی، نرسیده به چهارراه مولوی گنبد بقعه سیداسماعیل پیداست. از همین خیابان دو گذر به بازار سیداسماعیل می‌رسد؛ گذرهایی که یادگاران قدیمی بازار هستند و به سید اسماعیل یکم و دوم معروف‌اند. بازار سیداسماعیل که امروزه در محله بازار در منطقه 12 قرار دارد روزگاری در کوچه‌هایی باریک در اطراف بقعه شکل گرفته بود. اغلب مغازه‌هایش نیز وقف بقعه امامزاده بوده‌اند.

امروزه مغازه‌های کوچک در کنار بازارچه حضرتی و بازارچه چهل تن بخشی از بازار بزرگ تهران شده است و در آنها همه جور وسایلی می‌فروشند. کارگاه‌های مسگری و آهنگری هنوز در این بازار فعال‌اند و چند باب مغازه کهنه‌فروشی هم در گوشه و کنار هستند که سماور و وسایل فلزی و ابزارآلات و... می‌فروشند. تا ساعت 5 عصر بازار در حال و هوای خودش به سر می‌برد ولی دم غروب که کرکره مغازه‌ها پایین می‌آید و کاسبان می‌روند کم‌کم سروکله بساطی‌ها پیدا می‌شود. تا همین چند سال پیش هر روز دم غروب در گذرهای بازار سیداسماعیل دیگر جای سوزن انداختن نبود از هجوم بساطی‌های کهنه‌فروش. حالا کمتر شده‌اند و فقط در محدوده مشخصی از بازار بساط می‌کنند.

یکی از مغازه‌داران در گذر امامزاده می‌گوید: «بساطی‌ها تا 6 سال پیش هر روز می‌آمدند و کل گذرهای بازار سیداسماعیل را مسدود می‌کردند. شرایط طوری بود که دم غروب دستفروش می‌آمد و جلو مغازه‌ام بساط می‌کرد و چپ چپ نگاهم می‌کرد که یعنی مغازه را ببند و برو دیگر؛ نوبت کاسبی ماست. اینجا برای خوشان سرقفلی داشتند و حق آب و گل قائل بودند. دعوا و مرافعه هم می‌کردند و خرابکاری و کثیف‌کاری داشتند.

به همین دلیل مغازه‌داران اعتراض کردند و با کمک شهرداری و مأموران انتظامی بساطشان برچیده شد. بعد از آن فقط عصرهای پنجشنبه و جمعه می‌آیند و فقط در محدوده گذر امامزاده و گذر سرپولک بساط می‌کنند. زیادند و کل گذر را می‌گیرند. روزهای دیگر هفته می‌روند خیابان مولوی به سمت میدان اعدام(محمدیه). شب‌ها ساعت 8 به بعد هم می‌روند سمت میدان شوش.»

  • بساط‌های کوچک و مفصل‌

بساط دستفروشی که برپا می‌شود گذرهای بازار سیداسماعیل حال و هوای دیگری به خود می‌گیرد. گذر امامزاده میزبان دستفروشانی می‌شود که جنس نو در بساطشان نیست. هرچه هست زنگ زده و کثیف و کهنه و رنگ و رو رفته است. اغلب دستفروشان پارچه‌ای روی زمین پهن کرده و اجناس‌شان را روی آن می‌چینند. برخی هم اجناس را روی زمین می‌چیند. برخی دیگر اصلاً در قید چیدمان هم نیستند و وسایل‌شان روی زمین پخش و پلا است.

از سر و وضع‌شان پیداست اغلبشان معتادند و خیلی‌هایشان بی‌خانمان‌هایی هستند که اجناس را از سطل زباله برداشته و برای فروش آورده‌اند. اما کهنه‌فروش‌ها هم هستند که همه جور وسایلی دارند، از ابزارآلات و وسایل فلزی و ظروف چینی تا مجسمه‌های پلاستیکی و اقلام پارچه‌ای و حتی اقلامی که مصرف چند باره آنها بهداشتی نیست. برخی بساط‌ها کوچک و جمع و جورند و اجناسشان به چند قلم محدود می‌شود و برخی بساط‌ها مفصل‌ترند.

  • خمیردندان 300 تومانی!

یک نفرشان بساطی پهن کرده و رویش وسایلی چیده که نمی‌دانم به چه کار می‌آیند. مردی میانسال است و در این بازار کهنه‌فروشی. در بساطش یک مجسمه چینی شکسته دارد، مقداری ظروف استیل، شمعدان و لاله شیشه‌ای، لیوان و تنگ بلور، استکان و نعلبکی، گلاب‌پاش، دمپایی، پیچ و مهره، کتری، چراغ گردسوز، دفترهای نوشته شده و جلدهای کهنه کتاب، کلید و پریز برق، یک پیت حلبی پر از زنجیرهای فولادی زنگ زده، قفل‌های قدیمی، یک ظرف پر از باتری‌های ساعت کهنه، پیچ‌گوشتی‌های بدون دسته، انبر قند‌شکن، چوب لباسی، بانکه شیشه‌ای، تیغ اره، تسمه و شناور کولر و قاشق و چنگال‌های مستعمل به همراه اشیا دیگری که باورکردنی نیست مشتری داشته باشند.

یک قاب آینه فلزی هم دارد که صفحه پشتی و پایه ندارد و با یک تکه چوب کثیف و سیاه رنگ آن را سر پا نگه داشته. یک چمدان زهوار در رفته بزرگ هم دارد که اجناسش را با آن می‌آورد و می‌برد ولی انگار آن را هم می‌فروشد اگر مشتری داشته باشد. در بساطش از همه عجیب‌تر یک کیسه پر از نی‌های نوشابه مصرف شده است. و البته یک تیوب خمیردندان خالی. کمی پای بساطش می‌ایستم و بعد می‌پرسم این خمیر دندان به چه دردی می‌خورد؟ معلوم می‌شود ته مانده خمیر دندان را می‌توان با پنبه به وسایل فلزی مالید تا براق شود. قیمتش هم 300 تومان! در بساطش مقداری مهره‌های رنگی و وسایل ناشناس دارد که می‌گوید برای رمل و اسطرلاب است.

در یک کیسه پلاستیکی هم کلی فندک جیبی دارد که بعضی‌هایشان روزگاری مرغوب بوده‌اند. می‌پرسم اینها کار می‌کنند؟ می‌گوید بعضی‌هایش سالم هستند. یکی را برمی‌دارد و می‌دهد که امتحان کنم. معلوم می‌شود کار نمی‌کند. زود می‌گوید: «باید خودت ردیفش کنی. این عالیه. می‌دونی مال چند سال پیشه؟ عتیقس! ‌» قیمت را می‌پرسم. اول می‌گوید 4 هزار تومان ولی بلافاصله خودش 2 هزار تومان تخفیف می‌دهد.

  • ابزار دست چندم

در بازار سیداسماعیل بساط کفش‌فروشی هم برپاست و در میانشان کفش‌های قابل استفاده و حتی در حد نو هم پیدا می‌شود. همه می‌دانند که این کفش‌ها دزدی است و از در خانه‌ها و واحدهای آپارتمانی جمع‌آوری شده‌اند. ولی مشتری‌ها به این مسائل اهمیتی نمی‌دهند. مشتریان این بازار قیمت برایشان مهم‌تر است و اغلب از اقشار کم درآمد هستند. برخی از مشتریان نیز در پی خرید ابزارهای قابل استفاده برای مغازه یا کارگاه‌شان به این بازار می‌آیند.

ابزاری که دست چندمش را می‌توان در این بازار یافت و کار را راه انداخت. این‌طوری است که وقتی از یک بساطی، قیمت یک آچارفرانسه کوچک را می‌پرسم برایم بازار گرمی می‌کند و می‌گوید: «این آلمانیه. مال آلمان غربیه. روش نوشته. 20 سال دست یه مکانیک کار کرده آخ نگفته. از اینا دیگه نیس، قیمت نداره. ولی اگه ابزار دستته، لازمش‌داری 3 تومن می‌دم ببری.»

  • بازار زنگ زده چرک آلوده

در برخی بساط‌ها کمربند، جوراب مردانه و زنانه، کفی کفش، ساعت مچی، گل سر، زیورآلات بدلی، جاسوئیچی و وسایل شخصی دست دوم و حتی تیغ ریش‌تراشی یافت می‌شود. پرس‌وجو می‌کنم و معلوم می‌شود دندان مصنوعی هم در برخی بساط‌ها دیده شده است. یک نفر از کاسبان اطراف هم می‌گوید معروف است که اینها مال مرده‌هاست. وسایل شخصی اموات است که اینجا به فروش می‌رسد.

اگر بازاری برای کهنه‌فروشی تصور کنیم بازار سیداسماعیل آخرش است! رفتار فروشنده‌ها بیش از آنکه به «کاسبی» شبیه باشد به «استیصال» می‌ماند. و اینجا بیش از آنکه بازار دستفروشی باشد می‌تواند یک بحران اجتماعی تلقی شود. در برخی نقاط بازار معتادان بساط چیده‌اند و پای بساط چرت می‌زنند. برخی هم بساط نچیده خوابشان برده. تلخ‌تر آنکه برخی معتادان با زن و بچه گوشه‌ای اتراق کرده‌اند و معلوم نیست اینجا چه می‌خواهند. اغلب دستفروشان ساعاتی پس از غروب بساطشان را جمع می‌کنند و می‌روند. اما برخی معتادان شب را در معابر اطراف به صبح می‌رسانند.

گشت‌های نیروی انتظامی و شهرداری هم گاهی فرصت بساط‌گستری را از آنان می‌گیرد و مجبور می‌شوند زودتر بروند. ناگفته پیداست در برخورد با کاسبان این بازار نیز همواره ملاحظاتی وجود دارد؛ ملاحظاتی که در حوزه جلوگیری از فعالیت دستفروشان زیاد است و حساسیت‌های اجتماعی را در پی دارد. کمی بیشتر در بازار می‌گردم و بیشتر شگفت‌زده می‌شوم از این همه کهنگی و بیچارگی؛ آزرده می‌شوم از بازار ورشکسته کاسبان بی‌سرمایه. از حرف‌های جسته و گریخته کاسبان اطراف معلوم می‌شود در این بازار آسیب‌های اجتماعی زیادند. حرف‌های تلخی به گوش می‌رسد و معلوم می‌شود دامنه دردسرهای این بازار زنگ‌زده چرک‌آلوده به معابر و محله‌های اطراف نیز کشیده شده است. حرف‌هایی که دیگر دلم نمی‌آید درباره‌شان پرس‌وجو کنم. دلم می‌سوزد.

  • مشکل بساطی‌ها

«یک آشنایی داشتیم که پارسال کفشش را در آب منگل دزدیدند و در بازار سیداسماعیل پیدا شد. تلویزیون منزل خودم را دزدیدند و رفتم بازار سیداسماعیل و گفتند دیر آمدی.» اینها را «سید علی رستگار» دبیر شورایاری محله بازار می‌گوید. درباره ساماندهی دستفروشان محدوده بازار هم می‌گوید: «دستفروشی در این محله قدمتی طولانی دارد. در مقطعی از زمان قرار شد به جای مقابله با دستفروشان آنها را در محدوده چهارراه سیروس تا ناصرخسرو و همچنین اطراف سبزه‌میدان ساماندهی کنند ولی مشکل بساطی‌های بازار سیداسماعیل این است که در واقع دستفروش نیستند بلکه اجناس اوراقی و کهنه می‌فروشند که در میانشان اجناس دزدی هم زیاد است.» وی راهکار مقابله با این آسیب را مدیریت واحد برای اجرای طرح‌ها و پیگیری مشکلات می‌داند. چون به نظرش در وضعیت فعلی و بدون مدیریت واحد، پیگیری مشکلات به جایی نمی‌رسد.

  • معتادان را تحویل نمی‌گیرند

«پیمان حسین محسنی» شهردار منطقه 12 از پیگیری جدی مشکلات محدوده بازار در مدیریت جدید شهری خبری می‌دهد و درباره بازار سیداسماعیل می‌گوید: «در این بازار همه نوع اقلام بی‌ارزش و کهنه می‌فروشند. برخی اقلام عجیب نظیر زالو و حلزون نیز در این بازار عرضه می‌شد که به دلیل غیربهداشتی بودن با آن برخورد می‌شود. بسیاری از خنزرپنزر‌فروشان این بازار افرادی هستند که از شهرهای دیگر به تهران آمده‌اند و میان‌شان معتاد هم زیاد است. شهرداری با همکاری نیروی انتظامی به‌صورت مستمر طرح‌هایی برای جمع‌آوری این افراد اجرا می‌کند ولی مشکل اینجاست که معتادان را از ما تحویل نمی‌گیرند.

در حالی که طبق قانون، بهزیستی موظف به تحویل گرفتن و بازپروری معتادان است. در این طرح‌ها معتادان جمع‌آوری و غربالگری می‌شوند و به مددسراها می‌روند. ولی فقط شب را آنجا می‌گذرانند و روز بعد دوباره باز می‌گردند. مگر اینکه در روند دستفروشی بزهی اتفاق افتاده باشد که در این صورت فروشندگان به مراکز قضایی معرفی می‌شوند.» وی از طرح‌هایی مشترک میان نهادهای مرتبط با این موضوع خبر می‌دهد که اجرا خواهد شد و می‌افزاید: «در این باره باید یک کار تیمی هماهنگ میان شهرداری، نیروی انتظامی، بهزیستی و... شکل بگیرد تا به نتیجه مطلوب برسد.»

کد خبر 405679

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha