همشهری آنلاین_مریم باقرپور: مرزهای این روستا از شمال به کوههای البرز، از جنوب به نهر «یافتآباد» (شاهآباد قدیم، شهرک دانش کنونی)، از شرق به شهرک «دانش» و از غرب به رودخانه «قوریچای» میرسید.چیتگر تفرجگاه و شکارگاه شهریها بود. اغلب زمینهای روستا کاربری کشاورزی داشت و در آن صیفیکاری میشد. باغدارها از پوست «انار» برای رنگ کردن پارچههای «چیت» استفاده میکردند و به همین دلیل نام روستا و سپس محله، چیتگر شد. مالک روستا در زمان «مظفرالدین شاه قاجار»، «قمرتاج بهبهانی» یکی از دختران مرحوم «آیتالله بهبهانی» بود. در سال ۱۲۹۰ او روستا را که ۲۴ میلیونمترمربع بود، به شخصی به نام «سیدمیرزا احمدحسابی» فروخت. میرزا احمد از رجال دولتی وقت بود. میرزا احمد پس از آنکه مالک چیتگر شد، به فکر افتاد که روستا راآباد کند. زمینهای کشاورزی این روستا از طریق چهار قنات آبیاری میشد.
او با استفاده از این قناتها و استفاده از رعیتهای بیشتر، زمینهای زیادتری را به زیر کشت برد. البته او قلعهای هم برای اهالی چیتگر ساخت و مباشری را برای خود انتخاب کرد و کشاورزان بیشتری را به چیتگر آورد. این قلعه تا سال ۱۳۱۰ پابرجا بود، اما با ساخت جاده مخصوص «کرج»، به دلیل قرار گرفتن در مسیر ساخت جاده، تخریب شد. پس از آن میرزا احمد حسابی به همراه رعیتهایش قلعه دیگری در جنوب جاده و کنار خیابان «دکتر حسابی» امروز در چیتگر جنوبی ساخت.
این قلعه بزرگتر از قلعه پیشین بود. قلعه جدید ۴ برج نگهبانی و یک حیاط مرکزی با حوضی در میان آن و چند درخت داشت. در اطراف حیاط، ۶ حیاط دیگر وجود داشت که با دری به حیاط اصلی وصل میشدند. پس از پایان کار ساخت قلعه، میرزا احمد دستور داد، خانهای در کنار قلعه بسازند. این خانه بین اهالی به «خانه اربابی» معروف شد. میرزا احمد که خانهاش داخل شهر بود، میخواست از این به بعد بیشتر در چیتگر بماند و کارها را از نزدیک ببیند. اما چند سال بیشتر زنده نماند. پس از او اراضی چیتگر به فرزندانش به ارث رسید. بعدها و با گذشت زمان و خشک شدن قناتها، باغها هم یکی یکی خشک شدند تاجایی که سال ۱۳۷۰ دیگر اثری از آنها باقی نماند.