هنوز آن روزهای خوش کودکی را که برای نخستین بار با ورزش محبوبش آشنا شد و در مسیر ورزش قهرمانی قرار گرفت در خاطر دارد.

همشهری آنلاین _ حسن حسن‌زاده:  اگرچه از بدو تولد نابینا بود اما برای رسیدن به هدف‌هایش کم نگذاشت؛ بانوی ورزشکاری که می‌گوید نابینایی برایش محدودیت نیست. گواه این ادعا هم موفقیت در تحصیل و ایستادن روی سکوهای قهرمانی است. همین مدال‌های رنگارنگی که پیدا کردن جای خالی در ویترین مدال‌هایش را سخت کرده، نشان عزم راسخ و اراده آهنین بانوی جوانی است که هر روز به شوق کسب افتخارات بیشتر در ورزش شنا تلاش می‌کند. «بشری آرمیون» ده‌ها مدال نقره و برنز قهرمانی کشور را در کارنامه دارد و اگرچه در این روزهای کرونایی از شنا دور شده اما هر روز برای ایستادن روی سکوی قهرمانی و کسب مدال طلای کشور لحظه‌شماری می‌کند. با این بانوی ورزشکار نابینا که ساکن محله سعادت‌آباد است درباره افتخارات و انگیزه‌هایش از حضور در میادین ورزشی گفت‌وگو کرده‌ایم.  

شنا برای او یادآور روزهای خوش کودکی است؛ همان روزهایی که نخستین بار لذت شنا کردن را در استخر قدیمی محله چشید و خیلی زود ورزش شنا جایگاه ویژه‌ای در زندگی‌اش پیدا کرد. دختر خردسالی که یک روز از آب می‌ترسید حالا به یک قهرمان ملی تبدیل شده؛ قهرمانی که اگرچه نابینایی را محدودیت نمی‌داند اما با وجود کمبود امکانات و مشکلاتی که برای رفت‌وآمد نابینایان در شهر وجود دارد از سد مشکلات پیش رو عبور کرد و حالا از آن دختر خردسال یک قهرمان جوان و بااراده ساخته است. می‌گوید: «وقتی نخستین بار همراه مادرم به استخر رفتم، از آب می‌ترسیدم. از اینکه باید در آب غوطه‌ور می‌شدم وحشت داشتم. اما از همان روز اول وقتی آن وحشت اولیه از بین رفت، استعدادم را در شنا نشان دادم. شاید برای یک فرد عادی چند جلسه طول بکشد که سر خوردن و پا زدن در آب را یاد بگیرد اما مادرم می‌گفت در همان جلسه اول انگار یک شناگر ماهر بودم.»

  • ثابت کردم نابینایی محدودیت نیست

دانش‌آموز سوم دبستان بود که برای نخستین بار در دوره آموزشی رشته‌های مختلف شنا ثبت‌نام کرد؛ ثبت‌نامی که البته برای خودش ماجرایی دارد و گواهی دیگر برای اثبات اراده آهنین این بانوی جوان ورزشکار حتی در دوران کودکی است.
او از ماجرای روز ثبت‌نام می‌گوید: «آنقدر به شنا علاقه داشتم که یک روز تصمیم گرفتم رشته‌های دیگر شنا را هم به‌صورت حرفه‌ای یاد بگیرم. در مدرسه شنیده بودم استخر محله ما دوره آموزشی شنای کرال پشت، کرال سینه و شنای قورباغه برگزار می‌کند. از مادرم خواستم مرا برای ثبت‌نام به آن استخر ببرد. آن روز یکی از دوستانم همراه ما بود و او هم می‌خواست در کلاس‌های آموزشی ثبت‌نام کند.

دوره آموزشی ویژه افراد عادی بود. در مسیر استخر بودیم که مادرم گفت کاش قبل از رفتن به استخر از مربی می‌پرسیدیم آیا امکان آموزش به نابینایان را هم دارند؟ به مادرم گفتم فقط هر طور شده مرا در این دوره ثبت‌نام کند. می‌خواستم مربی بدون توجه به مشکل بینایی من، فقط استعدادم را در شنا ببیند. از همان کودکی می‌خواستم ثابت کنم نابینایی محدودیت نیست؛ اعتقادی که هنوز هم به آن پایبندم.» آرمیون مکثی می‌کند و ادامه می‌دهد: «من تنها داوطلب دوره بودم که نابینا بود. وقتی مربی توانایی و استعداد مرا دید که چطور مثل بقیه همسن و سال‌هایم شنا می‌کنم، بی‌درنگ پذیرفت که در یادگیری رشته‌های مختلف شنا به من کمک کند.»

  • یک پله تا قهرمانی کشور

۱۶ سال از آن دوره آموزشی می‌گذرد و حالا آرمیون یک ورزشکار ملی با ویترینی پر و پیمان از مدال‌های رنگارنگ است. ۵ سال پیش بود که برای نخستین بار در مسابقات قهرمانی کشور شرکت کرد و در همان نخستین حضور رسمی هم نتیجه زحمات و تلاش‌های بی‌وقفه‌اش را به دست آورد.
او از هیجان نخستین مدال کشوری شنای نابینایان می‌گوید: «با وجود علاقه زیاد به شنا و یادگیری رشته‌های مختلف آن، تا ۲۰ سالگی تجربه‌ حضور در مسابقات رسمی را نداشتم. ۵ سال پیش به پیشنهاد یکی از دوستانم به مجموعه ورزشی هرندی رفتم تا در دوره آمادگی و دریافت جواز حضور در مسابقات کشوری شنای نابینایان ثبت‌نام کنم. مربیان از تکنیک‌ها و ظرافتی که در اجرای حرکات داشتم تعریف کردند اما آمادگی جسمانی‌ من در حد و اندازه دیگر داوطلبان نبود. فقط ۱۰ روز فرصت داشتم تا با تمرین و تقویت قوای جسمی، خودم را برای اعزام به مسابقات کشوری آماده کنم. در آن ۱۰ روز انگیزه زیادی پیدا کرده بودم. می‌خواستم ثابت کنم همه تلاش‌های گذشته‌ام برای موفقیت در شنا بی‌فایده نبود. ۱۰ روز بعد من هم همراه دیگر ورزشکاران به مسابقات کشور اعزام شدم. وقتی در همان نخستین مسابقه یک مدال نقره و ۲ مدال برنز در رشته‌های مختلف شنای  قهرمانی کشور کسب کردم، انگیزه‌ام برای ادامه ورزش حرفه‌ای چند برابر شد.»
بعد از کسب نخستین مدال‌های کشوری، آرمیون در سال‌های بعد هم روی سکوی افتخار ایستاد و چند مدال نقره و برنز دیگر را همه به کارنامه ورزشی‌اش اضافه کرد. با وجود این، هنوز جای مدال طلای شنای نابینایان کشور در ویترین افتخاراتش خالی است؛ مدالی که البته به دست آوردن آن به هدف این روزهای او تبدیل شده است. می‌گوید: «بیش از یک سال است که با شیوع کرونا استخرها تعطیل شده و همه ما ورزشکاران نابینا از شنا دور شده‌ایم. اما من برای حفظ آمادگی جسمانی‌ام هر روز در خانه ورزش می‌کنم و برای پیاده‌روی به بوستان‌های اطراف می‌روم. می‌خواهم در نخستین دوره مسابقات قهرمانی کشور، مدال طلایی را که ۵ سال است برای آن تلاش کرده‌ام‌ به دست بیاورم. هدف دیگری که این روزها برای ورزش کردن به من انگیزه می‌دهد، یاد گرفتن شنای پروانه و مسابقه دادن با افراد عادی است.»

  •  شناگری که قهرمان دوومیدانی شد!

آرمیون شانسش را در رشته دوومیدانی نابینایان هم امتحان کرده و حتی در این رشته ورزشی هم موفقیت‌هایی به دست آورده است.
هرچند او شنا را برای ادامه ورزش حرفه‌ای خود انتخاب کرده اما تمرین‌های طاقت‌فرسای دوومیدانی به آمادگی جسمانی او در شنا کمک کرده است.
وی می‌گوید: «در دوومیدانی یک همیار بینا هدایت مسیر را برعهده دارد و ورزشکار نابینا با یک طناب کوتاه به او متصل است. اگرچه در دوومیدانی برخلاف شنا، خود ورزشکار نابینا مسئولیت مسیریابی را برعهده
ندارد اما آمادگی جسمانی در این رشته حرف اول را می‌زند. در مقایسه با شنا به دوومیدانی علاقه‌ زیادی ندارم ولی تمرین‌های این رشته باعث قوی‌تر شدن عضلات پا در هنگام شنا می‌شود. با وجود این
 یکبار شانسم را در این رشته ورزشی هم امتحان کردم و با شرکت در مسابقات قهرمانی استان توانستم
مقام نخست شهرداری‌های مناطق تهران را به دست آورم.»