همشهری آنلاین_شقایق عرفینژاد: کمتر از یک ماه پیش، در خیابان ایرانشهر، خیابانی به نام «حمید سمندریان» نامگذاری شد؛ کارگردان و مدرس تئاتر و مترجمی که تئاتر ایران را بیشتر با نمایشنامهنویسان اروپایی آشنا کرد و نمایشهایی را روی صحنه برد که جملگی از کارهای ماندگار تئاتر هستند. حالا بعد از ۹ سال که از درگذشتش میگذرد، نامش بر کوچهای گذاشته شده است. خیابان ایرانشهر را که به سمت جنوب بروید، بعد از رد کردن چند خیابان، به کوچه حمید سمندریان میرسید. البته بر پلاک سر کوچه همچنان نام قبلی را میبینید: کوچه مهاجری. اما اگر میخواهید تابلو کوچه سمندریان را ببینید، باید سرتان را بالا بگیرید و آن را زیر تابلو یک فروشگاه جستوجو کنید.
کوچه سمندریان کوچه بلندی نیست. سر تا تهش را میشود در کمتر از پنج دقیقه طی کرد. در ۲۱ تیرماه و درست در سالگرد درگذشت «حمید سمندریان» در این کوچه باریک راه رفتم و از اهالی و مغازهداران درباره صاحب نام کوچه پرسیدم.
کوچه ترکیبی است از خانههای مسکونی، دفترهای کار و آموزشگاههای بازیگری و فیلمسازی و پلاتوهای تمرین. ابتدای کوچه و زیر پلاک نامش، یک دکه روزنامهفروشی است. صاحب دکه یا او که امروز در دکه است، مرد جوانی است. میگوید دو هفته است اسم کوچه عوض شده است و البته منظورش برداشته شدن تابلوی کوچه مهاجر و نصب تابلوی جدید است. وقتی درباره حمید سمندریان از او میپرسم میگوید کارگردان تئاتر است و بعد از چند لحظه با لحنی طعنهزننده میگوید: «شما که خبرنگار هستی که باید بهتر بدانی! » و بعد اطلاعات جدیدی هم اضافه میکند: «توی همین خیابان دفتر هم دارد و کار میکند! » میگویم حمید سمندریان ۹ سال است فوت کرده است. میگوید: «بله. ولی دفترش اینجاست.»
- خدا حفظشان کند!
دیگر نمیگویم اینجا دفتری ندارد. روبهروی دکه، سر خیابان یک فروشگاه وسایل اداری و نوشتافزار است. گفتوگویم با صاحب آن که مرد جوانی است، جالب است:
ـ میدونید اسم کوچه چند وقته تغییر کرده؟
ـ بله، یک هفته یا ۱۰ روزه.
ـ میدونید به اسم کیه؟
ـ نه.
ـ کارگردان تئاتره.
ـ خدا حفظشون کنه!
ـ ۹ ساله فوت کردن!
سمت دیگر کوچه باز هم یک فروشگاه نوشتافزار است. پسر جوانی که پشت میز ایستاده است، میگوید میداند که دو هفته است تابلو کوچه عوض شده است، ولی اسم جدید را نمیداند. میگوید: «چون از من نشانی کوچه مهاجر را که حالا عوض شده، میپرسند، میدانم که اسم کوچه تغییر کرده است، اما اسم جدید را نمیدانم.» وقتی اسم حمید سمندریان را میگویم، نگاهش پر از تعجب میشود: «نمیدانستم کوچه به اسم او شده است. ایشان کارگردان بزرگی بوده و خیلی خوب است که جایی به اسمش ثبت شده است.» اما گلایه هم دارد: «درستتر این است که برای شخصی در جایگاه حمید سمندریان یک خیابان بزرگ ثبت میشد، نه یک کوچه فرعی کوچک. ولی باز هم همین خوب است.»
تابلوها را در کوچه عوض نکرده بودند
میانههای کوچه از یکی از خانهها دو خانم بیرون میآیند. یکی از آنها مسنتر است و به نظر مادر و دخترند. وقتی درباره اسم خیابان میپرسم، آنکه جوانتر است، میگوید: «کوچه مهاجر چند وقتی است به اسم حمید سمندریان تغییر پیدا کرده. تا حدود ۱۰ روز پیش، اما فقط تابلو زیر فروشگاه سر کوچه نمایانگر این اسم بود. بقیه تابلوها در اول و وسط و آخر کوچه همچنان به اسم مهاجر بود. ۱۰ روز پیش تابلوها هم عوض شد. ما خوشحالیم که کوچهمان به این اسم، نامگذاری شده.»
دیگری هم میگوید: «حمید سمندریان یکی از کارگردانهای مطرح تئاتر بوده و من هم پیش از انقلاب یکی از نمایشهای او را دیده بودم. اتفاق خوبی است که کوچهای به اسمش نامگذاری شده است، ولی باید با روش درستتری انجام میشد.»
چرا بیسر و صدا؟
در میانه کوچه، جایی که یک آموزشگاه بازیگری و فیلمسازی قرار دارد، چند نفر ایستادهاند که حتماً با صاحب نام کوچه آشنایند. دختر جوانی میگوید: «ما یکباره متوجه شدیم اسم کوچه به اسم کسی شده که ما بهعنوان هنرجویان بازیگری به او ارادت خاصی داریم. این برایمان هم خوشحالکننده بود و هم جای سؤال داشت که چرا این کار بدون هیچ سروصدا و اطلاعرسانی خبری انجام شده است.»
دختر دیگری که همراه اوست هم میگوید: «ضمن اینکه خیابانهای بهتر و بزرگتری هستند که میشد نام حمید سمندریان، بهعنوان کسی که کار بزرگی برای تئاتر کرده است، روی آنها گذاشته شود. از جمله خیابان محل زندگیشان در خیابان فلسطین.»
«سمندریان کیست؟»
نیمههای خیابان و جایی که به خیابان دیگری میرسد باز هم پلاک به اسم سمندریان نصب شده و وقتی به انتهای خیابان هم میرسم، پلاک دیگری هم بر دیوار و هم روی پایه دیده میشود که مشخص است بعد از عکسها و خبرهایی که در شبکههای مجازی از این خیابان با دو اسم گذاشته شده است، اتفاق افتاده است.
وقتی در انتهای خیابان به تابلو نگاه میکنم و عکس میگیرم، دختر جوانی نگاهم میکند و میپرسد برای چه از تابلوی خیابان عکس میگیرم. میگویم برای اینکه بهتازگی به این اسم نامگذاری شده است. تابلو را نگاه میکند و اسم حمید سمندریان را میبیند. میپرسد: «حمید سمندریان کیست؟» و احتمالاً همین خوب است.
- میتوانستند خیابان بهتری را انتخاب کنند
«کوروش نریمانی»، کارگردان تئاتر و از روزنامهنگاران سالهای دور همشهری میگوید: «صرف اینکه شورایشهر بعد از سالها، خیلی دیر و بعد از اینکه هنرمندانی را از دست دادهایم، به این فکر افتاده است که خیابانی یا کوچهای را به اسم یک هنرمند کند، نباید باعث شود که کاستیها را یادآوری نکنیم. به نظر من، دستکم میتوانستند خیابان بهتری را برای این نامگذاری انتخاب کنند. برای این کار باید خبررسانی میشد و مراسمی هم برگزار میکردند. اینها اتفاقاتی است که باید میافتاد و نیفتاد.» نریمانی میگوید کوچه سمندریان در نزدیکی دفتر کار اوست و کوچهای هم که دفتر کارش در آن است به نام «جمیله شیخی» نامگذاری شده است: «از این بابت بسیار خوشحالم. ولی به نظر من میشد به شکل بهتری این کار را کرد، نه به این صورت که تابلوها جابهجا و مخدوش است.»
- نامگذاری بدون تحقیق
«پیام دهکردی»، بازیگر تئاتر، که در آخرین نمایش حمید سمندریان هم بازی کرده است، میگوید: «بارها گفته شده که فرهنگ عرصهای حیاتی است و در کنار اقتصاد، یکی از بالهای پرواز یک کشور است. بدون حضور مقتدر این دو بازو هرگز نمیتوانیم پرواز جانانهای داشته باشیم و به اعتلایی که تمنای درونی همه مردمان این سرزمین است، برسیم. تصمیمات آنی حتی اگر در ظاهر اتفاقی مبارک باشد، اگر پشتوانههای عمیق پژوهشی نداشته باشد، قطعاً خروجی مؤثر و ماندگاری نخواهد داشت. نامگذاری این کوچه هم بدون تحقیق انجام شده است.»
او معتقد است انتخاب کوچهای که نام سمندریان بر آن گذاشته شده، انتخابی مناسب نیست و باید در این مورد با اطرافیان او مشورت میشده است: «نخستین اتفاقی که باید میافتاد این بود که با نزدیکان، شاگردان و فرزند او در مورد خیابانی که قرار است نامش بر آن باشد، مشورت میشد که نشد. ضمن اینکه نامگذاری یا باید در محل سکونت او انجام میشد یا در خیابان اندیشه که استاد سالها در آنجا تدریس کرد و آدمهای بزرگی از آموزشگاه او بیرون آمدهاند. اما این اتفاق هم نیفتاد. در واقعکاری انجام شده فقط برای اینکه گفته شود کوچه یا خیابانی هم به نام او نامگذاری شده است.»