همشهری آنلاین_پریسا نوری: اینجا نانوایی لواشی است که از ۲۰ سال پیش تنورش برای نیازمندان گرم میشود. «محرمعلی نظری» صاحب این نانوایی به نیت فرزندی که اسم و عکسش بر پلاکی روی دیوار کوچه نصب شده، بهطور میانگین هفتهای ۱۲۰۰ نان رایگان به نیازمندان میدهد. او علاوه بر نان، حواسش به دیگر اقلام سفره نیازمندان هم هست و حسابهای دفتری آنها را در سوپرمارکت و مغازه میوهفروشی محله پاک میکند.
«محرمعلی نظری» که اهل محله او را به نام «حاج علی» میشناسند، ۷۶ ساله است و از کودکی پای تنور نانوایی پدرش در خیابان حافظ قد کشیده و شاطر نانوا شده است. ۲۰ سال پیش به محله تهرانپارس آمده و خانه و مغازهای خریده و نانوایی خودش را راه انداخته و شاطری را به جوانترها سپرده است.
میگوید: «سالها در نانوایی پدرم شاطر بودم و وقتی به تهرانپارس آمدم خودم را از شاطری بازنشسته کردم. روزی هم که این نانوایی را راه انداختم عهد کردم که یک و نیم سهم از درآمد اینجا را برای رضای خدا و خیرات پسر بزرگم «آقا مرتضی» که در جنگ شهید شده، خرج کنم و در مناسبتهای مذهبی مثل عید فطر، تولد و شهادت حضرت علی(ع) و امام حسن(ع) و... هم نان اهالی رایگان باشد. این موضوع را با بچههایم هم شرط کرده و وصیت کردم که بعد از مرگم این کار را ادامه دهند.»
- دل اهالی به حاجی گرم است
اهدای نان رایگان به نیازمندان فقط گوشهای از مهربانی حاج علی است. این را جوانی میگوید که در مغازه میوهفروشی نزدیک نانوایی کار میکند. او که «شهرام کریم پور» نام دارد و همسایه مهربانش را سالهاست میشناسد، ادامه میدهد: «شاید حاجی راضی نباشد که دیگران بدانند، اما به ما سپرده که اگر کسی آمد و میوه خواست و پولش را نداشت، به حساب من به او میوه بدهید.» کریمپور میافزاید: «هر هفته چند مشتری ثابت داریم که میآیند و چندکیلو میوه و پیاز و سیبزمینی میبرند و حاجی آخر ماه میآید همه را حساب میکند.» میوهفروش محله میگوید: «حاجی هوای همه اهالی بهخصوص آنهایی که دستشان به دهانشان نمیرسد را دارد، آنها هم دلشان به حاجی گرم است.»
- هرکس مشکلی دارد سراغ حاج علی میآید
دیوار به دیوار نانوایی حاج نظری، یک سوپرمارکت کوچک است. صاحب مغازه که «احمدی» نام دارد دفتری که سیاهه اقلامی که نیازمندان به حساب حاج نظری بردهاند را نشان میدهد. او میگوید: «تقریباً بیشتر کسانی که نان رایگان میبرند در مغازه ما هم حساب دفتری دارند و حاجی هر هفته میآید و حسابشان را صاف میکند.»
احمدی ادامه میدهد: «اجناس سوپرمارکت گران شده و گاهی رقم حسابها زیاد میشود، یکبار به حاجی گفتم «چرا صورت حسابها را تسویه میکنید، شما که همه این آدمها را نمیشناسید شاید بعضیهایشان نیازمند نباشند.» حاج علی بلافاصله در جوابم گفت «کسی که برای چند نان مراجعه و درخواست میکند حتماً نیازمند است. کسی که پول داشته باشد نمیآید نان رایگان ببرد. این افراد واقعاً نیازمند هستند.» مغازهدار ادامه میدهد: «حاج علی دل بزرگی دارد. هرکسی در محله مشکل مالی داشته باشد به سراغ حاجی میآید و او روی هیچکس را زمین نمیاندازد. اگر خودش هم نداشته باشد از نیکوکاران و خیّران مسجد یا خیریههایی که در آنها عضو است کمک میگیرد تا مشکل بنده خدا را حل کند.»
- بذل مهربانی تا دور دستها
با کمی پرس وجو درباره نانوای نیکوکار متوجه میشویم که فعالیت خیرخواهانه او به محله تهرانپارس محدود نمیشود. او عضو فعال خیریهای در اتحادیه نانوایان است و کمکهای مردمی را جمعآوری و همراه نیروهای جهادی در نقاط محروم کشور توزیع میکند. «ناصر کرمی» یکی از اعضای این خیریه در اینباره میگوید: «به همت حاجنظری و جمعی از نانوایان قدیمی یک گروه جهادی در صنف نانواها تشکیل شده که کمکهای مردمی را جمع میکنند و به دورترین نقاط محروم کشور میبرد.» او ادامه میدهد: «حاج نظری همت بلندی دارد، با وجودی که سنی از او گذشته اما همیشه پای کار است.»
کرمی میافزاید: میگوید: «خیلیها روی حرف و اعتبار حاجی حساب میکنند و وقتی برای جمعآوری کمک به جاهای مختلف و ارگانها سر میزند، حمایت میکنند.» او مکثی کرده و میگوید: «در عوض خدا هم هوای حاجی را دارد.» این را که میگوید خاطرهای برایمان نقل میکند: «حاج نظری و چند نفر از اعضای گروه جهادی پارسال برای کمک به سیل زدگان اهواز همراه با سه کامیون برنج و آرد و ماکارونی و اسباببازی، چادر و... راهی مناطق اهواز شده بودند و حاجی هم راننده ماشین شخصی بود که همراه کامیونها میرفت که ناگهان در بزرگراه قم یک صندلی از ماشین جلویی توی جاده و درست جلو ماشین حاجی میافتد، ماشین که سرعتش هم زیاد بوده چند بار دور خودش میچرخد و متوقف میشود.
او ادامه میدهد: «حاج نظری و همراهانش به طرز معجزهآسایی از حادثه نجات پیدا کردند و بیشک این لطف و مرحمت خدا به خاطر این بود که حاجی در راه کمک به مردم عازم سفر بود و دعای خیر آنها سپر بلای او شد.»
- مهربانی بیجواب نمیماند
نانوای پیر محله تهرانپارس معتقد است مهربانی بیجواب نمیماند و تبلورش در زندگی فرد نمایان میشود. او میگوید: «اگر قابل بوده باشم و سر سوزنی از کارهایم مورد قبول درگاه حق قرار گرفته باشد، لطفش شامل حالم شده چراکه بر من منت گذاشته و فرزندان خوبی نصیبم کرده.» حاج علی ادامه میدهد: «خدا را شکر هر ۵ فرزندم عاقبت بخیر شدند. یکیشان که سال ۶۵ در عملیات کربلای ۵ شهید شد، ۲ تایشان مهندس شدند و یکی دکترای فقه دارد و دیگری هم معلم است.»