وقتی بودجه نهادهای صنفی بستگی به کرم مدیر دولتی داشته باشد، دیگر نمیتوان توقع داشت رفتار صنف، براساس خواستههای بحق باشد، بلکه آنچه رفتار و گفتار آن نهاد را میسازد، اراده مدیری است که پیش از این با امضایش پول تشکیلات صنفی را از بیتالمال پرداخته است.
خانه سینما شبیه بسیاری از نهادهای دیگر اگرچه ظاهرا بودجهای جداگانه از فروش بلیت سینماها دارد، ولی نگرش وزارت ارشاد از ابتدای حیات این نهاد صنفی و بهخصوص در چند سال اخیر حاکی از آن بوده که خانه سینما صرفا زینتالمجالس و شاید فقط یک عنوان دهانپرکن برای خالینبودن عریضه است و در عمل در بهترین حالت زیرمجموعه معاونت سینمایی محسوب میشود که البته با دخالتدادن این نهاد در برخی امور و تصمیمگیریها، در برخی اوقات میتوان تمام کاسهکوزهها را سر آن شکست و گناه برخی مقررات و تصمیمها را به گردن صنف انداخت، که اگر مشکلی دارد، خواست خانه سینما بوده و از این دست...؛ درست مثل اتفاقهایی که برای اکران صورت گرفت.
از سوی دیگر، بخش دولتی بهویژه در چند سال اخیر بر این بوده تا با روشهای گوناگون بر نهادهایی که خارج از حوزه اختیارات خود است، اثر بگذارد. این روشها گاه شکل نمکگیری دارد و گاه با اعمال قدرت؛ نتیجه هم در هر دو صورت یکسان خواهد شد. تا وقتی دولت بهویژه در حوزه فرهنگ، قصد تصدیگری داشته باشد، نهتنها به کارکرد صنوف مختلف نمیتوان امیدوار بود که حتی باید شاهد اجرای یک رویه ولو غلط در تمام حوزهها باشیم. بخش دولتی باید رفتار با نهادهای صنفی را بیاموزد و به آن اعتماد کند؛ این اعتماد به نفع همه خواهد بود.