مشاوره و کمکهای روانشناسی به ما کمک میکند تا واقعیت را بپذیریم. فردی که بر اثر کرونا عزیزی را از دست میدهد، طبیعی است که دوره ۳ ماه سوگ را پشت سر میگذارد اما اگر طول این دوره بیشتر شود، فرد به دوران افسردگی وارد میشود و برای درمان باید به مرکز مشاوره مراجعه کند. در غیراینصورت افسردگی مزمن را تجربه خواهد کرد و باید فاصله طولانیتری را تا رسیدن به سلامت روان طی کند. از دیگر سو بیکاری و مشکلات مالی در اثر روزگار کرونا هم اضطرابزاست؛ اضطرابی که در روند فعالیتهای روزمره اختلال ایجاد کند، نیازمند کمک گرفتن از مشاور و درمانگر است.
تلخیها و سختیهای این روزهای کرونایی، با خود محرومیتها را به دنبال دارد و محرومیت هم از هر نوعی که باشد، زمینهساز خشونت و پرخاشگری است. به همین دلیل باید روشهای کنترل خشم را بیاموزیم و به کار ببریم. نکته دیگر که باید به آن اشاره کنم، هجوم اخبار بیماری کرونا و نگرانی افراد از ابتلا به بیماری است. اینجاست که باید دستورالعملهای بهداشتی از سوی پزشکان را به دقت رعایت کنیم.
متأسفانه هنوز برخی از افراد را میبینیم که گمان میکنند این بیماری تمام شده و هنوز به ماسک زدن اعتقاد ندارند. خوب است رسانههای جمعی هم رسالت خود را در آگاهیرسانی اهمیت رعایت دستورالعملهای بهداشتی، بار دیگر به جدیت دنبال کنند. اما برای کاهش دل نگرانیها و اضطراب ناشی از این روزها راههایی هم هست که با به کارگیری آنها میتوانیم هوای سلامت روان خودمان را داشتهباشیم که سرمایه بسیار ارزشمندی است. انجام فعالیتهای سبک ورزشی روزانه نشاطآور و تضمینکننده سلامت روان است.
هر عضو خانواده میتواند راهی برای امیدبخشی و مثبتنگری به دیگر اعضای خانواده پیدا کند. با بستگان و دوست و آشنا تماسی بگیریم و احوالپرسی کنیم. حس تنهایی با گپوگفت و شنیدن صدای دوستان رنگ میبازد. یادمان نرود که افسردگی و پیامدهای دردناک ناشی از آن با همین منفینگریها و ناامیدیهای روزمره آغاز میشود. با کمی دقت و امیدواری میتوانیم افقهای روشنی، ترسیم و از سلامت روان خود مراقبت کنیم.