همشهری آنلاین _ بهاره خسروی - الهه کفایتی: سفرهایی که صرفنظر از گذاشتن هزینههای سنگین روی دست صندوق خزانه مملکت، گاه دستاوردهای جالبی هم داشت. به عبارت دیگر، سفرهای اروپایی این شاه قجری، به هر گوشه از دنیا، سوغاتی برای دربار و در مواردی هم برای مردم به همراه داشت. مثلاً دستور ساخت بنای شمسالعماره، نخستین ساختمان بلندمرتبه پایتخت، که بعدها با پیشکشی ملکه ویکتوریای انگلیسی حسابی خبرساز شد، یکی از دستاورهای همین سفرها بود. اما پیشکشی ملکه انگلیس به پادشاه ایرانی چه بود؟ ملکه انگستان ساعتهای زیادی را به ناصرالدینشاه هدیه داده است، اما ساعت مورد نظر ما در این گزارش با بقیه فرق داشته؛ ملکه در سال ۱۲۵۲ یکی از ساعتهای دستساز و منحصربهفرد دنیا را به ناصرالدین شاه هدیه کرده. ناصرالدینشاه هم که از گرفتن این هدیه خیلی خوشحال بوده دستور میدهد تا برای نمایش، این ساعت در برج شمسالعماره نصب شود و در دید همگان قرار بگیرد. با نصب این ساعت این برج به برج ساعت معروف میشود. اما گویا سر و صدای این هدیه انگلیسیها به مذاق پایتختنشینان چندان خوشایند نبوده و برای همین، پس از دستکاری، ساعت از کار میافتد.
این روزها اما ساعت شمسالعماره پس از سالها خاموشی دوباره به کار افتاده و صدای ناقوس آن، نه به شدت گذشته، در خیابان ناصرخسرو به تعداد اعداد هر ساعت نواخته میشود.
در این گزارش به ماجرای حواشی ساعت شمسالعماره و تعمیر آن پرداختهایم.
استفاده از تقویم و گاهشمار در ایران پیشنیه بسیار کهنی دارد. یکی از این نشانهها کنگرههای برج طغرل است که نشاندهنده ساعت است و از توجه ایرانیان به ساعت حکایت دارد. اما زمانی که ملکه ویکتوریا ساعت شمسالعماره را به ناصرالدین شاه هدیه داد، ساعت در زندگی پایتختنشینان نقش چندان پررنگی نداشت و اغلب برای تعیین اوقات شرعی و اطلاع از زمان در روز از عناصر طبیعی مانند سایه و آفتاب استفاده میکردند. «نصرالله حدادی»، تهرانشناس، در اینباره میگوید: «تا پیش از انقلاب مشروطیت، ایران سیستم ادارای منظم و انسجام یافته نداشت. به همین دلیل مردم به ساعت و وقت چندان توجهی نشان نمیدادند و ساعت نقش و کاربردی در زندگی روزمره آنها نداشت.»
همین بیاستفاده بودن کافی بود تا مردم به سر و صدای وقت و بیوقت حرکت پاندول ساعت شمسالعماره برای اعلام ساعت واکنش منفی نشان دهند و کلی داستانسرایی و افسانهپردازی کنند.
- عمارتی مشرف بر شهر
شمسالعماره به معنای عمارت خورشید است، اما سر و کله این عمارت چطور در کاخ گلستان، بهعنوان نخستین سازه پایتخت، پیدا شد؟ سازهای که برای نخستین بار در بنای آن فلز به کار رفت و عمارتی شد مشرف بر شهر تا شاه از بلندای آن پایتخت را رصد کند، که خود این رصد کردن هم باعث شکایت مردم از آسمانخراش شاه شد. ماجرا چنین است: ناصرالدینشاه با دیدن عکس بناهای خارجی به سرش زد تا برای تماشای شهر و پذیرایی از مهمانان درباری بنایی مرتفع بسازد. «مسعود نوربخش» در کتاب «تهران به روایت تاریخ» مینویسد که شاه به مرحوم دوستعلیخان معیرالممالک دستور میدهد کاخی بلند میخواهد که از فراز آن دورنمای شهر و مناظر اطراف نمایان باشد: «معیرالممالک بیدرنگ، دست به کار زد و پیریزی شمسالعماره را توسط معماران زبردست آن زمان آغاز کرد. ”حاج میرزا سپهسالار» که با معیرالممالک مخالفت مییافت، در نهایت چند تن را گماشت تا صورت مخارج بناهای مزبور را دقیقاً تهیه کنند و در آخر کار، برای مقابله با سیاهه تقدیمی معیر، به دست شاه دهند و از این راه ضربتی به کار رقیب برد.»
نوربخش در بخش دیگری از این کتاب درباره پایان کار نوشته است: «بنای شمسالعماره پس از چهار سال به پایان رسید و مخارج آن از هر جهت با اثاث و فرش و غیره چهل هزار تومان بالغ گردید. روزی را جشن گرفتند و شاه رسماً به عمارت آمد.»
- هدیه ملکه ویکتوریا به ناصرالدینشاه
ناصرالدینشاه علاوه برجهانگردی، عشق ساعت هم بود. به هر کشور اروپایی که سفر میکرد حتماً ساعت هم میخرید. این موضوع به گوش بسیاری از پادشاهان و سیاستمداران اروپایی هم رسیده بود و به همین دلیل اغلب در هدایایی که به پادشاه ایرانی پیشکش میکردند، حتماً یک ساعت هم در میان آنها یافت میشد. این روزها حدود ۳۰ ساعت در کاخ گلستان نگهداری میشود که بیشتر آنها را به این شاه قاجاری پیشکش کردهاند. اما ساعتی که ملکه ویکتوریا ۱۵۰ سال پیش به ناصرالدین شاه پیشکش کرد، حکایت دیگری داشت. این ساعت مهمترین ساعتی است که ناصرالدین شاه هدیه گرفته؛ ساعت دوطرفهای که بر فراز عمارت شمسالعماره بهعنوان نخستین ساعت عمومی شهر و پایتخت نصب شد و به نحوی پایتختنشینان با ساعت و اهمیت کاربرد آن به مرور آشنا شدند. اما این هدیه عزیز صدای بلندی داشت و باعث بر هم خوردن آرامش کاخنشینان و تهرانی شده بود که هنوز استخوان نترکانده بود تا تعداد محلههایش از شمارش خارج شود. نقل کردهاند که ناصرالدین شاه پس از مدتی دستور داد تا صدای آن را کم کنند، اما این تغییر و دستکاری به مرور خاموشی صدا و حرکت عقربههای ساعت را به همراه داشت.
- جغدهای شوم شمسالعماره
مردم درباره صدای این ساعت و حواشی آن داستانهای شفاهی زیادی ساختهاند. «جعفر شهری» در کتاب «تهران قدیم» با اشاره به این نکته نوشته است: «کلاهفرنگی (سقف اتاقکی که ساعت در آن جاساز شده است) ساعت شمسالعماره که همیشه بیرقی (پرچمی) بر فراز آن میجنبید، دارای عجایبی بود که تهرانیها، از آن حرف میزدند.»
شهری در بخش دیگر کتابش به زندگی یک جفت جغد نر و ماده در داخل محفظه آن اشاره میکند و مینویسد: «شمسالعماره دارای ساعت بزرگی بود که زنگ پرصدایی داشت که تا دورترین نقطه طنینانداز میگردید. میگویند در داخل ساعت دو جغد نر و ماده لانه ساخته بودند و چنین شایع بود که هر بار ظاهر شوند سلطنت تغییر میکند و میگفتند به هنگام کشته شدن ناصرالدینشاه آنها سه روز از لانه بیرون آمده بودند.»
البته تقارن بعضی اتفاقات و رویدادهای سیاسی و جهانی با زندگی روزمره این جغدهای ساکن در برج شمسالعماره باعث شد تا در باور عامه حضور این جغدها پررنگ شود. بسیاری از اتفاقات دنیا مانند وقایع شهریور سال ۱۳۲۰، تغییر سلطنت پهلوی اول و حمله متفقین به ایران را هم به حضور این جغدهای بخت برگشته نسبت دهند. این داستانها بیشتر جنبه افسانه دارد.
- افزایش جاذبههای گردشگری بازار
موضوع بازگشایی باب عالی، تنها در تاریخی مجموعه جهانی کاخ گلستان، در سمت ورودی شرقی کاخ گلستان، موضوعی است که چند سال از سوی مدیران این مجموعه بینظیر تاریخی به زمزمه شنیده شده است. این اتفاق کمک بزرگی به افزایش جذب گردشگر در محدوده تاریخی بازار میکند و راهاندازی مجدد ساعت شمسالعماره یکی از گامهای رسیدن به این هدف است. «آفرین امامی» مدیر مجموعههای میراث جهانی کاخ گلستان با اشاره به این موضوع میگوید: «بر اساس تصویب کمیته راهبردی کاخ گلستان، به جز در ورودی فعلی در جنوب غربی کاخ گلستان، بهعنوان در اصلی، در دیگری وجود ندارد. در واقع، با بازگشایی این در تاریخی، محور گردشگری بازار، از سمت میدان امام خمینی(ره) یا (توپخانه سابق)، مدرسه دارالفنون، ناصرخسرو و خانه امامجمعه به سمت کاخ گلستان تکمیل میشود. به همین دلیل برای تعمیر ساعت شمسالعماره اقدام کردیم و با شهرداری هم مکاتباتی داشتیم. البته این ساعت قبلاً هم تعمیر شده بود، اما از کار افتاد. خوشبختانه با گام مثبتی که شهرداری برای بازگشایی باب عالی با هدف زنده شدن محوطه تاریخی بازار برداشت و از نظر مالی حمایت کرد، ساعت شمسالعماره تعمیر شد.»
- حضور شمسالعماره در ادبیات فولکلور
شمسالعماره، بلندترین بنای دوران قاجار با ترکیبی از معماری ایرانی و اروپایی قرن ۱۸ میلادی، در پایتخت بنا شد و به سبب داستانهای حواشیاش بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت و در ادبیات فولکلور به سرعت جا افتاد. مدیر اجرایی و فنی کاخ گلستان با اشاره به این موضوع در ادامه توضیح میدهد: «در دوره ناصرالدین شاه، با توجه به وسعت کمکمربند تهران، صدای ناقوس ساعت برد زیادی داشت و تقریباً به گوش همه مردم شهر میرسید. در تعمیر این ساعت سعی شد تا صدای حاصل از لرزش و ارتعاش پاندول آن برای همسایههای مجاور با کاخ و نیز با هدف حفظ و آسیب ندیدن تزیینات داخلی، از جمله آینهکاریها وگچبریها، مهار و فقط در محدوده خیابان ناصرخسرو و مجاور آن شنیده شود.»
به گفته «جبار آوج» شمسالعماره یک بنای معمولی نیست. این بنا به واسطه ویژگیهایی که در معماری و زیبایی و ظاهر دارد از اهمیت ویژه برخودار است. این ساعت دوطرفه هم برای بازدید عموم بین دو برج قرار گرفت که هم از خیابان ناصرخسرو و هم از داخل کاخ قابل رؤیت بود. یکی از تغییراتی که در تعمیر این ساعت انجام شد این بود که با مشاوره تصمصم گرفته شد اصالت و گذشته ساعت بر اساس ساختار مکانیکی بازسازی شود..
- ساعتی که خرابشدنی نیست
ساعت شمسالعماره بعد از کش و قوسهای فراوان در ساعت ۶:۱۰ روزی از روزهای سال ۱۳۰۴ از حرکت باز ایستاد. ساعتی که بسیاری از اهالی و مردم عادت کرده بودند تا زندگی و سبک کارشان را با آن کوک کنند. این ساعت دستساز و منحصربهفرد چیزی در حدود ۹۰ سال از حرکت ایستاد تا اینکه سال ۱۳۸۹ مسئولان وقت به فکر تعمیر آن افتادند. این ساعت سال ۱۳۹۱ تعمیر شد و ۱۰ ماه هم پس از چیزی در حدود ۹۰ سال کار کرد. اما بخت با این هدیه انگلیسی یار نبود و دوباره از حرکت ایستاد. تا اینکه بعد از چند سال وقفه با پیگیری مدیران و تأمین بودجه از سوی شهرداری منطقه ۱۲ و با دستان توانای «محمد ساعتچی» ۸۶ ساله، از ساعتسازان برجسته و قدیمی ایران، هدیه قدیمی ملکه ویکتوریا دوباره کوک شد. این ساعتساز قدیمی درباره نحوه تعمیر این ساعت توضیح میدهد: «ساعت شمسالعماره، یکی از ساعتهای تاریخی و شناسنامهدار و درجه یک، هدیه ملکه ویکتوریا به ناصرالدینشاه، در زمان قاجار کار میکرد، اما بعد از رفتن قاجارها، چون متولی برای نگهداری نداشت از حرکت ایستاد. ساعتسازهای زیادی برای تعمیر این ساعت بینظیر به شمسالعماره رفتند و در نهایت نتواستندکاری از پیش ببرند. نخستین بار سال ۱۳۸۶ برای تعمیر ساعت شمسالعماره دعوت شدم. آن موقع هرچی نگاه کردم دیدمکاری نمیتوانم انجام دهم. به همین دلیل گفتم این ساعت تعمیرشدنی نیست.»
ساعتچی سال ۸۹ بار دیگر برای تعمیر ساعت به شمسالعماره دعوت میشود و این بار تصمیم میگیرد تا برای کوک شدن و تعمیر دوباره ساعتکاری انجام دهد. بعد از چند سال کار و یکبار کوک ناموفق این ساعتساز قدیمی موفق به راهاندازی مجدد هدیه ملکه میشود.
ساعتچی درباره ادامه کار و نحوه نگهداری ساعت شمسالعماره میگوید: «۱۸ ماه برای راهاندازی مجدد ساعت شمسالعماره وقت گذاشتم. در واقع این ساعت نیاز به مراقبت و رسیدگی دارد، چراکه خرابشدنی نیست. باید برای ادامه روند کارش هر ۲۰ روز روغنکاری و هر ۲ روز کوک و هر ۲ ـ ۳ ماه یکبار شستوشو شود. هر ۶ ماه هم باید باز و چرخ دندههای آن بررسی شود. به این روش تا سالهای سال کار میکند.»