همشهری آنلاین_مژگان مهرابی: هرچه در توان دارند میبخشند. هیچوقت هم در تصورشان نمیگنجد که مبادا لقمهای کمترگیر خودشان بیاید. یکی از اموالش عطا میکند و یکی هم از جانش مایه میگذارد. بعضی هم از حرفهای که دارند کمک میگیرند تا به واسطه آن باری از دوش خانوادههای بیبضاعت بردارند. «حسن حسن لو» نانوای محله تاکسیرانی هم از این دسته انسانهاست. کسی که به رغم جوان بودنش سالهاست نان بر سر سفره دیگران میگذارد.
او این خصلت نیک را از پدرش یاد گرفته و در واقع راه آبا و اجداد خود را پیش گرفته است. اعتقاد دارد با این کار برکت روزیاش چند برابر میشود. حسن لو علاوه بر دادن نان به نیازمندان، هر روز تعداد زیادی نان پخته به دست افراد معتاد و کارتنخواب میرساند. به خواسته اهالی محله سری به مغازه نانوایی او زده و پای صحبتش نشستیم.
از هرکدام از اهالی محله تاکسیرانی سراغ حسن آقا نانوا را بگیری راهنماییات میکنند. با اینکه مدت زمان زیادی نیست که به این محله آمده اما توانسته محبوبیتی پیدا کند. از اعتبار زیادی برخوردار است و به قول معروف حرفش خریدار دارد. دلیل عزتی هم که دارد خیرخواهی و مردمداری اوست. نانواییاش در خیابان گل قرار دارد.
بین پل دوم و سوم بلوار ابوذر. فضای تمیز نانوایی او بیشتر از هر چیز به چشم میآید. صف نانوایی خیلی شلوغ نیست. هممحلهایها با رعایت فاصله ایستادهاند و به جز چند نفری که درباره حوادث روز صحبت میکنند باقی یا شنوندهاند یا در دنیای خود سیر میکنند. از بانویی که انتهای صف ایستاده درباره دست به خیر بودن نانوای محله میپرسم و حرفهایی که دربارهاش شنیدهام را بازگو میکنم. «محبوبه نوروزی» میگوید: «حسن آقا چند سالی است نانوای محله ما شده و در همین مدت دست خیلیها را گرفته است. کاری ندارد فردی که به او مراجعه میکند راست میگوید یا خیر.
اگرطلب نیاز کند چند نان در کیسهاش میگذارد. خیلی از خانوادههای نیازمند را اهالی به او معرفی میکنند. کار او باعث شده اهالی هم خود را در امر خیر سهیم بدانند. هرکسی بنا به وسع مالیاش وجهی را به او میدهد تا برای نیازمندان نان بپزد. حتی این را هم میدانم که چند وقت پیش کاغذهایی را درست کرده بود مثل فیش به دست معتمدان محله داده بود که اگر کسی بضاعت کافی نداشت یکی از این برگهها را در اختیارش بگذارند. هرکسی برگه را به نانوایی میداد هر تعدادی که میخواست نان رایگان میگرفت. به آبروی مردم خیلی اهمیت میدهد.»
- نان گرم بر سر سفره کارتنخوابها
در این حین، بانوی سالخوردهای بیتوجه به کسانی که در صف ایستادهاند، از راه میرسد و خود را به پیشخوان میرساند. نوروزی اشاره میکند: «این خانم هر شب جمعه وجهی را به نانوایی میدهد تا برای خیرات امواتش نان بپزند. میبینید. همه اهالی در این کار خیر شرکت میکنند.
هرکسی به وسع خودش.» نوروزی یکی از کسبهها را معرفی میکند و متذکر میشود اطلاعات بیشتری درباره حسن آقا دارد. «ماشاءاللههمتی» مغازه سوپرمارکت دارد. پیرمردی که از ۴۰ سال پیش در اینجا ساکن شده است. همتی میگوید: «حسن آقا هر شب تعداد زیادی نان میپزد و با تعطیل شدن نانوایی برای کمپهای اعتیاد و گرمخانه میبرد. غیر از آنچه به نیازمندان میدهد.
بیآن که کسی را بشناسد یا بخواهد دربارهاش تحقیق کند. میگوید نان را برای خوردن میگیرند به کار دیگری نمیآید. برای یک تکه نان نباید آبروی مردم را برد.» «سیروس سیم چی» معتمد محله تاکسیرانی و دبیر شورایاری هم همین نظر را دارد. او از خدمات ارزنده حسن لو میگوید که در ایام ماهرمضان، بیتوجه به گرمای آزاردهنده ساعتها پای تنور میایستاده و برای نیازمندان نان میپخته است. سیمچی تعریف میکند: «او برای این کارش از هیچکس توقعی ندارد. به کارگرانش سپرده که اگر کسی برای خرید نان پولی نداشت هر تعدادی که میخواهد در اختیارش بگذارند.»
- وصیت پدرم است
شاطر تنور را خاموش میکند تا کارگرها نیم ساعتی استراحت کرده و چاشتی بخورند. فرصتی پیش میآید که پای صحبت حسنلو بنشینیم. با لهجه شیرین آذری از خودش میگوید که اهل زنجان است و نانوایی حرفه شهرشان است. میگوید: «پدرم کشاورز بود. همیشه نصیحت میکرد کسی گرسنه از سر سفرهات نرود. خودش هم همینطوری بود. سفرهدار بود. من به حسب علاقه پی نانوایی رفتم. شغلی است که روزی مردم را میدهد. از نوجوانی تا الان که ۴۲ سال دارم خدمت به دیگران را شعار زندگیام قرار دادهام. در خاندان ما عیب است کسی از سر سفرهمان گرسنه و دست خالی برود. چه مهمان خانهمان باشد و چه مشتری نانوایی مان.»
او بیشتر همکاریاش با گرمخانهها و کمپهای اعتیاد است. برای این کارش هم دلیل دارد. میگوید: «افراد کارتنخواب و معتاد رانده شده از همه جا هستند. گاهی یک تکه نان هم گیرشان نمیآید که با آن گرسنگی را برطرف کنند. بدون تعارف بگویم چون وجهه خوبی بین مردم ندارند از اینرو کمتر کسی سراغشان را میگیرد. برای همین هر شب تعداد زیادی نان میپزم و خودم به کمپهای اعتیاد میبرم.
البته کمپهایی که در این حوالی هستند. دیگر اینکه وقتی کسی اعتیادش را ترک کرد اشتهایش زیاد میشود. خوردن نان گرسنگیشان را برطرف میکند.» با این اقدام حسن لو، فرهنگ زیبایی در محله تاکسیرانی نهادینه شده که هرکسی در هر شغل یا حرفهای هست به یاری هممحلهایها برود. او از اینکه بخش قابل توجهی از نانهای پخته شده را به دیگران میبخشد ابراز خوشحالی کرده و معتقد است با این کار برکت روزیاش چند برابر میشود. میگوید: «روزیرسان خداست. او در حق من میبخشد من چرا باید خساست به خرج دهم. اینطور خیالم راحت است که دیگر همسایهام به نان شبش محتاج نیست.»