همشهری آنلاین_پریسا نوری: فرا رسیدن ۱۴ تیر و روز قلم بهانهای شد تا با این نویسنده که سالهاست در همسایگی ما و محله نارمک زندگی میکند گفتوگو کنیم.
چند سال است که در محله نارمک زندگی میکنید و چرا شرق تهران را برای زندگی انتخاب کردید؟
وقتی همراه همسرم از پاریس به ایران آمدیم، برای اینکه در کنار خانواده ایشان باشیم، نارمک را انتخاب کردیم و از همان سال تا حالا که حدود ۳۷ سال گذشته است در این محله زندگی میکنم. نارمک را با میدانهای سرسبز و زیبایش خیلی دوست دارم و این محله را با هیچ جای تهران عوض نمیکنم.
شما چهره شناخته ادبیات کودک و نوجوان در حوزه نویسندگی و تصویرگری هستید. چه زمانی وارد این عرصه شدید؟
حدود ۳۰ سال است که برای بچهها داستان مینویسم و تصویرگری میکنم و این دو کار خیلی من را شاد میکنند. الان هم که فرزندانم بزرگ شدهاند، خیلی از وقتم را به این دو فعالیت اختصاص میدهم. البته من فقط برای کودکان داستان مینویسم و هنوز وارد حیطه ادبیات نوجوان نشدم، هر چند خیلی دوست دارم روزی موفق به این کار بشوم.
در حال حاضر چهکاری را در دست دارید؟
معمولاً روی چند داستان همزمان کار میکنم، چون باید به هرکدام از آنها خیلی فکر کنم. در ضمن قسمت عمده روند داستاننویسی اصلاح و تغییر و پالایش است و این کار به مرور زمان انجام میشود نه یک باره. فعلاً هم مشغول نوشتن چند داستان هستم: یکی در مورد شهید سلیمانی به سفارش یک مؤسسه، یکی راجع به یک شهید به سفارش یک ناشر، یک داستان دینی برای رشد کودک و چند داستان دیگر. در کنارش هم مشغول تصویرگری یک داستان برای عید غدیر هستم.
تاکنون بیش از ۷۰ جلد کتاب تصویری برای کودکان منتشر کردهاید، به نظرتان شاخصترین آثارتان کدام است.
در میان کتابهای تصویری که برای کودکان منتشر کردم، «خداحافظ راکون پیر» که سال ۸۸ چاپ و چندین بار تجدید چاپ شده با استقبال خوبی مواجه شده است. در این داستان سعی کردم موضوع مرگ را برای کودکان ملموستر کنم و نشان بدهم که مرگ فقط یک اتفاق غمانگیز نیست و پایان همه چیز هم نیست، بلکه ورود به دنیای دیگری است. همچنین کتاب دیگری که خوب از آن استقبال شد «لینالونا» است که در مورد حجاب است و در آن سعی کردم یکی از ابعاد حکمت حجاب را برای بچهها به تصویر بکشم.
داستانهایتان در مجلههای رشد دانشآموزی بین دانشآموزان مدارس دست به دست میشود.
با آموزش و پرورش و مؤسسه رشد همکاری دارید؟
در حال حاضر برای رشد کودک داستان مینویسم و چند سال هم عضو گروه داستان رشد نوآموز بودم. در ایام قبل از کرونا هم گاهی به مدارس دعوت میشدم تا در مورد کتابهایم و کار داستاننویسی با بچهها گفتوگو کنم. اما همکاری مستقیم با آموزش و پرورش ندارم و هیچوقت هم نداشتم.
تقریباً از ساکنان قدیمی محله نارمک هستید. ارتباطتان با همسایهها و اهالی محله چگونه است و آیا آنها شما را بهعنوان نویسنده میشناسند؟
همسایههایی که بچه دبستانی دارند، به خاطر کتابهایی که به آنها هدیه میدهم، من را بهعنوان نویسنده میشناسند. اما متأسفانه در اطراف منزلمان کتابخانه یا فرهنگسرایی نیست که در آنجا بتوانم با همسایهها ارتباط فرهنگی داشته باشم.
با فرهنگسراها و مراکز فرهنگی محله نارمک و شرق تهران همکاری دارید؟
با کتابخانه دکتر شهیدی در ارتباطم و قبل از ایام کرونا در آنجا کارگاه هفتگی داستاننویسی برای کودکان برگزار میکردم. کارگاه بسیار پویا، صمیمی و ثمربخشی بود. البته به همت دوستان و همراهی کتابخانه قرار است کارگاه از شهریورماه دوباره برگزار شود.
فرهنگسرای گلستان و اشراق در شرق تهران دورههای آموزش داستاننویسی برای کودکان برگزار میکنند. آیا مایلید بهعنوان مدرس در این کلاسها حاضر شوید و به علاقهمندان آموزش دهید؟
خیلی دوست دارم اصول داستاننویسی را آموزش بدهم، ولی مستلزم آن است که زمان زیادی صرف مطالعه و آمادهسازی مطالب مورد نیاز بکنم و در حال حاضر فرصت چنینکاری را ندارم. اما فراوان پیش میآید که نویسندگان نوقلم برای من داستان بفرستند تا نظر بدهم و راهنماییشان بکنم و سعی میکنم این کار را به بهترین وجه انجام بدهم.
نویسندگی در حوزه کودک چه پیشزمینههایی لازم دارد و برای افرادی که میخواهند در حوزه کودک قلم بزنند چه توصیهای دارید؟
نخستین پیشزمینه قطعاً علاقهمندی عمیقی است، هم به داستان، هم به دنیای بچهها، هم به ادبیات کودک. نوشتن برای بچهها، بر خلاف آنچه بعضیها تصور میکنند، به هیچوجه آسانتر از نوشتن برای بزرگسالان نیست و کسانی که با چنین گمانی و بدون علاقه خاصی وارد این حیطه میشوند معمولاً خیلی زود رها میکنند. پیشزمینههای دیگر، از نظر من، شامل شناخت کافی از کودکان، مقداری آشنایی با اصول داستاننویسی، مطالعه فراوان آثار منتشر شده برای بچهها، شهامت نوشتن و نقدپذیری است. اما نخستین قدم همان نوشتن است و در کنار نوشتن، آموزش تدیجی تکات فنی و اصلاح و کسب تجربه.
اوقات فراغت چه میکنید؟ آیا کرونا و قرنطینه بر زندگی و کار شما تأثیر گذاشت؟
آن قدر به کارم علاقه مندم که خیلی از وقت روزانهام را به آن اختصاص میدهم و اوقات فراغت برای من خیلی معنی ندارد. با این حال اگر فرصتی پیش بیاید در میدانهای زیبای نارمک پیادهروی میکنم. در این یک سال و اندی که از شیوع کرونا گذشته، کاملاً خانهنشین شدم چون جلساتی که در آنها شرکت میکردم، تعطیل یا مجازی شدهاند. دلم برای جلسات حضوری خیلی تنگ شده. البته حُسن مجازی شدن کلاسها این بود که در چندین کارگاه آموزشی که درشرایط عادی فرصت حضور در آنها را نداشتم شرکت کنم.
روز قلم نزدیک است؛ بهعنوان یک نویسنده باسابقه نظرتان را از حال و روز اهالی قلم بگویید.
وضعیت اهل قلم را به هیچوجه رضایتبخش نمیدانم، بهخصوص اینکه اکثر نویسندگان ناچارند برای امرار معاش به مشاغل دیگری هم بپردازند و وقت کمتری برای نوشتن داشته باشند. این روز را به تمام اهالی قلم تبریک میگویم و برای همه این بزرگواران آرزوی موفقیتهای روزافزون دارم.
- خاطرهای از روز قلم
روز قلم برای نویسنده هممحلهای ما یادآور یک خاطره دلنشین است که آن را برایمان نقل میکند: «یادم است چند سال پیش که سرم خیلی گرم کار بود و اصلاً حواسم به رسیدن روز قلم نبود؛ فاطمه که دختر کلاس چهارم یکی از خانوادههای همسایه بود با یک شاخه گل دم در آمد و روز قلم را تبریک گفت؛ به قدری از این کار خوشحال شدم که خاطره آن روز را هرگز فراموش نمیکنم.»
- اطلاعات فوری
نام: کلرژوبرت
متولد: پاریس
ساکن: محله نارمک
تخصص: نویسنده و تصویرگر حوزه کودک
ویژگی: در خانوادهای مسیحی به دنیا آمده و در ۱۹ سالگی مسلمان شده و پس از ازدواج با یک دانشجوی ایرانی ساکن ایران شده است.