مخاطب نیز به نوعی سفارش دهنده نوع فیلمسازی است.در این میان سیاستگذاران سینمایی میتوانند علاقهمندی خود را در گونههای خاص از سینما با تشویق مالی سینماگران و سرمایهگذاری در آن ژانر تامین کنند.
با این کار خواهند توانست به مرور، نظر مخاطب را تغییر دهند. اگر در این مدت این اتفاق رخ نداده و سینما همچنان به مخاطبان عمومی وابسته است نباید تقصیر را به گردن سینماگران انداخت.
مسئولان همواره ایدههایی در ذهن دارند که این ایدهها هم اغلب با امکانات و بودجه شان تناسبی ندارد. از سوی دیگر، متأسفانه همواره درباره تاثیرگذاری فیلم و سینما در ایران روی جامعه، غلو میشود.
واقعیت آن است که فرهنگ توده مردم و جوانها را سینما نمیسازد. امروزه با این همه شبکههای ماهوارهای و اینترنت و چه و چه، مردم خوراک فرهنگیشان را از جاهایی دیگر میگیرند و در این میان، سینما نقش بسیار ناچیزی دارد. در حالی که این نقش بسیار پررنگ نشان داده شده است.
علت کم بودن این میزان تاثیرگذاری هم به دخالتهای سلیقهای ساخت و اکران فیلمها مربوط میشود. درحال حاضر فیلمها بهدلیل همین اعمال سلیقهها از مخاطب تهی شدهاند و مردم به سمت سینما هدایت نمیشوند.
اینگونه ما سینمای نیمه جانی داریم که در سال چند فیلم پرفروش دارد و اتفاقا همین فیلمها مورد انتقاد قرار میگیرند.در چنین فضایی اگر سینما قصه مورد قبول مردم را به نمایش نگذارد، مسلماً به مرور شاهد تعطیلی آن خواهیم بود.
اکنون فعالیتهای خوبی برای سالنسازی انجام میگیرد اما اگر در کنار آن فیلمهای قوی و پر مخاطب تولید نشود، این سالنها به چه کاری میآیند؟
در همه جای دنیا، سینما یا به بخش خصوصی تعلق دارد یا دولتی است. در کشور ما، دولت سرمایهگذاری ناچیزی در تولید فیلمها دارد که آن هم بهصورت وام است. تازه اگر وامی هم بدهند، بهشدت در پی آن هستند که آن را پس بگیرند.پس باید مردم و بخش خصوصی در این زمینه فعالیت کنند.
وقتی هم مردم سرمایهگذار میشوند، سفارشهای خاص خود را میدهند. مثلاً در یک رستوران وقتی مردم متقاضی چلوکباب هستند نمیتوان به آنها فقط اشکنه داد. سینما هم غذای روح مردم است.
در این مدت فیلمهای زیادی ساخته شدهاند که خارج از طبع مردم بودهاند و برای همین از آنها استقبال نشده است. در این حالت تکلیف کسانی که در این عرصه سرمایهگذاری میکنند، چیست؟ اینها مسائلی ریشهای است که اگر حل شود، تمام کدورتها و مشکلات هم از میان خواهد رفت.
*تهیهکننده