در محدوده این زیارتگاه، ۳ درخت چنار بزرگ و چند درخت بید غیرپیوندی زیبا و سرسبز به همراه چشمه آب وحوضچه کوچکی وجود داشت. در گذشته زیر درختان چنار سرمنزلی برای نشستن حدود ۴۰ نفر درست کرده بودند که درکنار آن چند اجاق برای طبخ غذا و چای و... و. را قرار داده بودند. تقریباً هر هفته یک بار، فردی سفرهای در این مکان میانداخت و نذری ادا میکرد. برای ادای نذری وسایل را صبح خیلی زود با «مال» از «کن» به محله پیرداود میبردند و یکی ۲ نفر هم برای حفاظت، نظافت، روشن کردن اجاق و آماده کردن چای برای صبحانه و... و. همانجا مستقرمی شدند تا خانمها و بچهها پیاده، راهی پیرداود شوند. در قسمت جنوب و در امتداد پیرداود بزرگ، محله دیگری به فاصله ۱۰۰متر به نام «پیرداود کوچک» وجود داشت که آنجا هم چشمهای کوچک و چند درخت بیدنرک کاشته بودند.
همچنین در کنار چشمه، نیهای باریکی به اندازه یکمتر و سی سانتیمتر و به ضخامت کمی نازکتر از خودکار معمولی، صاف و فاقد برگ به شکل فراوان و انبوه میرویید. یکی از کارهای پسرها ساختن «گرز» از همین نیها برای بازی بود. درست در کنار پیرداود کوچک «هزاردره» قرار داشت که شامل چند دره کوچک کنار هم میشد و نمای زیبایی را ساخته بود. اما این روزها از پیرداود بزرگ و کوچک و حتی دره خبری نیست. سالها پیش در پیر داود بزرگ درختانش از ریشهکنده شدند و جایی که روزگاری سر منزل و محل برگزاری مراسم روضه و انداختن سفره و... و. بود، به مسیر بزرگراهی برای رسیدن به شمال کشور تبدیل شد. پیرداود کوچک و هزاردره هم حال و روز خوشی ندارند و برخی در حال کشیدن جاده به سمت قله هستند تا آنجا را نیز از آن خود کنند و عدهای در آن ساکن شوند.
عبدالله درویش. ساکن قدیمی محله کن