همشهری آنلاین_پروانه بهرامنژاد: «محمد» همینکه به ابتدای پیست میرسد، هنوز نرسیده به خط شروع تمرین، در مسیر نارنجی رکاب میزند و مادر در کنارش تند تند گام برمیدارد. اینجا پیست دوچرخهسواری بوستان جنگلی سرخهحصار است که پس از مدتها تعطیلی دوباره درهای آن به روی جمعی از شهروندان خاص پایتخت باز شده و افراد دارای معلولیت و خانوادههایشان این فرصت را پیدا کردهاند تا کمی از فضای خانه و محدودیتهای کرونایی دور شوند و بتوانند پنجشنبهها فرزند خود را به اینجا بیاورند و دوچرخهسواری کنند.
ساعت نزدیک ۱۰صبح است و خیلی از بچهها و خانوادهشان زودتر از زمان تعیین شده، خود را به مقابل پیست دوچرخهسواری سرخهحصار رساندهاند. صدای موسیقی همه جا پرشده و یک خانواده مشغول انتخاب دوچرخه است و خانواده دیگر پیادهروی میکنند. اما همینکه صدای سوت آقای مربی را سر ساعت۱۰ میشنوند همه به خط میشوند و او توضیحاتی را به خانوادهها و بچهها ارائه میکند.
آنها که ماهها با شیوع ویروس منحوس کرونا در خانه مانده بودند، حالا به فضای امن، سرسبز و ایمن بوستان جنگلی سرخهحصار آمدهاند تا آخر هفته و دورهمی متفاوتی را سپری کنند. «سیدرضاتربتجو» معاون حملونقل و ترافیک شهردار منطقه ۱۳ دراینباره میگوید: «طرح آموزش دوچرخهسواری به معلولان تقریباً از یک سال و نیم گذشته با توجه به دستورالعملهای ابلاغی ستاد ملی کرونا و تعطیلی بوستانهایی چون سرخهحصار، متوقف شدهبود.
از آنجایی که این افراد باید خانوادههایشان در کنارشان حاضر باشند و اجازه ورود خودرو به بوستان جنگلی سرخهحصار ممنوع بود، آنها از این امکان بیبهرهمانده بودند. تا اینکه شهردار منطقه۱۳همکاری کرد درهای اینجا به روی توانیابان و افراد کمتوان باز شود و این موضوع ادامه پیدا کند و کمک کنیم مشکلات آنها حل شود و ما شاهد افسردگی، اضافه وزن و... این گروه از افراد جامعه نباشیم. حالا هر پنجشنبه در خدمت معلولان و خانواده آنها هستیم.»
- پنجشنبههای دوستداشتنی
همه حواسش به تک تک بچههاست. چه افراد دارای معلولیتی که رکاب میزنند چه خواهر و برادرهای سالم آنها که امروز در این پیست همراهی کرده و حضور دارند. «حمید رجبزاده» که رسالت اصلی و آموزش دوچرخهسواری به این گروه را برعهده دارد، حتی یک لحظه چشمانش را از روی بچهها برنمیدارد و به خانوادهها مدام هشدار میدهد مراقب فرزندانشان باشند.
او مسئول کمیته هوازی دوچرخهسواری هیئت ورزش معلولان و جانبازان استان تهران است و از ۸ سال پیش تاکنون در زمینه آموزش دوچرخهسواری به توانیابان و توانخواهان فعالیت دارد. او که از سال ۱۳۵۷ دوچرخهسواری را در شرق تهران از ورزشگاه تختی شروع کرده میگوید: «دوچرخه در تهران نیز در سالهای اخیر توسعهیافته که بسیار خوب است. ما از ۸ سال پیش در بوستان جنگلی سرخهحصار زیرمجموعه شهرداری منطقه ۱۳ در خدمت طیف عظیمی از معلولان مختلف هستیم اما به دلیل شیوع ویروس کرونا تعطیل شدهبود تا اینکه با مساعدت و همکاری شهرداری دوباره این امکان فراهم شده و من دستان معاون حملونقل و ترافیک شهردار منطقه ۱۳را به گرمی میفشارم که در ایام کرونا و ضرورت رعایتپروتکلهای بهداشتی با ما همکاری کرد تا بتوانیم این فضا را در اختیار جامعه توانیابان و توانخواهان و خانوادههایشان قرار دهیم و به بهبود حال آنها کمک کنیم.»
- کرونا آمد پیست تعطیل شد
سندروم داون، اوتیسم، معلولان جسمی حرکتی و... دختر و پسر همه حضور دارند و محدودیتی برای شرکت آنها در طرح آموزش دوچرخهسواری وجود ندارد. رجبزاده میگوید: «حدود ۲۲ سال به شکلهای مختلف وارد زندگی بچههای معلول شده و با آنها کار کردهام. یقین دارم دوچرخه میتواند در زندگی افراد مؤثر باشد.
۸ سال پیش این پیشنهاد از طرف فدراسیون معلولان جانبازان مطرح شد و این طرح را در تهران به اتفاق یک دوچرخهسوار در بوستان سرخهحصار شروع کردیم. تلاش گستردهای صورت گرفت و هر هفته پنجشنبهها و یک روز در میان بچهها به اینجا میآمدند اما کرونا آمد و این فضا تعطیل شد تا اینکه در هفتههای اخیر دوباره رونق گرفت.» او میافزاید: «درهای پیست دوچرخهسواری سرخهحصار به روی توانیابان و توانخواهان و خانوادههایشان باز است و میتوانند مراجعه کنند. امروز هم بچهها از طیفهای مختلف و زیرنظر مرکز توانبخشی بهداشت و درمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی برای استفاده از دوچرخه از گوشه و کنار تهران به اینجا آمدهاند.»
او تأکید میکند: «این افراد ابتدا دوچرخه را یک هیولا یا مثل کسی میبینند که میخواهد به آنها آسیب برساند. دوچرخه را اول قبول ندارند بعد با آن مأنوس میشوند. بهطوریکه من افرادی را دارم که شبها دوچرخه خود را به اتاقشان میآورند یا روی تخت میخوابانند یا دستشان را به دوچرخه میگیرند و میخوابند.»
- همراهی بیدریغ والدین
پسر آرام آرام با سهچرخه در محدوده مشخص رکاب میزند و مادر پابهپای پسرش میدود تا جا نماند و همینکه فرمان دوچرخه لق میزند، مادر دلواپس شده و محکم با دستانش سهچرخه را نگه می دارد و از پسرش میخواهد تعادل خود را حفظ کند و آرامتر رکاب بزند. در آن سوی مسیر هم پدر پا در رکاب پسرش است و مراقب او که مبادا زمین بخورد. هر خانواده از کنار دیگری که عبور میکند، خستهنباشید میگوید و دستش را به احترام بالا میبرد.
رجبزاده هم درحالیکه خانوادهها را نشان میدهد که همگی همراه فرزندانشان هستند، میگوید: «من در آموزش تنها نیستم. روش آموزش را به پدر و مادرها توضیح میدهم، آنها بچه را همراه میکنند. همراهی والدین در این برنامه برای توانیابان الزامی است.» بانو «کاظمیان» یکی از همین افراد و مادرانی است که از غرب تهران پسرش را به بوستان جنگلی سرخهحصار آورده است. او میگوید: «پس از یک سال پسرم را از خانه بیرون آوردم تا حال و هوایش عوض شود. به خانوادهها توصیه میکنم به فرزندانشان یک نگاه عادی داشتهباشند و از آینده بچههایشان نترسند اول از همه استعدادهای فرزندشان را کشف کنند ببینند در چه زمینهای استعداد دارد. وقتی استعدادش را کشف کند همان راه را ادامه دهند و خسته نشوند.»
- دوچرخه بخرید
بسیاری از دختران و پسران با خودشان دوچرخه آورده و برخی هم از پیست دوچرخه کرایه کردهاند اما داشتن دوچرخه اختصاصی برای این افراد یک ضرورت است. رجبزاده تأکید میکند: «خانوادهها باید دوچرخه تهیه کنند برای بچهها و بدون استثنا با خود آن را همه جا حتی در مسافرت هم مثل لباس حمل کنند. برای اینکه آموزش دوچرخه در افراد نهادینه شود، باید در همه موقعیتها دوچرخه همراه داشته باشند.
ما در اینجا آموزش را با سهچرخه شروع میکنیم بعد از مسلط شدن کمکیهای آن را باز میکنیم تا فرد راهش را ادامه دهد. دختر و پسر هم ندارد. آنها باید یاد بگیرند تعادل خود را حفظ کنند.» او با بیان یک خاطره صحبتهایش را اینطور ادامه میدهد: «ما با همراهی خانوادهها میتوانیم اثربخش باشیم. یادم است «حامد راسخ رزم» یکی از بچهها وقتی نخستین بار در سرخهحصار سوار دوچرخه شد، مادرش با اتومبیل دنبال ما میآمد. هنگام بازگشت مادر از ماشین پیاده شد و بهصورت غمانگیز نقش بر زمین شد. او بعد از هوشیار شدن گفت: «از اینکه دیدم حامد برای نخستین بار خودش دوچرخهسواری میکند طاقت نیاوردم و حالم دگرگون شد. او دوچرخه را دشمن خود میدید. .»
ساعت تعیین شده برای دوچرخهسواری به پایان میرسد و والدین دوچرخهها بر باربند ماشین سوار میکنند و بیآنکه اثری از خستگی روی صورت بچهها نمایان باشد، قدمهایش را دوتا یکی کرده و به سمت دری میدوند که ماهها در انتظار باز شدن و دلتنگش بودهاست.
- دوچرخه را دوست داشته باشید
«محمدهادی محمودیان» ۲۰ ساله از غرب تهران آمده و کمربند مشکی دان یک دارد. او عنوان قهرمانی کشور پاراتکواندو و یک مدال برنز و دو مدال طلا در این زمینه کسبکرده است. محمدهادی میگوید: «به دوچرخهسواری علاقهمند شدهام. دلم میخواهد همه جا دوچرخه باشد و من و دوستانم بتوانیم راحت دوچرخهسواری کنیم. دوچرخه بلد نبودم از مادرم تشکر میکنم که من را به اینجا آوردهاست. به دوستانم میگویم دوچرخه را دوست داشته باشند و دوچرخه حس خوبی به انسان میدهد.
- همیشه همراهتان باشد
«امیرحسین رجبزاده» ۱۸ ساله هم یکی دیگر از افراد حاضر در این پیست است. او میگوید: «دوست دارم فعالیتهای دوچرخهسواری در تهران گستردهتر شود. ما سالها در آلمان زندگی میکردیم و من از آنجا دوچرخهسواری را شروع کردم و پدرم دوچرخه تاشو که آنجا همه جا همراهمان بود را با خود به تهران آورد. به نظر من اگر والدین میخواهند فرزندشان با دوچرخه دوست و همراه شود، بهتر است آن را در همهجا با خود حمل کند.»
- دوومیدانی را بیشتر کنید
«سید امیر متولی باشی» ۳۲ساله از میدان ولیعصر(عج) به این پیست آمده و مدام راه میرود و به همه بچهها خسته نباشید میگوید. او روحیه خوبی دارد و دلش میخواهد ورزش را در رشته دوومیدانی ادامه دهد. امیر میگوید: «دوچرخه را دوست دارم اما دلم میخواهد در رشته دوومیدانی شرکت کنم. دوست دارم راهم را مستمر ادامه دهم و به بهترین نحو و بهطور شایسته به جامعه معلولان و برای توانخواهان خدمت کنم.»
- شهردار منطقه۱۳ از ضرورت فراهم کردن امکانات برای همه شهروندان میگوید/تجلی عدالت اجتماعی برای توانیابان
گشایش درهای بوستان جنگلی سرخهحصار به روی توانیابان و خانوادهشان، آن هم در شرایط تعطیلی بوستانها و محدودیتهای کرونایی، همگی حاصل همکاری شهردار منطقه۱۳ با این گروه از شهروندان است. چراکه تا پیش از این امکان حضور خودرو در این بوستان ممکن نبود و پیست هم تعطیل. اما به گفته «حمید رجبزاده» این موضوع با مساعدت «مجتبی شکری» محقق شده است.
شهردار منطقه۱۳ یکی از مهمترین اهداف مدیریت شهری را دستیابی به عدالت اجتماعی از طریق ایجاد توازن در بهرهمندی از فضاهای شهری برای همه شهروندان از جمله معلولان و توانیابان در پی شعار «تهران، شهری برای همه» میداند و میگوید: «براین اساس، اتخاذ تمهیداتی از قبیل برگزاری همایش، دورههای آموزشی و... زمینه را برای حضور افراد دارای معلولیت در اجتماع، افزایش اعتماد به نفس و بهبود روحیه و نشاط این عزیزان بهعنوان بخش بزرگی از جامعه ما فراهم میکند.
این میان برگزاری رویداد دوچرخهسواری ویژه افراد دارای معلولیت که به همت معاونت حملونقل و ترافیک منطقه و همکاری هیئت ورزشهای جانبازان و معلولان در بوستان جنگلی سرخهحصار در حال اجراست، در این رویداد فرصتی فراهم شده تا شهروندان توانیاب و خانوادههایشان با حضور در بوستان جنگلی سرخهحصار حضور پیدا میکنند آنها امیدوارند با همراهی سایر شهروندان، این عزیزان هم بتوانند علاوه بر بوستانها در معابر شهری از دوچرخه بهعنوان مد حملونقل پاک بهرهمند شوند.»
«مجتبی شکری» میافزاید: «هرچه میزان استفاده از دوچرخه در میان افراد دارای معلولیت افزایش یابد، سلامت جسمی و فکری آنان بهبود خواهد یافت. از این رو، تمهیداتی از سوی معاونت حملونقل و ترافیک منطقه ۱۳برای این گروه اختصاص یافته و آنها پنجشنبههای هر هفته میتوانند در بوستان جنگلی سرخهحصار، حاضر شوند و دورههای آموزشی دوچرخهسواری را گذرانده و تمرینات خود را انجام دهند.» شهردار منطقه۱۳ تأکید میکند: «رویداد دوچرخهسواری با استقبال گروههای توانیاب روبهرو شده و افراد در کنار این خواستار راهاندازی خانه دوچرخه و پیست دوچرخهسواری ویژه توانیابان هستند و ما ضمن بررسی پیشنهادات، به درخواستهایی که امکان اجرایی شدن دارند، رسیدگی میکنیم.»
- رکابزنان خستگیناپذیر
چند ساعتی از حضور این گروه در پیست دوچرخهسواری بوستان جنگلی سرخهحصار میگذرد و نه اثری از خستگی بر چهره بچهها نمایان است و نه پدر و مادر آنها. همگی خستگیناپذیر در گرمای بیسابقه فعالیت دارند و امیدوارند این طرحهفتههای بعدی نیز ادامه داشته باشد و بتوانند در این پیست رکاب بزنند.
رجبزاده خانوادهها را دعوت میکند تا شاهد رکابزنی تک به تک بچهها باشند و میگوید: «خانوادههای دارای فرزند طیف معلول بدانند، یکی از راههای اصلی این طیف آب، دویدن، شنا، تنیس روی میز و دوچرخهسواری است برای همین اگر دوچرخهسواری را در دستور کار قرار دهند بسیاری از مشکلات خانوادهها حل میشود. در این جمع افرادی هستند که در مسابقات استانی و کشوری منتخب شدند و قرار بود برای جشنواره فرهنگی ورزشی ملبورن استرالیا اعزام شوند همه مراحل کار هم پیش رفت و حتی دکتر حناچی شهردار تهران دستور پرداخت کمک هزینه این بچهها را داد اما مقامات پایینتر مساعدت نکردند و رفتن بچهها منتفی شد. قرار بود برای نخستین بار اینها در جهان حضور پیدا کنند. هنوز هم منتظرند تا دستوری یا مساعدت و هزینهها تأمین شود.»