همشهری آنلاین_معصومه حقجو: «نامدار پهلوان» و پسرش امیر که کارگردان و مدرس کلاس بازیگریاند، این روزها که خانهنشینی اجباری همچنان ادامهدار است، سعی میکنند در این کلاسها بستر مناسبی برای شکوفایی استعدادهای روشندلان و کمبینایان فراهم کنند. «نامدار پهلوان» مدرس کلاس داستاننویسی که دستی در شعر و شاعری دارد، بازنشسته است و لیسانس زبان و ادبیات فارسی دارد. او معتقد است این قشر از جامعه تواناییها و استعدادهای زیادی دارند که اغلب فرصتی برای ظهور نداشتهاند: «کار من در این ۶ سال در کنار روشندلان فقط با انگیزه و علاقه شخصی بوده است. چون باور دارم این قشر تواناییهای زیادی دارند. آنها بهرغم محدودیتشان هوش فراوان و پشتکار خوبی دارند، حتی گاهی بسیار بیشتر از دیگر افراد جامعه.»
به گفته پهلوان، این کلاسها ۶ سال قبل در مؤسسه «عصای سفید» با ۵ نفر برگزار میشد: «در حال حاضر ۱۷ نفر سرکلاس حضور دارند و تاکنون ۲ جلد کتاب داستان از آنها منتشر شده و جلد سوم به علت کمبود بودجه هنوز به مرحله انتشار نرسیده است.»
مدرس کلاس داستاننویسی ضرورت مناسبسازی سراهای محله را برای تردد نابینایان ضروری میداند: «کاش شهرداری همه معابر و حتی فرهنگسراها را برای تردد معلولان مناسبسازی میکرد یا حداقل سامانه حملونقل اختصاصی برای این افراد در نظر میگرفت تا شاهد حضور پررنگترشان در جامعه و فعالیتهای فرهنگی باشیم.»
- تعداد سرویسهای سامانه حملونقل معلولان کافی نیست
یکی از افرادی که پای ثابت کلاسهای داستاننویسی سرای محله است، «ندا امیری» است. او با اینکه مدرک کارشناسی رشته حقوق دارد، با نوازندگی پیانو هم آشناست. این بانوی توانمند ۳ سال است که در کلاس داستاننویسی آقای پهلوان شرکت دارد: «۳ سال قبل شهرداری منطقه ۴ این کلاسها را برگزار میکرد. بعد از مدتی تعمیرات ساختمان مؤسسه باعث تعطیلی کلاسها شد، البته آموزش بهصورت آنلاین ادامه داشت و مقرر شد مکان دیگری برای برگزاری کلاس در نظر گرفته شود. خوشبختانه طی مکاتباتی، کلاس در سرای محله ساعی دوباره تشکیل شد.»
امیری به دلیل علاقه به نویسندگی و شعر و شاعری قبل از برگزاری این کلاسها هم داستان و شعر مینوشته است: «برگزاری این کلاسها اقدام بسیار خوبی بود. از آنجا که با قواعد این کار آشنا نبودم ورود به این کلاسها باعث شد مشکلاتم در نوشتن رفع شود. در حال حاضر یک رمان بلند که کامل شده و یک رمان ناتمام هم دارم. تعدادی داستان کوتاه و شعرهایی هم در قالبهای مختلف مانند مثنوی و غزل سرودهام.»
او معتقد است برگزاری چنین کلاسهایی برای روشندلان و کمبینایان باعث برقراری عدالت آموزشی در استفاده از امکانات سراهای محله میشود: «این کلاسها باعث شکوفایی استعدادهای زیادی میشوند. از بین همین استعدادها میتوان برای برخی شغلها و مکانهایی که ظرفیت لازم وجود دارد، بهرهگرفت.»
«تهران یک کلانشهر است و معلولان برای تردد مجبورند از سرویسهای اینترنتی یا سامانه حملونقل جانبازان و معلولان استفاده کنند». امیری با این توضیح ادامه میدهد: «با اینکه به این کلاس خیلی علاقه دارم اما برخی جلسهها را از دست میدهم. چون تردد برای ما سخت است و امکانات کافی فراهم نیست. متأسفانه سامانه حملونقل جانبازان و معلولان، سرویسهای کمی در اختیار افراد کمبینا و نابینا قرار میدهد. کاش شهرداری کلاسها را در همه مناطق برگزار کند، چون با توجه به یکسری محدودیتهایی که برای تردد ما وجود دارد، گاهی دوری راه مانع حضورمان میشود.
باید هزینه سنگینی را متحمل بشویم یا از رفتن صرفنظر کنیم یا برای استفاده از این سامانهها از ۲ روز قبل سرویس رزرو کنیم. این در حالی است که شاید بیشتر از یکی، ۲ بار نتوانیم این سرویس را دریافت کنیم. اگر شهرداری یا هر ارگان دیگری وسایل حملونقل با هزینه کمتر یا به رایگان در اختیار ما قرار میدادند، مسلماً شرایط بهتری برای حضور ما در جامعه فراهم میشد.»
«مصطفی اسکندرزاده» جوان با ذوق و کمبینای کلاس است که قبلاً هم در کلاسهایی مانند تئاتر، زبان، مهارتهای زندگی و... شرکت کرده و معتقد است شهرداری میتواند با بهزیستی مکاتبه کند تا کمبینایان و نابینایان در کلاسهایی که در فرهنگسراها و سراهای محله برگزار میشود مانند بقیه افراد عادی شرکت کنند. او هم خواستار مناسبسازیسراهای محله برای معلولان است و این کار را
ضروری میداند.
- محدودیتی برای بازیگری وجود ندارد
«امیر پهلوان» دانشآموخته رشته بازیگری و مدرس کلاس است که بازیگری را برای این قشر جزو محدودیتها نمیداند: «مشکل نابینایان یا کمبینایان تأثیری در بازی آنها نمیگذارد. تنها محدودیت در زمینه میزانسن و حرکت بازیگر است که با مشخص کردن نقاط برای آنها، این مسأله حلشدنی است. بازیگران بینایی هم داریم که نمیتوانند بهصورت نقطهای در یک مسیر حرکت کنند، ولی هنرجویان من بسیار در این زمینه توانمندند. آنها درک مطلب بهتری در مقایسه با بینایان دارند. اگر فضا برای آنها تعریف بشود، به علت ذهن قویای که دارند، بر مشکلات کار فائق میآیند و خروجی بهتری دارند نسبت به هنرجویان بازیگری که بینا هستند.»
او تدریس به هنرجویان این کلاس را با هنرجویان بینا متفاوت نمیداند: «برای هنرجویان این کلاس فقط از توصیفهای بیشتری در مقایسه با افراد بینا استفاده میکنم. در واقع معلولیت برای هنرجویانم باعث ایجاد محدودیت نبوده است.»
پهلوان معتقد است شهرداری باید از افراد کمبینا و نابینا حمایت فرهنگی کند: «بودجهها و تخفیفهایی برای برای شرکت آنها در کلاسهایسراهای محله یا فرهنگسراها در نظر گرفته شود یا هزینه سالنی که برای اجرا در اختیارشان گذاشته میشود کمتر باشد.»