آنها برای رفع نیازها و انجام فعالیتهای روزمره خود ناگزیر به استفاده از این مسیر هستند.
در دهستان غنیآباد فقط مدرسه ابتدایی و متوسطه دوره اول پسرانه وجود دارد و دختران باید برای درس خواندن به روستای اشرفآباد بروند. مسیر مدرسه دختران غنیآباد بیخطر نیست و باید از حاشیه کانال آب تهران عبور کنند تا به اشرفآباد برسند.
«اسما کریمی» از دختران نوجوان غنیآباد است. او میگوید: «زمستان که مجبوریم پیش از روشن شدن هوا به مدرسه برویم، اطراف کانال خلوت و ترسناک است و معتادان در اطراف آن پرسه میزنند. یکی از دوستانم موقع عبور از کانال به داخل آن سقوط کرد و من و همکلاسیهایم نتوانستیم او را نجات دهیم.»
بعضی از قربانیان کانال تهران کودکان مهاجر پاکستانی بودند که در زاغههای اطراف امامزاده ابوالحسن(ع) و بیابانهای حاشیه روستاهای علیمون و علائین ساکن هستند. «شهنواز» یکی از دختران مهاجر پاکستانی است. او میگوید: «کودکان ما پابه پای بزرگترها کار میکنند و معمولاً غروب به خانه برمیگردند. اطراف کانال بیابان است و موقع غروب سگهای ولگرد در بیابان رها هستند.
بسیاری از مواقع کودکان در حال فرار از حمله دسته سگهای ولگرد به داخل کانال سر میخورند و در آب عمیق آن ناپدید میشوند. اطراف کانال خلوت و کم رفتوآمد است و امکان دارد ساعتها کسی از سقوط بچهها باخبر نشود.» در فصل گرما آب فراوان این کانال اهالی را به شنا در آن وسوسه میکند. «افشین نجفی» هنگام رفتوآمد به محل کارش، بارها شاهد جست وخیز و بازی کودکان در اطراف کانال بوده است.
او از اهالی شهرری است و میگوید: «در فصل تابستان هیچوقت اطراف کانال خلوت نیست و بچهها بهعنوان استخر از آن استفاده میکنند. آنها بدون حضور بزرگترها در کانال پساب به آبتنی و بازی میپردازند و در تابستان قربانیان کانال تهران بیشتر میشود.»۳۶ کیلومتر طول و ۸ متر عرض و ۳ متر عمق کانال تهران است.