او در برنامه سینمایی «هفت» جملهای با این مضمون بر زبان آورد: «ما در معاونت سینمایی هر طرح و برنامهای را میخواهیم اجرا کنیم، عدهای با آن مخالفت میکنند.» مشخص است که منظور شمقدری از مخالفان ثابت خود چند نفر از مدیران خانه سینما و برخی کارگردانان است.
از میان طرح و برنامههایی که شمقدری از زمان حضورش در پست معاونت سینمایی اجرایشان کرده یا قصد اجرایی کردنشان را داشته طرح ساماندهی اکران فیلمها و انتشار دفترچه سیاستگذاری سینمایی با مخالفت جدی سینماگران مواجه شده که درخصوص ورود دولت به حوزه اکران با وجود اینکه بخشی از بدنه سینما موافق این طرح بودند، درنهایت شمقدری اجرای آنرا به تعویق انداخت.
درخصوص دفترچه سیاستگذاری سینمایی نیز نظر برخی از سینماگران و کارشناسان بر این بوده که این اقدام صرفا بازگشت به سیاستهای دهه60 است؛ سیاستهایی که اگر در آن دوران جواب میدادند و حتی باعث شکلگیری سینمای نوین ایران شدند، حالا و در شرایط امروز نمیتوانند کارآمد باشند؛ بهطوریکه سیدمحمد بهشتی معمار سینمای دهه 60 نیز ادامه آن سیاستها را در شرایط فعلی اشتباه میداند.
سینما در ابتدای دهه 60 چنان دچار سردرگمی و بلاتکلیفی بود که شاید اگر دولت در آن مقطع زمام امور را در دست نمیگرفت، تولید و نمایش فیلم ایرانی در بحبوحه جنگ تحمیلی به فراموشی سپرده میشد. به این ترتیب بنیاد سینمایی فارابی تأسیس شد، دولت به حمایت از تولیدات سینمایی پرداخت و حتی به تربیت نسل تازهای از کارگردانان، فیلمبرداران، تدوینگران و... همت گماشت.
سینمای ایران از میانه دهه 60 با حضور توأمان نسل تازهای از سینماگران که با بازگشت کارگردانان شاخص قبل از انقلاب به عرصه همراه بود، اعلام موجودیت کرد. دورانی آغاز شد که برخی هنوز آنرا دوران طلایی سینمای ایران میدانند. سالهایی که هم گیشه فیلمهایمان پررونق بود و هم به جشنوارههای معتبر جهانی امکان ورود پیدا کردیم.
سینما کمکم روی پای خود ایستاد و وقتی از دهه 70، کاهش تصدیگری دولت در دستور کار قرار گرفت، قرار بر این شد که سینما هم به خود اهالی سینما سپرده شود و دولت صرفا نقشی نظارتی را برعهده گیرد. چنین سیاستی البته تا زمان حضور زندهیاد سیفالله داد در معاونت سینمایی نهتنها اجرا نشد، بلکه در سالهای 74 تا 76 شاهد سیاستهایی کاملا انقباضی بودیم؛ دورانی که چنان سختگیری شد که حتی فیلمسازی چون مرحوم ملاقلیپور متهم به نشناختن فضای جبههها شد!
با حضور سیفالله داد در پست معاونت سینمایی، نقش خانه سینما که چند سالی از تأسیس آن میگذشت، پررنگ شد. اموری چون اکران بهدست اهالی سینما سپرده و از حضور سینماگران در شوراهای صدور پروانه ساخت و نمایش بهرهگرفته شد.
به این ترتیب دولت در جایگاهی نظارتی قرار گرفت و بهنظر میرسید با تداوم این سیاستها، طولی نکشد که کلا سینما بهدست سینماگران اداره شود. هرچند دوران مدیریت مرحوم داد خیلی طولانی نشد، کشتیبان را هم سیاستی دگر آمد و شاهد عقبنشینی در برخی عرصهها شدیم.
با این همه، همچنان سینما از میراث سیفالله داد بهرهمند بود تا اینکه با ورود جواد شمقدری به ساختمان میدان بهارستان، شاهد تغییر رویکردهایی اساسی هستیم. اینکه شمقدری در طیطریق مطلوبش با مخالفت و حتی به تعبیری با کارشکنی برخی سینماگران مواجه شده، طبیعی بهنظر میرسد.
به هر حال اینها طرحها و ایدههایی هستند که از نظر تعدادی از اهالی سینما قبلا امتحانشان را پس دادهاند. طبیعی است که در چنین شرایطی وقتی کار به منازعات تقریبا دائمی معاونت سینمایی و مدیریت خانه میکشد، اختلافات عمیقتر شود. مصادیق سیاستهای مطلوب معاونت سینمایی از دولتی شدن بیشتر سینما حکایت دارد و عزمی جدی هم برای اجرایی شدن این سیاستها از سوی مدیران فرهنگی مشاهده میشود. عدم همراهی و مخالفت بخشی از سینماگران با این سیاستها را نباید بهعنوان ایستادگی مقابل دولت تعبیر کرد.
به این سینما و سینماگرانش در طول 13 سال در حوزههایی مسئولیتهایی واگذار شده است. خانه سینمایی وجود دارد و شورای صنفی نمایشی و... فرقی نمیکند که دولت در رأس کار چه گرایشی از لحاظ سیاسی داشته باشد، هر زمان که وزارت ارشاد و معاونت سینمایی بهگونهای رفتار کنند که اصناف سینمایی آنرا بهمنزله دخالت در امور خویش قلمداد کنند، ابراز مخالفت در برابر این سیاستها واکنشی کاملا طبیعی است.
مدیران کنونی معاونتسینمایی اگر قصد دارند در جهت اعتلای سینما گام بردارند باید در گام اول فضای سرشار از سوءتفاهم و بیاعتمادی فعلی را تغییر دهند. درست یا غلط، منصفانه یا غیرمنصفانه بخشی از بدنه سینما (که بیشتر نخبگان هنر هفتم را نیز شامل میشود) اعتماد و اطمینانی به برخی برنامههای معاونت امور سینمایی ندارد.
میشود بدون در نظر گرفتن این سینماگران، برخی طرحها و برنامهها را اجرایی کرد، میشود بخشنامه صادر کرد و دیگران را ملزم به رعایت آن کرد، چنانکه پیش از این نیز چنین کردهاند و شده، اما تجربه نشان داده که حتی با داشتن حسن نیت و عزم جدی نیز بدون همراهی اهالی سینما نمیتوان گام جدی در این عرصه برداشت. بازگشت به گذشته، اگر هم امکانپذیر باشد، بهصلاح نیست.