آسیاب‌ها عصای دست کشاورزان برای تهیه آرد به شمار می‌رفتند و گاهی عمرشان به درازای عمر یک روستا بود. در روزگاری که نان قوت روستاییان بود، آسیاب حتی به قلب تپنده روستا تبدیل می‌شد.

همشهری آنلاین _ حسن حسن‌زاده: کشاورزان بذر گندم می‌کاشتند و آسیاب‌ها هم دسترنج کشاورزان را آرد می‌کردند برای پخت نان محلی. آسیاب‌های آبی تا همین چند دهه پیش هم با همان‌ساز و کار اولیه‌شان در تأمین معیشت انسان‌ها نقش داشتند و آخرین تکنولوژی روز برای تبدیل غلات به آرد بودند. اگرچه با توسعه صنعت و ساخت کارخانجات تولید آرد، سنگ آسیاب‌ها هم یکی پس از دیگری از چرخش ایستادند. اما جایگاه مهم آنها درآبادی‌های قدیم هنوز هم نام و نشانشان را میان اهالی قدیمی زنده نگه داشته است. در این گزارش سری به محله فرحزاد زدیم و در گفت‌وگو با اهالی قدیمی این‌آبادی کهن قصه کوچه سرآسیاب را مرور کردیم.  

از میدان شهید فرحزادی تا کوچه سرآسیاب راه زیادی نیست؛ همان کوچه‌ای که با آسیاب معروفش روزگاری بروبیایی داشت. چند دهه پیش از آنکه‌آبادی فرحزاد هم به محله‌ای شلوغ و پرجمعیت در کوهپایه البرز تبدیل شود، زنان و مردان برای پر کردن دبه‌های آب و آرد کردن گندم و جو گرد آسیاب قدیمی کوچه سرآسیاب جمع می‌شدند. اگرچه امروز در کوچه سرآسیاب فرحزاد دیگر نشانی از آن آسیاب آبی وجود ندارد اما نام سرآسیاب که روی تابلوی آبی‌رنگ ورودی کوچه نصب شده است خاطره روزگار گذشته این‌آبادی کهن را برای فرحزادی‌ها زنده می‌کند.

در ورودی کوچه سرآسیاب، درست در نقطه‌ای که یک روز آسیاب آبی معروف فرحزاد جا خوش کرده بود، حالا خانه‌های قد و نیم‌قد خودنمایی می‌کند. خانه‌ها و آلونک‌هایی که در چند دهه اخیر حتی به آب جاری کوچه رحم نکردند و حالا دیگر نشانی از آب زلالی که گردانه آسیاب را به چرخش درمی‌آورد وجود ندارد. «مصطفی لآلی» شورایار و یکی از اهالی قدیمی فرحزاد می‌گوید: «باغ‌ها و مزارع فرحزاد با چشمه‌ها و قنات‌های بسیاری که از بالادست جاری بود، سیراب می‌شدند. آب زلالی که از دل کوچه سرآسیاب می‌گذشت میان اهالی به چشمه وسط‌ ده معروف بود. این چشمه از چشمه‌های اصلی فرحزاد بود که اهالی به آن سرچشمه هم می‌گفتند. اگرچه بیشتر از ۳ دهه از توسعه ساخت‌وسازها و تغییر مسیر این چشمه می‌گذرد اما هنوز هم آب جاری آن پای درختان و توتستان‌های پایین دست می‌ریزد.»

  • به یاد آخرین آسیابان فرحزاد

آب زلال نهر کوچه سرآسیاب که از دل کوه‌های بالادست به سوی مزارع گندم و باغ‌های سرسبز فرحزاد جاری بود، پس از برداشت گندم و جو هم به کمک کشاورزان می‌آمد. درآبادی خوش ‌آب و هوای فرحزاد علاوه بر باغ‌های میوه، مزارع گندم و جو هم وجود داشت که معیشت کشاورزان محلی را تأمین کرد. کشاورزان پس از برداشت محصول، کیسه‌های پر از گندم را تا کوچه سرآسیاب و آسیاب آبی معروفش حمل می‌کردند تا بخشی از محصول را برای مصارف دیگر به آرد تبدیل کنند. لآلی می‌گوید: «در فرحزاد علاوه بر باغ‌های میوه، مزارع گندم و جو هم بخش زیادی از زمین‌های حاصلخیزآبادی را تشکیل می‌داد. چند دهه پیش در حوالی میدان کتاب، خیابان کوهستان و اطراف برج اپال تا چشم کار می‌کرد مزارع گندم بود. کشاورزان در پایان فصل برداشت محصول، گندم‌ها را برای تهیه آرد به کوچه سرآسیاب و تنها آسیاب این حوالی می‌بردند.

آسیاب فرحزاد حتی از محله‌های دیگر هم مشتری داشت. کشاورزان محله‌های طرشت و حتی اطراف حصارک هم گندم‌های خود را برای آرد کردن به فرحزاد می‌آوردند.» آسیاب معروف فرحزاد که حالا تنها نامی از آن روی دیوار ورودی کوچه باقی‌ مانده است حدود ۶ دهه پیش و همزمان با توسعه کارخانه‌های صنعتی مثل بسیاری از آسیاب‌های معروف تهران از رونق افتاد. لآلی ادامه می‌دهد: «فرحزاد براساس منابع مکتوب هزار و ۲۰۰ سال قدمت دارد. ‌آبادی خوش‌ آب و هوایی که ساکنانش از دیرباز به کشاورزی مشغول بودند. بنابراین آسیاب آبی فرحزاد هم قدمت زیادی داشت. آخرین آسیابان فرحزاد که تا پیش از تعطیلی آسیاب مسئولیت آسیاب کردن گندم را برعهده داشت شخصی معروف به غلامرضا آسیابان بود.»

  • این درختان با آب قنات سیراب می‌شدند

اگرچه بیش از ۶ دهه از توقف گردش سنگ آسیاب فرحزاد می‌گذرد اما نهر جاری کوچه سرآسیاب تا حدود ۳ دهه پیش هم زینت‌بخش این کوچه بود. آتش ساخت‌وسازهای بی‌رویه در فرحزاد، دامن آب زلال این کوچه را هم گرفت و مسیر نهر کوچه سرآسیاب هم پس از توسعه ساخت‌وسازها تغییر کرد. روستای فرحزاد که همیشه به باغ‌ها و میوهای توت و شاتوت فرد اعلایش معروف بوده است اما قنات‌ها و نهرهای جاری بسیاری داشت که هنوز هم با وجود ساخت‌وسازهای بی‌رویه به حاصلخیزی زمین‌ها و باغ‌های فرحزاد کمک می‌کند.

«حسن صداقت» یکی از اهالی فرحزاد از قنات‌های قدیمی محله می‌گوید: «باغ‌های حاشیه رودخانه به‌عنوان قدیمی‌ترین باغ‌های‌آبادی فرحزاد از صدها سال پیش رونق داشت. اما از ۱۵ سال پیش و همزمان با اجرای پروژه بوستان نهج‌البلاغه، تعدادی از باغ‌های حاشیه روددره به دلیل تخریب‌ها بناهای حاشیه رودخانه و در نتیجه تغییر مسیر برخی قنات‌ها و مجراهای آب به تدریج از بین رفت و باغداری در این محدوده هم از رونق افتاد. با وجود این، قنات‌های منگل، خاک‌لاری و انارو و... که از قنات‌های اصلی فرحزاد بودند هنوز هم می‌توانند با احیای مسیر قنات و مجراهای آب دوباره باغ‌های حاشیه رودخانه و فضای سبز محله را سیراب کنند. اگرچه با وجود حضور معتادان در حاشیه روددره و تخریب‌هایی که ۱۵ سال پیش انجام شد، هنوز هم شماری از باغداران برای حفظ حیات باغ‌ها به سختی آب مورد نیاز درختان را تأمین می‌کنند.»

  • هم نان می‌داد، هم برق

قصه آسیاب قدیمی فرحزاد و نقش آن در گذران زندگی روزمره فرحزادی‌ها به همین‌جا ختم نمی‌شود. اگر با توسعه شهر در هر کوچه و خیابان چند نانوایی با نان‌های مختلف پیدا می‌شود، موسفیدان فرحزاد روزگاری را به یاد دارند که هر خانه این‌آبادی کهن تنوری داشت که کدبانوی خانه در آن نان می‌پخت؛ یک نانوایی اختصاصی با آرد فرد اعلا و نان محلی تازه. لآلی می‌گوید: «آسیاب فرحزاد یک فایده دیگر هم برای اهالی داشت. از آنجایی که گندم‌ها در این آسیاب آرد می‌شد دسترسی به آرد فرد اعلا در فرحزاد بسیار آسان بود.

در هر خانه قدیمی فرحزاد یک تنور وجود داشت که مادران با گندم‌هایی که در آسیاب فرحزاد آرد می‌شد، نان محلی می‌پختند.» آسیاب فرحزاد در دوره‌ای که هنوز برق شهری به فرحزاد نرسیده بود، حتی برق شماری از خانه‌های فرحزاد را هم تأمین می‌کرد. لآلی ادامه می‌دهد: «در سال‌های نخست دهه ۵۰ بود که برق شهری به خانه‌های فرحزاد رسید. پیش از آن در خانه‌های‌آبادی فرحزاد مثل هرآبادی دیگری از چراغ‌های نفتی و پیه‌سوز برای روشن کردن خانه استفاده می‌شد. اما حتی آن روزها هم تعداد انگشت‌شماری از خانه‌های فرحزاد برق داشتند؛ برقی که از چرخش پره‌های آسیاب تولید می‌شد با کابل برق به خانه تعدادی از اربابان‌آبادی منتقل می‌شد و چراغ خانه آنها را روشن می‌کرد.»

برچسب‌ها