همشهری آنلاین_شقایق عرفینژاد: «داود اشرفی» یکی از آنهاست که مستند «قصه بولوار» را درباره بولوار کشاورز با هدف روایت داستان این خیابان و اتفاقاتی که در آن افتاده، ساخته است. او متولد سال ۶۰ و مستندساز و فیلمبردار است و غیر از «قصه بولوار» ۱۰ مستند و فیلمهای کوتاه «تمام رنگی»، «آقای کتابخانه»، «خانه قدیمی من» و «ماراتن در موزه» را در کارنامه دارد.
ساخت قصه بولوار از کجا شروع شد؟ اصولاً با چه ایدهای سراغ این کار رفتید؟
تولید این فیلم را در ادامه تولید آثاری میبینم که از اوایل دهه ۸۰ با موضوع شهر ساخته شدهاند. به نظر میرسد در این سالها علاقهای به شهر، بهعنوان موضوعی برای تولید آثار هنری و موضوعی برای فکر کردن، ایجاد شد. این اتفاق حتماً دلایل اجتماعی و سیاسی دارد. در آن زمان مردم نیاز داشتند هویتی برای خودشان تعریف کنند. بازیابی این هویت کمک میکرد آنها احساس قدرت کنند. یکی از همین منابع هویت تعلق خاطر به مکانی بود که در آن زندگی میکردند. بنابراین، در آن زمان چاپ مجله و برگزاری نمایشگاه عکس و ساخت فیلم مستند درباره تهران شروع میشود. نمونهاش هم «تهران انار ندارد» ساخته «مسعود بخشی» است.
در ادامه و در اواخر دهه ۸۰ با اتفاقات سیاسی و اجتماعی که افتاد، این نگاه کمی تغییر کرد. نگاه به شهر فقط از نظر تعلق خاطر به آن نبود و هرکسی سعی میکرد تصویر خودش را از شهر ارائه دهد. چون دیگر خود شهر منبع قدرت شده بود. فکر میکنم نگاهی هم که در فیلم ما هست، بیشتر از اینکه راجع به تعلق خاطر به شهر باشد، راجع به این است که چطور گروهها و افراد مختلف سعی میکنند، دیدگاه خودشان را از شهر بسازند و چطور این تصاویر در برابر هم قرار میگیرند و چه تأثیراتی بر هم میگذراند. چطور ایدههای مختلف سعی میکنند تصاویر مختلف از یک مکان بسازند. این ایده اصلی کار ما بود.
چه چیزی در بولوار کشاورز وجود داشت که مربوط به ایدهتان بود و باعث شد این فیلم را دربارهاش بسازید؟
ویژگی بولوار کشاورز این است که در زمان ساخت خودش، بسیار خیابان پراهمیتی است. اگر در تهران دهه ۲۰ خیابان لالهزار خیابان مهمی است، در اواخر دهه ۳۰ و در دهه ۴۰ قرار است تصویر مطلوب شهر، خیابانی مثل بولوار کشاورز باشد. اینکه بولوار در آن زمان آنقدر شاخص بوده، و اینکه این خیابان چطور این ایدهها را حمل میکند و چطور میتواند آنها را به ثمر برساند، بسیار مهم است. یک نکته کالبدی و فیزیکی هم در این بولوار وجود دارد و آن این است که بولوار طراحی شده برای دیدن دیگری. یعنی همه چیز خیلی قابل دیدن است. این ویژگی که کسانی که در آن هستند میتوانند بقیه را ببینند، اتفاق ویژهای در این بولوار است.
چه تعداد از تصاویر آرشیوی است و چه میزان را فیلمبرداری کردهاید؟
چون فیلم تاریخچه بولوار کشاورز است، ۸۰درصد از تصاویر آن آرشیوی است و بقیه که درباره وضعیت امروز بولوار است، فیلمبرداری شده است.
از تصاویر فیلمهای داستانی قدیمی ایرانی هم در کار استفاده کردهاید. در اینباره برایمان توضیح بدهید.
از آنجا که ایده اصلی فیلم این بود که چطور تصاویر مختلف از یک مکان ساخته میشود، علاوه بر اینکه تاریخ رسمی این خیابان را در فیلم روایت کردیم، سمت پیدا کردن تصویرهای این خیابان در آثار حوزههای دیگر مثل تلویزیون، سینما و ادبیات و روزنامهها رفتیم.
این کار به ما امکان میداد بررسی کنیم تصاویر موجود از بولوار چقدر با تصویر غالبی که قرار است سازندگان بولوار و شهرسازان ارائه دهند، تطابق دارند.
از روند ساخت فیلم بگویید. در حین کار با چه مسائلی روبهرو بودید؟
در این فیلم به آرشیو تصاویر و اسناد تاریخی بسیار زیاد احتیاج داشتیم. دسترسی به این آرشیوها بسیار سخت بود، چون نهادها و سازمانهای دولتی مسئول نگهداری از این آرشیوها هستند و متقاعد کردنشان به همکاری و اینکه قرار نیست سوءاستفادهای از این فیلمها شود، دشوار و زمانبر وگاه ناموفق بود. از طرف دیگر، مجموعهدارانی هم هستند که بهصورت شخصی مجموعههایی دارند و متقاعد کردن آنها هم همینقدر سخت بود. کسانی که بهعنوان تهرانشناس کار میکنند، خیلی سخت حاضر میشوند اسنادشان را در اختیار بگذارند. این را فهمیدم که فضای تعاملی وجود ندارد و هرکسی تمایل دارد بهصورت شخصی از اسنادی که دارد استفاده کند. البته شانس خوبی آوردیم که با فیلمخانه ملی برای پیدا کردن تصاویر بولوار در فیلمهای قدیمی ایرانی کار کردیم و از معدود جاهایی بود که کاملاً حرفهای و با مسئولیت این کار را انجام دادند. اگر فیلمخانه ملی با این مدیریت وجود نداشت، ساخت این فیلم دستکم به این صورت منتفی بود.
چه چیز جالبی درباره بولوار کشاورز وجود دارد که میتوانید مطرحش کنید؟
بولوار قرار بود خیابان مدرن تهران باشد. برای همین خیلی از اماکن و ساختوسازهایی که به نحوی قرار بود این تصویر متجددانه را از بولوار بدهد، در اینجا ساخته شد. مثل «کلاب کوچینی» در ابتدای خیابان فلسطین که نخستین محل اجرای موسیقی زنده غربی است یا همینطور برج سامان که بلندترین ساختمان مسکونی تهران تا آن زمان بوده است. نخستین مرغ سوخاری تهران به نام «ویمپی» هم در این خیابان باز میشود که مدلی از سبک زندگی جدید است.
این اماکن خاص که ویژگی نو بودن دارند در بولوار زیاد هستند. در کنار اماکن مهم چیز دیگری که در بولوار مهم است، مجاورت با دانشگاه تهران و محله جلالیه است که بعد تبدیل به پارکی میشود که امروز به اسم لاله آن را میشناسیم. این محله جلالیه اول محل رژه سوارهنظام بوده و بعد تبدیل به محل مسابقات اسبسواری و بعد پارک میشود. همیشه این نگاه سیاسی ـ اجتماعی به این پارک وجود داشته و اتفاقات جالبی هم در آن افتاده است. مجاورت بولوار با این ۲ مکان که محل بسیاری از اتفاقات سیاسی هستند، در روند شکلگیری تاریخچه بولوار بسیار تأثیرگذار است.
به نظرتان کارکرد و بافت این خیابان در طول سالها چه تغییری کرده است؟
به نظر میآید بولوار و خیابانهایی شبیه بولوار قرار بوده نیازهای ثانویه شهروندان تهرانی را برطرف کنند. خیابان دیگر فقط محل عبور و مرور نیست. جای درنگ و دیدن و دیده شدن است. امکان تعامل اجتماعی و رودررو شدن شهروندان با همدیگر میتواند منجر به تعامل اجتماعی شود و احساس تعلق خاطر به شهر را در آنها ایجاد کند. فکر میکنم اینها دلایل ساخت بولوار بود.
ولی اتفاق عینیای که افتاد این بود که از همان دهه ۴۰ تهران روند برعکس را طی میکند و شهر با حجم زیاد شهرنشینان جدید و گسترده شدن در وضعیت انفجار قرار میگیرد و اتفاقاً دیگر فرصت اینکه خیابان نیازهای ثانویه را برطرف کند، نیست. وظایف اولیهای مثل عبور و مرور به نظرم بولوار را از ماهیتش دور میکند.
این اتفاق در یکی، ۲ دهه اخیر خیلی بارزتر شده است. نگاه کاربردی صرف به شهر باعث شده بولوار دیگر رونقش را از دست بدهد. در بولوار تعداد زیادی بانک وجود دارد و همینطور بیمارستان و اداره که مراجعانشان اصلاً فرصت درنگ و چنین استفادهای از بولوار را ندارند.
از همان دهه ۴۰ و ۵۰ این تناقض در تهران وجود داشت. تهران دهه ۴۰ و ۵۰ به شکل عجیبی رو به گسترش است و در دهههای اخیر این مسئله خیلی حاد شده است. بنابراین، شاید صحبت کردن از نیازهای ثانویه بلندپروازی باشد و محلی از اعراب نداشته باشد. البته که در زمانهایی حتی در همین دهههای اخیر بولوار این نقش را پیدا میکند، ولی نگاه اصلی به آن نگاه کاربردی و ارائه خدمات به شهروندان است.
- نگاهی به پیشینه نخستین بولواری که در دوره مدرنیزاسیون ساخته شد
- از آبکرج تا بولوار کشاورز
در تهران خیابانهایی هستند که برای اهالیاش و حتی آنها که زمانی در این شهر کار میکردهاند یا دانشجو بودهاند، خاطره انگیزند و یک خاطره جمعیاند. بولوار کشاورز یکی از آنهاست. روزگاری این بولوار را به اسم آب کرج میشناختند که دلیلش نهری بود که از کرج جاری میشد و در آن جریان داشت. نهر کرج رود کوچکی بود که از رودخانه بزرگ کرج منشعب و در زمینهای بهجتآباد که بلوار کشاورز تهران هم جزئی از آن است جاری میشد و از آنجا به سمت دارالخلافه میآمد. اصولاً تا قبل از اینکه پایتخت لولهکشی آب شود، آب مورد نیاز برای نوشیدن و همینطور کشاورزی در تهران از نهر کرج تأمین میشد. منطقه بهجتآباد که بولوار کشاورز هم در آن واقع است، تا اواخر دوره قاجار جزء محدوده پایتخت به حساب نمیآمد. بنابراین، خیلی از اهالی پایتخت برای گذران یک روز تعطیل کنار این نهر میآمدند و ساعتهایی را به فراغت میگذراندند.
این نهر، در زمان امیرکبیر ساخته شده بود و به وسیله آن، آب از کرج به تهران منتقل میشده است. بعدتر، «سرافراز غزنی»، به طراحی پروژه بزرگی دست میزند که دست آخر نامش میشود بلوار الیزابت. بولوار الیزابت، در سال ۱۳۳۸، به طول ۱۷۰۰متر و با هزینه ۶ میلیون تومان، ساخته میشود. کمکم و همراه با جریان مدرنیزاسیون تهران در دهه ۴۰ و ۵۰ چهره بولوار هم عوض شد. اینجا تبدیل به تجمع سینماها و کافهها شد و البته که در کنار آن ادارههای مختلف هم ساخته شد.
بلوارها که امروز جزء جدانشدنی شهرها هستند و شهرها را بدون آنها نمیتوانیم تصور کنیم، عمرشان کمتر از ۲۰۰ سال است. در واقع ایجاد بولوارها همزمان بود با شروع شهرسازی مدرن و خیابانهای جدید که با گذرها و معبرهای قدیمی فرق داشتند. این بلوارها نقش شریانهای شهر را بازی میکردند که رفتوآمد از طریق آنها ممکن میشد. بولوار کشاورز همچنین داستانی را پشت سر گذاشته است.
بولواری که امروز با این شکل به نام بولوار کشاورز میشناسیم، در دوره پهلوی اول ساخته شده است. در واقع این بولوار یکی از نخستین بولوارهای ایران است و زمانی ساخته شده که منطقه ۶ تهران تازه داشت شکل میگرفت. در طول این سالها بولوار به یکی از مدرنترین معابر تهران تبدیل شد و با ساخته شدن پارک لاله، کانون پرورش فکری، موزه هنرهای معاصر، موزه فرش و یکی ـ دو سینما به پاتوقی برای اهالی هنر هم تبدیل شد. بعد از انقلاب این بولوار به دلیل مجاورت ساختمان پیشین وزارت کشاورزی ایران که حالا ساختمان قوه قضاییه است، به نام بولوار کشاورز خوانده شد.
- ثبت در فهرست آثار ملی
از سال ۱۳۹۱ که تلاشها برای ثبت ملی این بلوار آغاز شد، حرف و حدیثهای بسیاری در اینباره وجود داشت. اما در نهایت در ۲۸ شهریور ماه سال ۱۳۹۴ بالاخره بولوار کشاورز در فهرست آثار ملی ثبت شد تا راهها بر تخریب این بولوار بسته شود.
- موقعیت جغرافیایی
بولوار کشاورز از میدان ولیعصر(عج) در شرق آغاز و به خیابان دکتر قریب در غرب ختم میشود. طول این بولوار تقریباً ۲٫۲ کیلومتر است و در طول مسیر خود از شرق به غرب با خیابان فلسطین، خیابان حجاب، خیابان وصال شیرازی، خیابان قدس، خیابان ۱۶ آذر، خیابان کارگر و خیابان جمالزاده تقاطع دارد.
ضلع جنوبی پارک لاله نیز به این بولوار ختم میشود و در نزدیکی دانشگاه تهران قرار دارد.