جرم و جنایتهایی کهگاه حساسیتهای پیشبینی نشدهای در بین افراد جامعه پدید میآورد. حساسیتهایی که به باور «حسین ابراهیمی مقدم»، روانشناس و مدرس دانشگاه، به تکرار جرم و جنایت دامن میزند. در گزارش زیر ضمن گفتوگو با این روانشناس، پرونده قتل «بابک خرمدین» را واکاوی و آسیبشناسی کردهایم.
ابراهیمی مقدم، با بیان اینکه خانواده، بخشی خُرد اما مهم از یک جامعه محسوب میشود، گفتوگو را آغاز میکند: «اگر در خانواده، امنیت و رضایت همه جانبه وجود داشته باشد، در جامعه نیز امنیت و رضایت بین شهروندان پدیدار میشود.
البته برای رسیدن به امنیت و رضایت که مفاهیمی گسترده دارند، باید مجموعهای بزرگ از عوامل دیگر فراهم باشد. ریشه اصلی این عوامل در همان خانواده و نوع روابط اعضای آن معرفی شده است. پدر و مادری که در سلامت روان به سر میبرند و نسبت به اصول تربیتی موافق هستند، میتوانند فرزندانی با پذیرش بالای اجتماعی پرورش دهند.
در کنار عاملِ خانواده، تجمیع عوامل دیگری مانند اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز مؤثر هستند که این سالها چون در اندازهای مطلوب فراهم نبودهاند، اینک شاهد رشد و گسترش جرم و جنایت آن هم در مختصات خانوادگی هستیم. خانواده که باید آرامشگاه افراد باشد، اکنون با توجه به فشارهای فردی و اجتماعی و تقابل باورها و جهان بینیها، به محلی ناامن تبدیل شده است. بروز بیاخلاقی در سطوح مختلف، در خانههای ۵۰ یا ۶۰ متری که معمولاً جمعیت ۵ یا ۶ نفره را در خود جای داده است با در نظر گرفتن فراهم نبودن بستر اشتغال، ازدواج و فرزندآوری ایدهآل، امری طبیعی است.»
- به خودمان کمک کنیم
در اصول روانشناسی جنایی آمده است، خشونت و جنایت برای بروز و حادث شدن، به «گذر زمان» در کنار سایر عوامل احتیاج دارد. ابراهیمی مقدم در اینباره توضیح میدهد: «به عبارتی سادهتر، کسی که جنایتی را مرتکب میشود، بالفطره جنایتکار نیست.
بلکه بداخلاقیها و تربیت نادرست از سوی والدین، فشارهای اجتماعی و محیطی، اقتصادی و فرهنگی، عقدهها، سرکوبهای ناشی از شکست و ناکامی، به مرور زمان در فرد تلنبار میشود. اگر فرد به هر دلیلی، چرایی و چگونگی این تلنبار شدن را جستوجو کند در واقع به خودش کمک کرده است تا از خطرات ناشی از ارتکاب جرم و جنایت در امان بماند.
اما اگر متوجه شکلگیری این آسیبها در خود نشود، در گذر زمان به فکر انتقام از فرد یا افرادی بهخصوص یا حتی جامعه بر میآید. اصطلاح رایج آن شاید این باشد که میخواهد خود حق خود را بگیرد. چراکه بر این باور است جامعه و قانون، حق او را ادا نمیکنند، بنابراین خودش بایددست به کار شود. متأسفانه بعضی آثار سینمایی و نمایشی نیز با روایت و نمایشِ محتواهایی از این دست به اشاعه این تفکر غلط دامن میزند و ناآگاهانه در قالب سرگرمی، لایههای سرکوب شده در شخصیت افراد را تحریک میکند.»
- تفاوت جنون و اختلالات روانی
در پرونده بابک خرمدین، آنچه مسلم است وجود اختلالات شدید روانی (سایکوپات یا ضداجتماعی و نیاز به دیده شدن) در والدین اوست. اختلالاتی که مفهومشان با «جنون» تفاوت دارد. ابراهیمی مقدم میگوید: «پزشک قانونی، سلامت روان والدین بابک خرمدین را تأیید کرده است. سلامت روان به این معناست که این افراد مصادیق جنون را ندارند اما از ناراحتیها و اختلالات روانی در طیفهای مختلف رنج
میبرند.
علامت پیروزی که پدر بابک خرمدین در یکی از تصاویر از خود نشان میدهد، گواه این نکته است که «من بالاخره پیروز شدم، من دیده شدم.» حتی اگر این دیده شدن بار منفی و منفور داشته باشد. از سویی پوشش خبری لحظه به لحظه این جنایت از طریق رسانهها سبب میشود پیام «دیده شدن و به نتیجه رسیدن» به ناخودآگاه افرادِ مستعد و در آستانه اختلالات، مخابره شود.
در این شرایط، رسانهها باید با مراقبت بیشتر و احترام به حریم خصوصی افراد، حتی اگر جنایتکار باشند، به انتشار اخبار بپردازند. یکی از اقدامات مثبت رسانهها در این شرایط میتواند تحلیل جنایت از ابعاد مختلف با هدف شناسایی عوامل زمینهساز جرم و جنایت باشد. بهگونهایی که هم ترس و شوکهای دلهرهآور از فضای جامعه دور شود و هم افراد نسبت به اختلالات روانی و عوامل مؤثر در آن، آگاه شوند.»
- راهکارهای حفاظت از سلامت روان
روانشناس و مدرس دانشگاه، برای در امان نگه داشتن فرزندان از گزند اخبار منفی مانند جنایتها، راهکارهایی پیشنهاد میدهد و میگوید: «در این مدت که اطلاعات مربوط به قتل کارگردان سینما منتشر میشد، من مراجعهکنندگان بسیاری در کلینیک داشتم با این ترس که دیگر نمیتوان حتی به پدر و مادر خود اطمینان کرد! بنابراین برای آسیب ندیدن روح و روان فرزندان، نخست باید آنها را از عشق و محبت خود سیراب کنیم. این سیراب بودن، اطمینان خاطر و اعتماد را هم به وجود میآورد.
از سویی دیگر، باید مهارتهای ارتباطی و زندگی را به آنها آموزش دهیم. بهگونهایی که در محیط خارج از خانه بتوانند از سلامت روان خود در برابر عوامل محیطی حفاظت کنند. رعایت این ۲ راهکار میتواند تضمینکننده سلامت روانی خانواده و جامعه باشد.»