همشهری آنلاین_ابوذر چهل امیرانی: احساس میکنید همه در حال حرکتند و برای اینکه از بقیه جا نمانند، لحظهای از وقت خود را هدر نمیدهند. مغازهدارها هم فرصت چندانی برای گفتوگو ندارند و مدام دارند پاسخهای کوتاه به مشتریها و تلفنهایشان میدهند. در چنین وضعی، مغازهای در این راسته وجود دارد که عابران میتوانند بدون خرید یا پرسیدن قیمت اجناس، واردش شوند و ضمن تازه کردن نفس، چای، دمنوش یا قهوه رایگان بنوشند. این مغازهدار «مرتضی عبدی گودرزی» است و سالهاست از مردم در مغازهاش پذیرایی میکند.
پس از چند بار دیدار حضوری و تماس تلفنی که جواب رد به درخواست ما برای گفتوگو داد، به بهانه خوردن یک دمنوش، چند دقیقهای مهمانش شدیم تا علت این همه مهربانی را بفهمیم. به هیچ عنوان حاضر نبود معرفی شود و دوست داشت گمنام بماند. «مرتضی عبدی گودرزی» میگفت کار خاصی انجام نمیدهد که بخواهیم صفحهای از نشریه را به او و حرفهایش اختصاص دهیم، اما با این عنوان که صحبت درباره کارهایش ممکن است دیگران را هم به کارهای خیرخواهانه تشویق کند، اطلاعاتی از خودش و کارهایش داد، البته دست و پا شکسته که آن هم نشان از بزرگمنشی او داشت.
- امید شاگردمغازهها
کارهایش ما را به یاد مرحوم «مرشد چلویی» میاندازد؛ همان که لقمه در دهان شاگردمغازهها میگذاشت تا مبادا چشمشان به غذایی بماند که برای صاحبکارشان از مغازه چلوکبابیاش میخرند و دلشان هوای غذا کند. وقتی این موضوع را با «مرتضی عبدی گودرزی» در میان میگذاریم، لبش را میگزد و میگوید: «من کجا و مرشد چلویی کجا؟ آدمهایی مثل من ناخن کوچک مرشد هم نمیشوند.»
به هرحال بیشتر افرادی که وارد مغازهاش میشوند و آب، چای، دمنوش یا قهوه میخورند و موقع بیرون رفتن ماسک رایگان از گودرزی میگیرند، شاگرد مغازهدارهای بازارند؛ بچههایی که سن و حقوق کمی دارند و وقتی بار سبک و سنگینی بر دوش گرفتهاند، چند دقیقهای مهمان او میشوند و گلوی خود را با چای، دمنوش یا قهوه گودرزیتر میکنند. خیلیهایشان توان خرید ماسک را ندارند و به همین خاطر از حاج مرتضی ماسک میگیرند.
- پذیرایی از ۹ صبح تا غروب
این مغازه یادگار پدر مرحوم گودرزی است؛ کسی که در خیرخواهی مشهور بوده و دست نیازمندان را به قدر توان مالیاش میگرفته. گودرزی هم پس از شروع به کار در این مغازه، که اجناسش لنت خودروهای مختلف است، کارهای خیرخواهانه پدرش را ادامه داده است. نخستین کارش نصب آبسردکن مقابل مغازه بود تا عابران و شاگردمغازهها، که به خاطر تردد زیاد در بازار و حمل بار تشنه میشوند، آب خنک بنوشند.
۳ سال پیش هم تصمیم گرفت چای، دمنوش و قهوه را هم به وسایل پذیراییاش اضافه کند و حالا کمتر کسی آب میخورد؛ میدانند سماور گودرزی از ۹ صبح تا غروب به راه است و میتوانند چند دقیقهای روی صندلیهای مغازهاش بنشینند و ضمن نفس تازه کردن، نوشیدنیهای گرم از او بگیرند. با شیوع ویروس کرونا گودرزی شروع به اهدای ماسک به عابران کرد و شرط خوردن چای یا گرفتن ماسک، وارد شدن به مغازه اوست تا مبادا به دلیل پذیرایی از مردم، همسایههایش دچار مشکل شوند و آزار ببینند. ممکن است طی روز، یک نفر بارها برای خوردن چای و دمنوش یا گرفتن ماسک وارد مغازهاش شود، اما هیچکس دست خالی بیرون نمیرود.
- پذیرای افراد خسته است
شاید باور نکنید، اما از منطقه اوشانفشم به اینجا میآیم تا چای یا دمنوش بخورم. البته خوردن چای و دمنوش بهانه است؛ بیشتر اوقات برای دیدن آقای گودرزی و گفتوگو با او به بازار میآیم. سالها پیش خیلی اتفاقی با او آشنا شدم. او همیشه با آغوش باز از کسانی که به بازار میآیند، پذیرایی میکند. آنها در این مغازه میتوانند خستگی گشتوگذار را رفع و چای و دمنوش یا قهوه میل کنند.
- پذیرایی با رعایت پروتکلها
مغازه گودرزی در ورودی یک پاساژ قرار دارد و کنتور آب جداگانه نداشت. برای همین تصمیم گرفت انشعاب جداگانه آب بگیرد تا هزینه مصرف آب آبسردکن و سماور مغازهاش به بقیه مغازهدارها تحمیل نشود، اما دریافت انشعاب جداگانه آسان نبود و گودرزی بالاخره پس از ماهها پیگیری و صرف هزینه زیاد برای حفاری زمین و کندهکاری مغازهاش موفق به این کار شد. حالا با خیال راحت میتواند از مردم پذیرایی کند. او پیش از شیوع ویروس کرونا، روی شیشه مغازهاش برگهای چسبانده بود که این عبارت روی آن دیده میشد: «آب، چای، دمنوش یا قهوه میل دارید، بفرمایید داخل».
حالا برای جلوگیری از شیوع کرونا، برگه را از روی شیشه مغازه برداشته است، اما افرادی که با اینمنش گودرزی آشنایی دارند، همچنان در مغازهاش پذیرایی میشوند، آن هم با رعایت پروتکلهای بهداشتی. دمنوش و چای را در لیوانهای یکبارمصرف میریزد و ۲ حبه قند بستهبندیشده دست مردم میدهد.
قیمت لیوان یکبارمصرف و موادی مثل قند بستهبندی و چای افزایش زیادی پیدا کرده و گرانیها هم سبب شده تا تعداد مشتریهایش کمتر شود، اما اینها باعث نشده تا او از کارهای خیرخواهانهاش دست بردارد. قبل از این، برخی از مغازهدارها و عابران، وسایل و موادی مثل لیوان، قند و... را بهصورت فلهای و کیلویی به او میدادند تا در این کار خیر سهیم شوند، اما گودرزی تا زمان عادی شدن شرایط، از چای و قند بستهبندیشده استفاده میکند.
یکی از کارهای او در مناسبتهای ملی و مذهبی، برپایی ایستگاه صلواتی مقابل مغازهاش بود، اما این برنامه را هم برای جلوگیری از به خطر افتادن سلامت مردم لغو کرده است. اینک او برخی روزها، بهخصوص در فصلهای سرد، با دمنوش و روزهای دیگر با چای و قهوه از مردم پذیرایی میکند و هر کسی وارد شود و ماسک بخواهد، به سرعت در اختیارش قرار میدهد.
- این کارها را وظیفهاش میداند
بعضی از انسانها خاص هستند و ممکن است تکرار نشوند. نمونهاش آقای گودرزی است که عمده کار او در مغازهاش، رسیدگی به دیگران است. از شاگردمغازهها و عابران پذیرایی و به هر کسی وارد مغازهاش میشود، محبت میکند. من هم گاهی به اینجا میآیم و دیدهام که بعضی از افراد وارد میشوند و تقاضای سریع ماسک یا چای میکنند، اما گودرزی، مثل کسی که این کارها را وظیفهاش میداند، به درخواست آنها عمل میکند.
- پول قرض میدهیم
با اینکه از کاسبان بازارند و فکر میکنیم همیشه جیبشان پر از پول است، اما گاهی اوقات مثل دیگران ممکن است در تأمین مایحتاج روزانه خانواده خود دچار مشکل شوند. بعضی وقتها هم به خاطر چکهایی که دست مردم دارند یا اجناسی که باید برای مغازههایشان بخرند، نیاز به پول پیدا میکنند. یکی از کاسبان بازار لوازم خودرو که مایل به انتشار اسم و عکس خود نیست، مبلغی کنار گذاشته و در اختیار چنین افرادی قرار میدهد.
دفترچهای در مغازهاش هست و اگر یکی از کاسبانی بازار به او مراجعه و درخواست پول کند، بیمنت میپردازد و فقط نامش را در این دفترچه مینویسد. از کسی ضامن نمیخواهد و حتی زمان مشخصی برای برگشت پول تعیین نمیکند. او عنوان میکند که خودش واسطه این کار خیر است و فقط بخش اندکی از پول را در این صندوق قرار داده و افرادی وجود دارند که با رعایت اصل گمنامی، مبلغی به او دادهاند تا در این راه صرف کند.