همشهری آنلاین_مژگان مهرابی: روزگاری محل زندگی استاد «محمدعلی امیرجاهد» موسیقیدان و شاعر نامی کشور و دامادش «محمد معین» بوده است اما چند سالی میشود که به خانه موسیقی پایتخت تغییر کاربری داده است. ماجرا به اوایل دهه ۸۰ برمیگردد که فرزندان استاد برای جاودانه ماندن یاد و خاطره پدر و پدربزرگشان این بنای قدیمی را به شهرداری منطقه ۱۴ واگذار کردند. از آن زمان تاکنون عمارت تاریخی به محل برگزاری جشنواره موسیقی و دورهمی هنرمندان تبدیل شده است. به گفته «مهدی بیدگلی» مدیر آموزش این خانهموزه، کلاسهای آموزشی متنوعی در این مکان فرهنگی برگزار میشود که جذابیت آنها باعث شده پای بسیاری از علاقهمندان به هنر به اینجا باز شود. همراه با بیدگلی گشتی در عمارت میزنیم و از نزدیک با زندگی ۲ نفر از استادان برجسته کشور آشنا میشویم.
عمارت قدیمی انتهای خیابان بایزید بسطامی قرار دارد. ساختمانی قدیمی با نمای آجری که به رغم سن و سالش نونوار به نظر میرسد. معلوم است در سالهای اخیر بازسازی شده است که کهنگیاش کمتر به چشم میآید. در بزرگ خانه بسته است و رفتوآمد از در کوچک انجام میشود.
بالای ورودی در کوچک، تابلویی سفالی نصب شده با این نوشته «خانه موزه استادمعین و استاد امیرجاهد». در به یک اندرونی کوچک باز میشود، فضایی که وسعتش به ۵ـ ۶متر هم نمیرسد. سمت چپ آن اتاقکی است که در زمان حیات استاد معلوم نبوده چه کارایی داشته است اما حالا به اتاق نگهبانی اختصاص دارد. کنار اتاقک در دیگری است که به راهرویی باریک و از آنجا به حیاط اصلی راه پیدا میکند. فضای بزرگی که کف آن آجرفرش و در میانهاش جوی باریکی است با کاشیهای فیروزهای رنگ. جوی آب به حوض بزرگی که در حیاط اصلی جاخوش کرده راه دارد. ۲ طرف حیاط باغچه است و تا چشم کار میکند، گلهای رنگارنگ و درختهایی است که در فصل بهار پر از شکوفه هستند.
- خانه زیبا و بیآلایش استاد
آنچه بیشتر از قدیمی بودن این خانه به چشم میآید، اصالت فرهنگی آن است. عمارت قدیمی به گونهای است که انگار ۲ ساختمان در کنار هم لم دادهاند. از قرار معلوم، این ۲ بنا پیشتر از هم جدا بودهاند، به واسطه یک در چوبی از هم جدا میشد اما بعد از بازسازی در برداشته شده و به جای آن سردری نمادین جا خوش کرده است.
«مهدی بیدگلی» مدیر اجرایی خانه موزه استادمعین و استاد امیرجاهد توضیح میدهد: «استاد معین داماد استاد امیرجاهد بوده و با هم در یک عمارت زندگی میکردهاند اما ساختمانشان از هم جدا بوده است.» روبهروی حوض بزرگ، راه پلهای سنگی است که به داخل عمارت راه دارد. روی هر پله گلدانی است که زیبایی خانه را دوچندان کرده است.
صدای شرشر فواره آب هر آدم کسلی را به وجد میآورد چه برسد به اینکه اهل هنر و ذوق هم باشد. پنجرههای مشبک و شیشههای رنگی آن باعث رنگی شدن نوری میشوند که به داخل اتاقها میتابد. همه فضای خانه امیرجاهد به یک سالن بزرگ و یک اتاق کوچک که محل کار خود استاد بوده است، بسنده میشود. البته در طبقه پایین هم سالن بزرگی است که گویا استاد به همراه دیگر هنرمندان تمرین میکرده است.
- اتاق خاطره انگیز
اما اتاق استاد معین، سالنی نه چندان بزرگ است که تنها وسایلی که در آن وجود دارد، مبلمانی است بنفش رنگ و چند کتابخانه و یک میز تحریر. درون قفسههای کتابخانه به جای کتاب، دستنوشتههای استاد و عکسهای قدیمی گذاشته شده است. کارت عروسیاش با مهین دخت امیرجاهد در سال ۱۳۲۱، عکس عروسی خواهر دکتر که در این عمارت برپا شده است و تعداد زیادی لوح تقدیر. در بین عکسها، یکیشان نمایی از محله چهارصددستگاه در ۸۰ سال پیش را نشان میدهد.
گویا عکس را خود استاد امیرجاهد زمانی که این محله شکل بیابانی داشته گرفته است. بیدگلی میگوید: «طراحی عمارت کار دست خود استاد امیرجاهد است. میتوان گفت نخستین بنایی است که اینجا ساخته شده است.»
روی میز تحریر کهنه هم لغتنامههای او قرار دارد که خط به خطشان شب زندهداریها و زحمات استاد را روایت میکنند. روبهروی سالن اتاق دیگری است که درون آن کتابهای استاد نگهداری میشود. قالی نخنمایی که میان آن افتاده خبر از ساده زیستی او میدهد. بیدگلی میگوید: «در حال حاضر این خانه موزه به محل برگزاری جشنوارههای موسیقی تبدیل شده است. در آن کلاسهای هنری خوشنویسی، مثنویشناسی، حافظشناسی، موسیقی برگزار میشود.» تا سال ۱۳۸۳ خانه در تملک فرزندان استادمعین بود بعدها با رایزنی مدیریت شهری منطقه ۱۴ به شهرداری واگذار شد.
- زندگی استاد امیرجاهد تصنیف سرای ایرانی
«محمدعلی امیرجاهد» یکی از ۳ تصنیفساز بزرگ ایران در سال ۱۲۷۵ در تهران به دنیا آمد. محمدعلی تحصیلات ابتداییاش را در مکتب خانه شمس در گذر شیخ سیفالدین گذراند و سپس برای دوره دبیرستان به دارالفنون رفت. از آنجایی که اقبال با امیرجاهد یار نبود در سن ۱۴ـ ۱۵ سالگی پدرش را از دست داد. او که فرزند اول خانواده بود سرپرستی خواهر و برادرهایش را برعهده گرفت. این هنرمند بزرگ بعد از پایان دوره تحصیلش به خبرنگاری روی آورد. امیرجاهد طبع شعر هم داشت.
او در جنگ جهانی اول که کشور مورد تهاجم اجنبیها قرار گرفته بود شعری را در وصف میهن سرود. شعرش به مذاق روسها خوش نیامد و چنان غوغایی برپا کرد که کنسول روس دستور اعدام او را صادر کرد. اما در این گیرودار ناگهان ورق سرنوشت برگشت و انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه به وقوع پیوست و امیرجاهد از چوبهدار رهایی یافت. استاد بعد از کودتای ۱۲۹۹ به خدمت مجلس شورای ملی در آمد. از سال ۱۳۰۵ به انتشار سالنامه پارس پرداخت. این رخداد فرهنگی در زمانی رخ داد که بیش از هشتاددرصد مردم بیسواد بودند، جالب اینجا بود که تیراژ سالنامه در آن دوران به ۳۰ هزار جلد رسید. انتشار سالنامه و ارسال آن به دیگر شهرهای ایران هزینه هنگفتی را برای استاد رقم زد.
از اینرو مجبور شد خانه مسکونی خود در خیابان گرگان را بفروشد و صرف این کار کند. اما آثار به جامانده از استاد امیرجاهد، این هنرمند فرهیخته بیش از ۱۰۰ سرود و تصنیف با موضوعات میهنی، اجتماعی، فلسفی، سیاسی و عشقی است. او تا لحظهای که زنده بود از خدمت به مردم کوتاهی نکرد و مصداق بارز آن این بود که به جای حق ضبط تصنیفهایش، ۷۵ تختخواب فلزی فنری از کمپانی پلیفون دریافت و به بیمارستانهای شهرداری اهدا کرد. استاد امیر جاهد را به جز جامعه هنری کسی نمیشناسد و از خدماتش با خبر نیست. او نخستین کسی بود که هنرستان موسیقی را بنا کرد و ۱۲ سال ریاست آن را برعهده داشت. از او دو دیوان ارزنده شامل اشعار، تصنیفها و نت آهنگهابه جا مانده است.