همشهری آنلاین_پریسا نوری: حالا در دهه هفتم زندگی است و با دست پر و مژده افتتاح نخستین پردیس سینمایی برای اهالی شرق پایتخت باز گشته است. با «حبیب اسماعیلی» بازیگر و تهیهکننده پیشکسوت سینما و تئاتر که چندی پیش پردیس سینمایی «نارسیس» را در تهرانپارس راهاندازی کرده است گفتوگو کردیم. اسماعیلی با وجودی که مدیریت چندین سینما از جمله سمرقند و مشهد را در نیم قرن کارنامه حرفهای خود دارد، اما به نارسیس نگاه ویژهای دارد و گشایش این پردیس را در کم برخوردارتری پهنه سینمایی پایتخت رخداد مثبتی میداند که باید ادامه داشته باشد.
متولد میدان خراسان هستید و مدتی در محلههای شرق تهران زندگی کردهاید، اما حالا سالهاست که در این منطقه سکونت ندارید، چه چیزی باعث شد که برگردید و یک سینما در شرق پایتخت بسازید.
از آنجایی که مدیر یک دفتر پخش فیلم هستم و آمارسینماها و بازدید فیلمها را دارم، متوجه شدم غرب تهران با داشتن چندین پردیس سینمایی از جمله «مگامال»، «کوروش»، «ایران مال»، «اریکه اریرانیان» و... چقدر غنی است، اما برعکس در شرق تهران هیچ پردیس سینمایی نیست و از این موضوع تأسف میخوردم. برای همین دو سال پیش تصیم گرفتم در شرق تهران قدمی بردارم. با سازندگان مجتمع نارسیس به توافق رسیدم و مجوز را از ارشاد گرفتم و به لطف خدا پردیس سینمایی نارسیس را در فلکه سوم تهرانپارس راهاندازی کردیم.
از ۲ سال پیش موضوع ساخت و افتتاح سینما در مجتمع نارسیس بر سر زبان اهالی افتاده بود، اما این موضوع با یک تأخیر یک ساله محقق شد. دلیل این تأخیر شیوع کرونا و تعطیلی فعالیتهای سینمایی بود؟
البته کرونا هم بیتأثیر نبود؛ اما مهمترین دردسری که ما اینجا داشتیم این بود که این مجتمع ساخته شده بود و بعد قرار بود در طبقه چهارمش سالن سینما ساخته شود. برای همین آسانسورها کوچک بود و نمیتوانستیم اسکلت سینما را بالا بیاوریم مجبور شدیم سقف را سوراخ کنیم و با کمک دو جرثقیل در بیرون و داخل ساختمان اسکلت را داخل بیاوریم.
پردیس نارسیس در بهمن ماه و همزمان با جشنواره فیلم فجر افتتاح شد و به اکران فیلمهای جشنواره رسید. با وجودی که بجز یکی، ۲ خبر، تبلیغات زیادی درباره راهاندازی این سینما نشده بود، آیا ظرفیت سالنهای نارسیس برای اکران فیلمهای جشنواره تکمیل شد؟
بله خوشبختانه بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفت بهطوری که ناچار شدیم در صبح سئانس فوقالعاده بگذاریم. البته در اینجا هم مثل سایر سالنهای سینما به خاطر رعایت فاصلهگذاری، با ۳۰درصد ظرفیت بلیت فروخته شد اما به قدری استقبال زیاد بود که ما با تأیید ارشاد یک سئانس هم در ساعت ۹ صبح گذاشتیم و با وجودی که وسط هفته بود در عرض یک ساعت بلیتها فروش رفت.
استقبال محلیها و اهالی تهرانپارس از این سینما چقدر بود؟ آیا برآوردی از بازخورد افتتاح سینما در این محله بین محلیها دارید؟
بله ما متوجه شدیم که خیلی از افرادی که به تماشای فیلمها میآیند از همین محله هستند چون میدیدیم که با ماشین نمیآیند. از طرفی خیلی از اهالی میآمدند و تشکر میکردند که در محلهشان سینما راهاندازی شده است، همین موضوع باعث قوت قلب من میشد. در واقع سرمایهگذاری برای ساخت سینما در این منطقه شاید به نظر خیلیها ریسک بود اما برای من بازگشت سرمایه اولویت نداشت، دلم میخواست با این کار قدمی برای اهالی این محله بردارم و خوشبختانه در روزهای اول آغاز به کار سینما، بازخورد مثبتی از اهالی گرفتم.
قبل از راهاندازی سینما نارسیس، اینجا یک مجتمع تجاری بزرگ بود که بخشی از مغازههایش هنوز باز نشده بود، آیا سینما تأثیری بر کسب و کار این مجتمع گذاشت؟
بله به گفته خود مغازهداران، در زمان جشنواره و اکران فیلمها، ورودی این مجتمع ۷۰درصد بیشتر شده بود و بعد از جشنواره که اکران نداشتیم، ورودی به همان نسبت کم شد. این موضوع طبیعی است چون لوکسترین فروشگاهها هم پس از یک مدت عادی میشود، اما سینما مثل رستوران است، تنوع دارد و دائم خوراک روحی متنوع برای مخاطب فراهم میکند، برای همین هیچوقت برای مخاطب عادی نمیشود.
در دوران کودکی و نوجوانی در شرق تهران ساکن بودهاید، چه خاطرهای از آن روزها دارید.
خاطراتم مربوط به اوایل دوره فعالیتم در سینما است. یادم است اول انقلاب لوکیشن فیلم «بازجویی یک جنایت» به کارگردانی آقای «محمدعلی سجادی» در محله خاکسفید بود. البته آن زمان خاکسفید مثل حالا ساخته نشده بود و پر از ساختمان نبود، زمین بزرگی وجود داشت که زبالهدانی بود و همه شهر زبالههایشان را در آن میریختند، یک بخشی از آن هم پر از گاو و گوسفند بود. خلاصه محیط به قدری آلوده بود که وقتی شب از سر فیلمبرداری برمیگشتیم، سقف ماشین پر از مگس بود و سیاه میشد. علاوه بر این فیلم، یادم است وقتی نوجوان بودم پاتوق مان، سینما «مونت کارلو» در میدان هفتحوض بود، این سینما بعدها به مسجد تبدیل شد. استودیو «عصر طلایی» در تهرانپارس هم خیلی مورد علاقه من بود. معمولاً داخل حیاطش دکور فیلم میزدند و ما با بچهها میرفتیم دم در تماشا میکردیم.
امشــب شـــــــب چهارشنبهسوری است، خاطرهای از چهارشنبهسوریهای زمان قدیم محلههای شرق تهران دارید؟
چهارشنبهسوریهای قدیم رسم قاشق زنی بود که خیلی خوش میگذشت. یادم است بچههای همسایه برای قاشق زنی میآمدند دم در خانه و من هم درعالم بچگی سر به سرشان میگذاشتم و به جای خوراکی، سنگ توی بشقابشان میگذاشتم (با خنده)... مادرم خدابیامرز میگفت «نکن... گناه دارند...» من هم بعداً از دلشان در میآوردم. یک آتش بزرگ در کوچه درست میکردیم و کوچک و بزرگ دورش جمع میشدیم و از رویش میپریدیم. یکبار موقع پریدن از آتش لباس خواهر کوچکم آتش گرفت و من با وجودی که خودم هم بچه بودم سریع آتش را با دست خاموش کردم و خدا رو شکر به خیر گذشت. ولی هنوز دلهره آتش بازی آن سال را دارم.
از حال و هوای نوروز و عید دیدنیهای قدیم بگویید.
قدیم صفا و صمیمیتها بیشتر بود. برای عید دیدنی هم مناسبات امروزی حاکم نبود. مثلاً روز اول عید وظیفهمان بود که همه به دیدن بزرگترها برویم. ولی الان قانون میگذارند و میگویند «روز اول عید شلوغ است... روز دوم برویم...» یا مثلاً میگویند «چون آنها روز دوم آمدند، ما روز سوم برویم و... و.» این چرتکه انداختنها صمیمت را کم میکند.
بهترین عیدی که از قدیم تا حالا گرفتهاید چه چیزی بوده؟
قدیم به بچهها اسکناس یک تومانی عیدی میدادند. اگر یک فامیلی ۲ تومنی میداد به قدری خوشحال میشدیم که انگار دنیا را به ما دادهاند. اما شیرینترین عیدیها را همیشه از دست مادرم میگرفتم. مادرم از لای قرآن اسکناسهای نو عیدی میداد. آن پول را همیشه کنار پولهای دیگر میگذاشتم و معتقد بودم برکت میآورد.
چند روزی بیشتر به پایان سال و شروع تعطیلات نوروز باقی نمانده، برای گذران تعطیلات بیخطر و سالم چه توصیهای به شهروندان دارید؟
حالا که شرایط کرونایی و حاد است، باید برای قطع زنجیره کرونا مسافرت نرویم. در همین تهران با رعایت پروتکلهای بهداشتی تفریح کنیم. کتاب خوب بخوانیم، فیلم خوب ببینیم. نمیخواهم دفاع کنم اما واقعاً تماشای فیلم در سینما یکی از بهترین تفریحات و سرگرمیهاست. حالا هم که سینماها با رعایت پروتکلها و ظرفیت کم دایرند، مردم میتوانند از این ظرفیت استفاده کنند و لذت ببرند.
احتمالاً بهترین اتفاق کاریتان در سال ۹۹ راهاندازی پردیس نارسیس بوده، مهمترین برنامهتان در سال آینده چیست؟
بله یکی از اتفاقهای بسیار خوب باز شدن درهای یک پردیس سینمایی در تهرانپارس بود، به جز آن با توجه به رکود اقتصادی و بیکاری برخی از اعضای خانواده سینما، تلاش کردم کارکنان و کارمندانی که در دفترم فعالیت میکنند را حفظ کنم که خوشبختانه موفق شدم. برای سال آینده هم تهیه یک سریال ۱۰ قسمتی برای نمایش خانگی و یک فیلم سینمایی و همینطور پخش چند فیلم را در برنامه کاریام دارم. علاوه بر اینها به راهاندازی یک مجموعه پردیس سینمایی دیگر در شرق تهران هم فکر میکنم.
پس به فکر راهاندازی دومین پردیس سینمایی شرق هستید؟ به نظرتان ۲ پردیس در یک منطقه جواب میدهد؟
بله، مدیران یک مرکز تجاری بزرگ در شرق از من خواستهاند، برای راهاندازی یک پردیس سینمایی همکاری کنم. به نظر من این منطقه ظرفیت چندین پردیس سینمایی را دارد چون اهالی اینجا اهل تفریح هستند و از آن استقبال میکنند. هر سینما هم روزی خودش را میبرد درست مثل میدان انقلاب که ۹ تا سینما کنار هم دایر هستند.
شما فعالیت هنری را از بازیگری در تئاتر و سینما شروع کردهاید و سپس به تهیهکنندگی رو آوردهاید. اما خیلی وقت است که جلو دوربین نرفتهاید. اگر پیشنهاد خوبی داشته باشید بازی میکنید یا ترجیح میدهید تهیهکننده باشید.
آخرین کار بازیگری من در سینما ۶ سال پیش در فیلم «۳۶۰ درجه» به کارگردانی «سام قریبیان» بوده اما اگر پیشنهاد خوبی برای بازی داشته باشم، حتماً قبول میکنم؛ چون با شوق و علاقه بازیگری وارد سینما و تئاتر شدم و بازیگری انتخاب اولم است.
در بازیگری و تهیهکنندگی کدام فیلمتان بیشتر دیده شده است، در واقع مردم شما را با چه فیلم یا سریالی به یاد میآورند؟
سریال «دزدان مادربزرگ» در سال ۷۵ برای نخستین بار پخش شد و خیلی مورد توجه قرار گرفت، در سالهای گذشته هم چندین بار از شبکههای مختلف بازپخش شد؛ برای همین نسل جوان هم آن را دیدند و خیلیها مرا با آن میشناسند. یادم است چند وقت پیش یک پسر گلفروش سر چهارراه مرا با اسمم در آن سریال صدا زد و برایم جالب بود که جوانها هم آن را دیدهاند. البته خودم هم این سریال را خیلی دوست داشتم، چون با شخصیت و روحیهام سازگار بود. در تهیهکنندگی هم بیش از ۵۰ فیلم را کار کردم. خوشبختانه بسیاری از آن کارها درخشید و دیده شد؛ مثل فیلم «همسر»، «جهیزیه برای رباب»، «میخواهم زنده بمانم» و «قرمز»
- با حال خراب روی صحنه تئاتر رفتم
«حبیب اسماعیلی» هنرمند پیشکسوت سینما و تئاتر با نیم قرن تجربه هنری خاطرات تلخ و شیرین زیادی دارد که یکی از آنها را برایمان میگوید: «دو سال پیش بیستم آبان بود. تئاتر «آهسته با گل سرخ» را در تماشاخانه سنگلج اجرا میکردیم، بعد از اجرا موبایلم را نگاه کردم دهها تماس تلفنی از خانوادهام داشتهام.
با همسرم تماس گرفتم و پرسیدم «چه خبر شده»؟ گفت «چیزی نیست، فقط بیا خانه خواهرت... ما اینجا هستیم.» سراسیمه به راه افتادم وقتی سر خیابان رسیدم متوجه آمبولانسی شدم که جلو خانه ایستاده بود.» به اینجا که میرسد بغضش را فرو میخورد و بعد از چند لحظه ادامه میدهد: «متأسفانه خواهر جوانم فوت کرده بود... فردای آن روز آقای مرزبان تماس گرفت و گفت «چون روحیهات خراب است، بهتر است اجرا را متوقف کنیم...» اما من با وجودی که از نظر روحی خیلی بههم ریخته بودم با خودم گفتم مردم بلیت خریدهاند که بیایند تئاتر ببینند... حال خراب و مشکلات شخصی من که به آنها مربوط نمیشود... بیننده چه گناهی کرده... همان شب روی صحنه رفتم و ماندگارترین خاطره بازیگریام رقم خورد.»
- درباره پردیس سینمایی نارسیس
سینما «نارسیس» در طبقه چهارم و پنجم مجتمع تجاری «نارسیس» در تهرانپارس، خیابان آیتالله خوشوقت (حجر بن عدی)، بین فلکه سوم و چهارم تهرانپارس واقع شده است. این پردیس ۴سالن سینما و تئاتر به ظرفیت۴۵۰ نفر دارد و با امکانات به روز سیستم صوتی و تصویری تجهیز شده و در تعطیلات عید با ۳۰درصد ظرفیت، فیلمهای نوروزی را اکران میکند.
- حبیب اسماعیلی
تهیهکننده و بازیگر تئاتر و سینما
متولد: ۱۳۲۹
بخشی از فعالیتها:
نخستین تجربه بازیگری: بازی در تئاتر «مترسک» (نقش گاندی) در سال ۴۹
بازی در سریال «گذر خلیل ۱۰ مرده» در کنار جمشید مشایخی
بازی در سریال «دزدان مادربزرگ»
تهیهکننده (بهصورت تعاونی) فیلم سینمایی «پرواز به سوی مینو» در اسفند ۵۷ (نخستین فیلم سینمایی که بعد از انقلاب ساخته شد)
تهیهکننده فیلم «بازجویی یک جنایت» به کارگردانی «محمدعلی سجادی»
تهیه فیلمهای «جهیزیه برای رباب»، «خارج از محدوده»، «مدار بسته»، «حریم شخصی» و...
بازی در چندین تئاتر و تله تئاتر از جمله «آهسته با گل سرخ» که سال ۹۷ در تماشاخانه سنگلج اجرا شد.